اميرعلي ابوالفتح در روزنامه اعتماد نوشت:
براي دولتي كه قصد دارد تقريبا در تمامي مناسبات داخلي و خارجي ايالات متحده امريكا تغيير ايجاد كند، تجديدنظر در دكترين جنگ اتمي چندان تعجببرانگيز نيست. به همين دليل نيز در سند «بازبيني وضعيت اتمي» ايالات متحده كه از سوي دولت تجديدنظر طلب دونالد ترامپ ارايه شده، مفهوم بازدارندگي اتمي، راههاي رسيدن به آن و ابزارهاي به كارگرفته شده عليه دشمنان و رقبا تغيير كرده است.
عمدهترين تغييرات نيز به شرايط استفاده از جنگافزارهاي اتمي و ساخت تسليحات هستهاي جديد مربوط است.
از زماني كه ايالات متحده دو بمب اتمي را بر فراز شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي ژاپن پرتاب كرد، بيش از ٧٠ سال ميگذرد. در اين سالها، كشورهاي ديگري نيز به جمع دارندگان تسليحات اتمي افزوده شدهاند كه از اين ميان، اتحاد جماهير شوروي (فدراسيون روسيه فعلي)، جمهوري خلق چين و اين اواخر، كره شمالي در رديف رقبا و دشمنان امريكا قرار گرفتهاند. البته امريكا بدون ارايه مدركي دال بر وجود تسليحات اتمي در ايران، جمهوري اسلامي را نيز در رديف سه كشور فوقالذكر قرار داده است.
تا پيش از انتشار گزارش جديد از سند «بازبيني وضعيت اتمي» امريكا، چنين فرض ميشد كه ايالات متحده هيچگاه پيش از مورد هدف قرار گرفتن خود يا متحدانش با تسليحات اتمي، از اين سلاحها استفاده نخواهد كرد. اما در سند جديد عنوان شده است كه اگر ايالات متحده يا متحدانش با حمله شديد و ويرانگر غيراتمي از سوي دشمنان قرار گيرند، حق استفاده از تسليحات اتمي از سوي امريكا محفوظ خواهد ماند. استراتژيستهاي امريكايي اميدوار هستند از اين طريق، كشورهايي همچون روسيه، چين، كرهشمالي يا ايران را از حملات ويرانگر غيراتمي به خاك امريكا يا متحدان اين كشور در گوشه و كنار جهان باز دارند.
بدينترتيب در سند «بازبيني وضعيت اتمي» امريكا و مفهوم بازدارندگي اتمي تغيير كرده و جنگ پيشدستانه اتمي با هدف بازداشتن دشمنان و رقبا از حملات اتمي جايگزين آن شده است. مقامات امريكايي بارها نگراني خود را از حملات احتمالي روسها به اروپا، چينيها به هند، كرهشمالي به كره جنوبي و ژاپن و در نهايت، ايران به اسراييل يا عربستان عنوان كردهاند. از ديد آنان، تهديد به استفاده از تسليحات اتمي، عامل بازدارندهاي براي وقوع چنين سناريوهايي خواهد بود.
اما در عين حال، تغيير مفهوم بازدارندگي و راههاي رسيدن به آن، تنها تغيير عمده در سند «بازبيني وضعيت اتمي» امريكا نيست. در اين سند به شكل آشكار، بر توليد و استفاده از بمبهاي اتمي مينياتوري تاكيد شده است. در حال حاضر كلاهكهاي اتمي امريكا در زرادخانه اين كشور- همين طور در زرادخانه اتمي روسيه، چين، بريتانيا، فرانسه، هند، پاكستان، كرهشمالي و اسراييل- به قدري بزرگ و ويرانگر هستند كه عملا امكان استفاده از آنان را در جنگ از بين برده است. پرتاب فقط يك كلاهك اتمي معمولي در جنگ ميتواند صدها هزار انسان را به كام مرگ بكشاند، شهرهاي بزرگ را نابود كند و به محيط زيست چندين كشور لطمات ويرانگر وارد كند. به همين دليل از نهم آگوست ١٩٤٥ كه دومين بمب اتمي امريكاييها، ناكازاكي ژاپن را به تلي از خاكستر بدل كرد، هيچ بمب مشابه ديگري در هيچ جنگي، از جمله جنگهاي كره، ويتنام، افغانستان و عراق مورد استفاده قرار نگرفت. در حالي كه كشوري همچون امريكا تاكنون صدها ميليارد دلار بودجه براي ساخت و توسعه ابزارهاي حمل تسليحات اتمي هزينه و چند هزار كلاهك اتمي را در سيلوهاي بهشدت محافظت شده براي ساليان طولاني انبار كرده است.
