«راهیان نور»؛ اردوهایی که در اواخر دهه ٧٠ به شکل پراکنده از سوی تشکلهای دانشجویی بعضی دانشگاهها شکل گرفت و در دهه ٨٠ علاوه بر فراگیری در دانشگاهها و بسیج مساجد، جای خود را بین اردوهای دانشآموزی نیز باز کرد.
به گزارش شرق، استقبال از این اردوها که پس از نزدیک به دو دهه از پایان جنگ تحمیلی برگزار میشدند، به حدی بود که در سال ٧٨ «ستاد هماهنگی اردوهای راهیان نور» تشکیل و در سال ١٣٨٤، «ستاد مرکزی راهیان نور» زیر نظر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس تأسیس شد.
در حین برگزاری این اردوها بود که شورای عالی وزارت آموزشوپرورش در سال ٩٠ تصویب کرد بخشی از نمره درس آمادگی دفاعی که بین هشت تا ١٠ متغیر است- به شرکت در اردوهای راهیان نور تعلق گیرد. این طرح با هدف ترغیب دانشآموزان برای شرکت در این اردوها مصوب شد و وزارت آموزشوپرورش با همکاری ستاد مرکزی راهیان نور، برگزاری این اردوها را برای دانشآموزان دختر و پسر مقطع متوسطه آغاز کرد.
بعد از این مصوبه بود که بسیج دانشآموزی اعلام کرد بنا دارد یک میلیون دانشآموز را در اولین سال به اردوی بازدید از جبهههای دفاع مقدس اعزام کند. اردوها آغاز شد و دانشآموزان پس از کسب رضایت والدین، با اتوبوس راهی مناطق عملیاتی جنوب کشور شدند. در واقع افتتاحیه اردوها با کشتهشدن سه دانشآموز از استان خراسانرضوی و زخمیشدن ١٣ نفر دیگر در مسیر برگشت در حوالی بروجرد در پانزدهم بهمن سال ٩٠ رقم خورد؛ این تصادف سرآغاز پدیده تصادف اتوبوسهای دانشآموزی در اردوی راهیان نور شد.
آموزشوپرورش تا پیش از آن زمان، در بحث اردوهای دانشآموزی، تجربههای ناخوشایندی مانند غرقشدن شش دانشآموز دختر در دریاچه پارک شهر را داشت و تلاش کرده بود در این زمینه به شکل گزینشی و محدود و از طریق سازمان دانشآموزی فعالیت کند. اردوهای برونشهری مدارس هم عمدتا به مقصد شهرهای زیارتی مشهد و قم و اردوگاههای میرزاکوچکخان رامسر، شهید بهشتی اصفهان، چمران و باهنر تهران و چند اردوگاه کشوری دیگر که متعلق به آموزشوپرورش است، برای معدودی از دانشآموزان برگزار میشد. این یعنی دستگاهی که تجربه چندانی در برگزاری اردوهای بزرگ ملی نداشت، ناگهان وارد فضایی شد که خیلیها معتقد بوده و هستند در توانش نیست. کمبود بودجه، نبود زیرساختهای مناسبی مانند سیستم حملونقل استاندارد برای برگزاری اردوهای راهیان نور و تربیتنکردن مربیان برگزارکننده این اردوها، موجب بروز اتفاقات ناخوشایندی از همان ابتدای اردوها شد. یک روز بعد جانباختن دانشآموزان خراسانرضوی، اتوبوس راهیان نور دانشآموزان اردبیلی دچار سانحه نامشخصی شد که چهار دانشآموز بهشدت مجروح شدند.
اما اوج این اتفاقها در مرحله دوم برگزاری اردوها با واژگونی اتوبوس دانشآموزان بروجنی در جاده «دهدز» در مهر ٩١ رخ داد که در آن ٢٦ دانشآموز دختر جان باختند.
دقیقا پس از این حادثه ناگوار بود که رؤسای دو قوه قضائیه و مقننه خواستار شناسایی مقصران و اشد مجازات آنها شدند. آیتالله صادق آملیلاریجانی در دستوری رئیس کل دادگستری استان خوزستان را مأمور رسیدگی فوری به این حادثه کرد و خواستار پیگیریهای سریع قضائی شد. علی لاریجانی نیز از مسئولان مرتبط خواست خاطیان این حادثه تلخ را شناسایی و نتیجه را به مجلس گزارش کنند؛ پیگیریهایی که البته نتایج آن هیچگاه مشخص یا حداقل از سوی مراجع مربوطه گزارش نشد.
