فرشاد عباسی، عکاس پیشکسوت عکسی از وینفرد شفر گرفته که کلی حرف در دلش دارد.
به گزارش خبرآنلاین، باز احتمالا مربی خدم و حشم دار عزیز با دیدن این تصویر خون خونش را می خورد. باز حتما می گوید: «اینا چشم آبی دوست دارن، اینا بیگانه پرستن، خود فروشن ...» از همین حرفهایی که کم نزدند و کم هم نخواهند زد اما انگار آینهای پیش رویشان ندارند تا درونش را نگاهی بیاندازند و از خود بپرسند مایی که خان و سالار بودیم چرا به این روز افتادیم؟ کجای کارمان اشتباه بوده که دیگر نه داداش هوادارانیم، نه کسی خیلی برایمان ترهای خرد می کند؟ چه شده که ستاره اقبال از ما روی برگردانده است؟ نمی گویند و فقط دشمنی را دلیل این همه اتفاق از پی هم می دانند.
این تصویری از وینفرد شفر است. مردی که راستش هنوز هیچ کار خاصی در استقلال نکرده اما فقط یک اتمسفر خوب برای تیمش ساخته است. خیلی خوب توانسته خود را در دل هواداران جا کند. او به ورزشگاه آزادی رفته و بازی تیم حریف را به تماشا نشسته است. منطقی این است که هواداران پرسپولیس کاری کنند که از استادیوم فراری شود اما حتی آنها هم در همین مدت کوتاه او برایشان جذاب به نظر رسیده است.
به راستی چرا؟ چرا اینچنین شده است؟ دلیلش چه بوده که مردی با فقط چند هفته حضور توانسته این طور شخصیتی جذاب پیدا کند؟ حالا او هم در کنار کیروش و برانکو که محبوبیتشان را از موفقیت هایشان دارند، دارد تبدیل به یک ناجی برای استقلال می شود. استقلالی که با مهمترین سرمایه دو هه اخیرش تا مرز نابودی رفت. استقلالی که در دهه 90 با همه خان ها، سوبله ها و داداش هایش به جایی نرسیده و مدام در سرازیری سقوط بوده است و تمام سرمایه های معنویاش بلایی بر سر خود آوردند که دیگر هوادار امیدی به آنها ندارد و همه هیجانش امروز شده این پیرمرد سفید موی پرهیجان که خیلی خوب زدن مخ هواداران را بلد است. او که به رغم ندانستن زبان سعی کرده با شبکه های اجتماعی، خودش بی پرده با هواداران تیم ارتباط بگیرد و حتی به کامنت های شان پاسخ می دهد و ذره ذره رگه هایی از نوسازی را در استقلال ایجاد کرده است. او که از اسم رحمتی و کی و کی نمی ترسد و تیمش را همانطوری به زمین می فرستد که فکر می کند درست است. این ها همه واقعیت هایی هستند که سبب شدند این مرد هم در مسیر محبوبیت باشد. حالا شما به این ها، به ما و به دیگران بگویید چشم آبی پرست و هیچ از پی این نباشید که ایراد کار خودتان را بیابید. اینکه کجای کار لنگیده که شما دیگر آن خان های سابق نیستید؟