مقامات امريكايي از دههها پيش، ايده استفاده از تسليحات اتمي در جنگهاي محدود را مدنظر داشتهاند. به عنوان مثال، در دولت رونالد ريگان در دهه ١٩٨٠، دكترين جنگ اتمي محدود مطرح شد. در دولت جورج دبليو بوش در دهه ٢٠٠٠، ساخت بمبهاي اتمي مينياتوري مدنظر قرار گرفت و در دولت دونالد ترامپ در سال ٢٠١٨ - هر سه دولت نيز دولتهاي جمهوريخواه بودند- اين ايده در سند «بازبيني وضعيت اتمي» امريكا قرار گرفته است. بر اساس اين راهبرد، بمبهاي اتمي كوچك ساخته ميشوند كه قدرت ويرانگري كمتر با تخريب زيستمحيطي اندكتري داشته باشند تا امكان استفاده از آنان در جبهههاي جنگ فراهم شود. در حال حاضر اين وظيفه بر عهده بمبهايي همچون بمب موسوم به «مادر بمبها» است كه چندي پيش براي نخستينبار بر فراز منطقهاي از افغانستان پرتاب شد و تخريب گستردهاي بر جاي گذاشت. با اين حال، حتي «مادر بمبها» با ١٠ تن وزن نيز در زمره سلاحهاي اتمي قرار نميگيرند و امكان بهرهمندي از ظرفيت اتمي امريكا را فراهم نميسازند.
براي رفع اين نقيصه، دولت امريكا در تلاش براي افزودن بمبهاي اتمي مينياتوري به كلكسيوني از تسليحات اتمي خود است تا در زمان نياز، از آنان عليه كشورهايي همچون روسيه، چين يا كره شمالي استفاده كند. با اين حال، همانگونه كه تجربه تاريخي نشان داده است، ساخت تسليحات جديد همواره در انحصار سازندگان اوليه آن قرار نميگيرد و با گذشت زمان، توسط ديگران نيز تكثير ميشود. از اين رو، شايد براي مدتي، ساخت بمبهاي اتمي مينياتوري در انحصار امريكا باقي بماند و اين كشور با بهرهمندي از اين برتري بتواند خواست خود را تا مدتي به ديگران تحميل كند؛ اما اگر اين فناوري پس از مدتي از سوي دشمنان و رقباي امريكا نيز مورد استفاده قرار گيرد، ايالات متحده با تهديداتي مواجه خواهد شد كه اكنون رقبا با آن مواجه هستند.
به عبارت ديگر ميتوان پيشبيني كرد، مسابقه تسليحاتي قرن بيستم براي ساختن هرچه بزرگتر و مخربتر تسليحات اتمي، در قرن بيستويكم با مسابقه تسليحاتي براي ساختن هرچه كوچكتر و كمتر مخربتر تسليحات اتمي ادامه يابد. اين موضوع ميتواند حتي بيش از بحث تغيير در مفهوم بازدارندگي و استفاده از تسليحات اتمي در زمان حملات غيراتمي به امريكا و متحدانش، جهان را در معرض تهديد قرار دهد. ترس از ويراني كامل در «جنگ تمامعيار اتمي» براي ٧٠ سال جهان را در برابر به كارگيري تسليحات اتمي ايمن ساخت. اما بمبهاي اتمي كه صدها هزار انسان را به كام مرگ نفرستند و نابودي كل بشريت را رقم نزنند، ميتوانند بهكرات در جنگهاي منطقهاي به كار گرفته شوند. چنين دنيايي به مراتب از دنياي كنوني، ترسناكتر و دهشتناكتر خواهد بود.