مسئولان و نمایندگان در حال بررسی حادثه قبلی و ابعاد آن بودند که در فاصله کمتر از ٢٠ روز، یعنی در هجدهم آبان، حادثهای دیگر برای اتوبوس دانشآموزان شاهرودی تکرار شد؛ آنها که در مسیر برگشت از اردوی راهیان نور بودند، اتوبوسشان در کمربندی شاهرود واژگون شد؛ نتیجه اینکه دو دانشآموز کشته و ١٥ نفر مصدوم شدند. در میان مصدومان، شدت جراحت برخی به حدی بود که اعضای بدن خود را از دست دادند.
افکار عمومی در شوک این دو حادثه بود که تصادف اتوبوس راهیان نور دانشآموزان سیستانوبلوچستانی در منطقه «خاناحمد گچساران» فصل سوم این ماجرا را رقم زد که باعث مجروحشدن ١٤ دانشآموز شد. هر سه اتفاق در کمتر از دو ماه باعث شد مسئولان متولی این اردوها اینبار برای چارهجویی جلسات مشترکی برگزار کنند. خروجی این جلسات، اعزام دانشآموزان به مناطق جنگی بهوسیله قطار و بیمه دانشآموزان شرکتکننده در این اردوها شد.
«سردار یعقوب سلیمانی»، دبیر قرارگاه مرکزی راهیان نور سپاه و بسیج، در پنجم آذر ٩١ اعلام کرد: «ستاد راهیان نور در راهآهن تشکیل و خطوط ریلی برای بخشی از اعزامهای راهیان نور عمومی و دانشآموزی جایگزین اتوبوس شد». اما این مشکل همچنان برای شهرهایی که خطوط راهآهن نداشتند، وجود داشت و مسئولان آموزشوپرورش به آن واکنشی نداشتند.
دور سوم اردوهای دانشآموزی راهیان نور در حالی در سال تحصیلی ٩٢-٩٣ آغاز شد که در ٢٣ آذر ٩٢ بار دیگر اتوبوس دانشآموزان اردبیلی در مسیر برگشت بر اثر برخورد با یک اتوبوس، واژگون و یک دانشآموز کشته و ١٠ نفر مجروح شدند.
این اتفاقات در اردوی راهیان نور بهویژه در بخش دانشآموزی، باعث ایجاد موجی از انتقادات به برگزاری این اردوها شد. منتقدان میگفتند آموزشوپرورش نباید این اردوها را به این شکل برای دانشآموزان برگزار کند و باید قید نمره از روی این اردوها برداشته شود. آنها معتقد بودند برگزاری اردوها با کمترین هزینه و با اتوبوسهای فرسوده و رانندگانی که چندین روز در راه هستند و باید دانشآموزان را بهطور فشرده در مناطق عملیاتی که چندین کیلومتر از هم فاصله دارند، بچرخانند، باعث بروز این اتفاقات میشود؛ آنها خواستار لغو این اردوها بودند، اما از سویی موافقان برگزاری این اردوها عنوان میکردند این تصادفات ربطی به اصل اردوهای راهیان نور ندارد و وزارت راه باید امنیت جادهها و خودروها را بالا ببرد. آنها همچنین رقم آسیبدیدگان این حادثه را نسبت به تعداد شرکتکنندگان که رقمی نزدیک به یکمیلیون دانشآموز و مربی هستند، ناچیز میدانستند و عنوان میکردند مخالفتها معنادار است.
با تمام این اوصاف نه انتقادهای منتقدان و نه وعدههای مسئولان به تغییر ویژهای در روند برگزاری اردوهای راهیان نور منجر نشد و این اردوها بدون بازنگری و با همان کیفیت قبلی برگزار شد، البته تصادف اتوبوس دانشآموزان سازمان دانشآموزی هرمزگان در شهریور ماه امسال که باعث مرگ ١٢ نفر و قطع عضو تعداد دیگری شد، زمینهساز شکلگیری «سامانه کنترل اردوهای دانشآموزی» شد؛ سامانهای که در ٢٩ آبان سال جاری در مراسم خاصی افتتاح شد و سیدمحمد بطحایی آن را نمونه یک کار جهادی معرفی کرد و تأکید داشت که «تمام سفرهای درونشهری و برونشهری دانشآموزی در آن با یک کد حرکت رصد و کنترل میشود». او خطاب به دستاندرکاران گفته بود «اولین اشتباه در آن بهمنزله آخرین اشتباه مسئول مربوطه تلقی میشود».
این اشتباه فقط ٢٢ روز بعد با واژگونی اتوبوس حامل دانشآموزان البرزی در کمربندی سوسنگرد در شمال اهواز و کشتهشدن چهار نفر از آنها تکرار شد تا این پروژه فراگیر و پرطمطراق هم در عمل خیلی زود به شکست منتهی شود. حادثهای که بار دیگر منتقدان و موافقان این اردوها را روبهروی هم قرار داد تا برای چند روز دعوای تکراری اما نافرجامی را پی بگیرند. دعوایی که تجربه نشان داده خیلی زود به محاق فراموشی خواهد رفت.