حسن آقامحمدی*؛ در کشورهای توسعه یافته تسهیلات تشویقی متعددی جهت ترغیب شهروندان به استفاده از وسائط نقلیه عمومی برای کاهش ترافیک و آلودگی در کلانشهرها تمهید و ارائه میشود. کلان شهر تهران، با جمعیتی بالغ بر 13 میلیون نفر که سالهای سال با معضل عظیم و به ظاهر لاینحل! بحران آلودگی هوا دست به گریبان است این امر یک ضرورت حیاتی مینماید.
مرگ سالانه شمار زیادی از شهروندان تهرانی، افزایش بیماریهای قلبی، ریوی، انواع سرطان، تهدید سلامت مادران باردار، افزایش تولد نوزدان ناقصالخلقه و ... در زمره شمارگان هزاران خسارت مادی و معنوی آلودگی هوای تهران است که چند سالی میشود سایه شوم و سیاه آن بر تهران و تهران نشینها سایه افکنده و البته به داستانی کهنه تبدیل شده است.
بر اساس آمار حدود 80 درصد آلودگی هوای کلان شهر تهران ناشی از سوخت ناقص تردد خودروهای سواری و موتور سیکلتهای در حال تردد است، که با تمهیدات و سیاستگذاری تشویقی در ایجاد انگیزه و سوق دادن شهروندان تهرانی جهت پرهیز از استفاده از وسیلههای نقلیه شخصی و استفاده از ناوگان حمل ونقل عمومی میتوان گام بزرگ و تاثیر گذاری در راه کاهش و حتی مهار کامل آن برداشت. در این میان سامانه اتوبوسهای تندرو به علت سهولت دسترسی برای مسافران درون شهری میتواند نقش اثرگذاری داشته باشد.
با همه این تفاسیر میزان استفاده از حمل و نقل عمومی به خصوص اتوبوسهای درون شهری توسط شهروندان رابطه مستقیمی با در دسترس بودن آن وسائط و نیز آرامش حاصل از مسافرت با آن وسیله را دارد. نگارنده به هیچ وجه قصد ورود به مصائب و معضلات عدیده کمبود این اتوبوسها در ساعات پیک ترافیک و ایام تعطیل و یا ناهنجاریهای فرهنگی آن نظیر ازدحام، شلوغی، صفوف چند لایه، انواع فشار، له شدن روح و جسم مسافران آویزان از دستگیرهها، تهدید جیببرهای اتوبوسی و رایحههای نامطبوع و خفه کننده ناشی از کثرت تجمع و انباشته شدن نفوس در فضای کابین اتوبوسها و ... را نداشته و ندارد.
اما آنچه باعث باعث نگارش این سطور شده معضل قابل حلی است که یک سالی میشود مهمان مسافران همیشگی اتوبوسهای چندمتری تندرو شده است. معضل بسیار بزرگ و پر آزاری همچون «پارازیتهای» ناخوانده و نامیمون که آرامش روانی و حریم بصری پیرامون مسافران زل زده به محیط اطراف را، مورد هجوم قرار داده است. اما این معضل چیست؟
قبل از اسم بردن از این معضل، باید گفت؛ حال که شهردار محترم تهران با داعیه اصلاح کاستیها و گذاشتن سد بر روی تخلفات شهرداری تحت مدیریت سابق و ارتقاء حقوق حقه شهروندان تهرانی، بر این مسند تکیه زده همانند روزی که مسافر یکی از خطوط مترو تهران شد و پای درد و دل و انتقادات مسافران آن نشست، ساعتی از وقت ارزشمند خود را نیز به حضور و استفاده از یکی از خطوط اتوبوسهای تندرو اختصاص دهد و خود مستقیم در جریان این شکایت مسافران پریشان حال «بی آر تی» قرار بگیرد، شاید که موثر باشد.
تبلیغات شهری که همچون غولی عظیمالجثه گوشه و کنار این شهر نحیف از بیاکسیژنی را بلعیده و به کام پر حرص و طمع خود برده است، یکسال است که حریم بصری مسافران عاصی و خسته از ترافیک و راهبندانهای خیابانهای شهر و پناه آورده به اتوبوسهای تندرو را هدف قرار داده و به اشغال خود خواهانه و منفعت طلبانه خود درآورده است.
ابرهای سیاهی از تبلیغات بد آب و رنگ از انواع کالاهای وارداتی، لوکس و تجملاتی اعم از انواع شامپو، صابون، چیپس و پفک بر محیط شیشهای پیرامون اتوبوسها چسبیده و با هدیه مبالغ سنگینتر از قبل به جیب شرکت واحد و صاحبان تبلیغات، فضایی تاریک، دلگیر و آزار دهنده به مسافران اتوبوسها تحمیل کردهاند تا سرمایههای ارزشمندی از زندگی شهری، یعنی آرامش روانی و نشاط شهروندان مسافر را به یغما ببرد.
در یک نظر ابتدایی و گذرا این واگنهای تماماً مزین به تبلیغات، شبیه خودروهای حمل زندانی در سطح شهر شدهاند که گویی مسافران نگونبخت را همچون مجرمانی گناهکار با روح و روان زخمی و مکدّر و پریشانی حال در سطح شهر جابهجا مینماید. به یقین این پریشان حالی روحی و متضاد با نشاط اجتماعی با حضور این اتوبوسهای قفس مانند، بازتاب مخربی بر عابران و ناظران در پیادهروهای سطح شهر خواهد گذاشت.
شنیدن اعتراضات مسافرانی که با نگاه کردن به نقطههای مشبک مانند بر روی شیشهها برای پیدا کردن ایستگاه مقصد، دچار سرگیجه شدهاند، این روزها به سمفونی غمناک و مشترک اغلب اتوبوسهای تندور درون شهری تبدیل شده است. شنیدن صحبتهای مسافری که دیدن خیابان زیبای «ولیعصر» با وجود این لباسهای تبلیغاتی بر تن اتوبوسها، برایش به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شده است نیز بار غمانگیز این داستان را صد چندان افزایش میدهد. بیچاره سالمندان و شهروندان مسافری که ضعف بینایی داشته و بهعلت افزایش محدویت دید، خود به دلایل فوق قادر به حصول اطمینان از شناسایی ایستگاه مقصد خود نیستند و با اضطراب و پرسش پیاپی از دیگر مسافران به انتظار ایستگاه مورد نظر خود ایستادهاند. البته جوانترها و آنها که مقداری به روزتر هستند با استفاده از نرمافزار «گوگل مپ»!!! در صدد برطرف کردن این مشکل برآمدهاند.
جناب آقای شهردار اگر چه شاید مهار معضل بحران آلودگی هوا نیازمند فاینانس خارجی، ردیف بودجه کلان، همکاری دولت، افزایش تولید واگن و صدها دلیل دیگر باشد، اما رفع معضل آلودگی فضای بصری تیره و تار مقابل چشم مسافران اتوبوسهای بی آرتی و تاریکی، نه نیازمند بودجهای کلان و نه محتاج فاینانس و همکاری و بله گفتن دولت محترم است. این گشایش تنها با اراده و احساس مسئولیت جنابعالی در مقام مسئول اول تأمین و پایش آرامش و بهداشت روحی و روانی ساکنین تهران و دستور شما بر توقف این بدعت نامیمون است.
متاسفانه میراث به جا مانده از مجموعه عریض و طویل شهرداری تهران در سایه مدیریت نامتوازن سابق که سوء استفاده و تخلفات عدیدهای را بستر سازی کرده بود، جا دارد در آغاز دوره مدیریت جنابعالی به خود آید و دست عدهای سودجو و متجاوز به حریم بصری مسافران اتوبوس و حقوق ابتدایی شهروندی را قطع نموده و به اعتلای روز افزون حقوق شهروندی همتی نو بگمارد.
در پایان شاید ذکر این نکته نیز خالی از لطف نباشد که در زمان مدیریت سابق شهری مبالغ قابل توجهی با عنوان طرح «حذف زوائد بصری از سیمای شهر» جهت زیباسازی و پیرایش نمای ساختمانها و معابر مرکزی شهر تهران اختصاص یافت. اجرای این طرح سوالی را در ذهن متبادر میکند که آیا تحمیل تبلیغات بر بدنه اتوبوسهای درون شهری آلایندگی بصری نبوده و با زیبایی محیط شهری در تناقض نیست که هیچ اقدامی در راستای حذف آن صورت نگرفته است. کلام آخر اینکه جناب آقای شهردار رفع بحران آلودگی هوا پیشکش، فکری به حال آلودگی فضای بصری پیرامون مسافران محصور در کابینهای تاریک و پریشان ساز اتوبوسها نمایید.