به گزارش ایکنا:
نشست «تاملات سیاسی علامه طباطبائی» امروز ۲۳ آبان، با حضور حجتالاسلام و المسلمین سروشمحلاتی استاد حوزه و دانشگاه و محسن آرمین، پژوهشگر حوزه علوم قرآن، در محل باشگاه اندیشه برگزار شد. در این نشست همچنین از کتاب «تاملات سیاسی علامه» نگاشته سروشمحلاتی رونمایی شد.
سروشمحلاتی در آغاز سخنانش گفت: از مجموعه کارهای علامه طباطبائی دو قلمرو عقلی و فلسفی شناخته شده است و قلمرو سیاسی مورد غفلت قرار گرفته است. ما علامه را به عنوان فیلسوف میشناسیم، ایشان پژوهشهای عقلانی زیادی در خصوص مباحث کلامی و فلسفی داشتهاند و همچنین تالیفات متعدد در این زمینه دارند. از سوی دیگر شاگردان برجسته زیادی در خصوص فلسفه از ایشان باقی مانده است.
وی ادامه داد: قلمرو دوم آثار ایشان کارهای تفسیری است، ایشان ابتدا بر روی تفسیر البیان در تبریز کار میکردند که آن را رها کردند و بعد به تفسیر المیزان پرداختند که به حق تفسیر در امامیه و شیعه مدیون علامه است، پیشتازی ایشان در تفسیر موجبات رواج این سنت در حوزه علمیه شیعه شد، پیش از ایشان تفسیر چندان رواجی نداشت اما پس از ایشان شاگردان برجستهشان تفسیر قرآن را ادامه دادهاند.
سروش محلاتی افزود: اما آیا علامه یک متفکر اجتماعی و سیاسی هم بوده است؟ برای بسیاری از افراد یا این پاسخ روشن نیست یا منفی است، زیرا در آثار ایشان نه تالیف مستقلی در این زمینه وجود دارند، نه ایشان درسی در این خصوص داشتند و نه شاگردان علامه انگیزهای برای طرح این مباحث داشتهاند.
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: هرچند برخی از شاگردانشان مثل آیتالله مصباحیزدی و آیتالله جوادیآملی در خصوص مباحث سیاسی بحث کردهاند اما هیچ کسی نقل قولی از ایشان نکرده است. اگر علامه به این عنوان شناخته نشود، نامتعارف نیست. اما در آثار ایشان آنچه به عنوان رسالههای کوچک تالیف شده و نیز با جستجو در المیزان میتوان مباحث فراوانی در حوزه سیاسی و اجتماعی یافت.
سروشمحلاتی با بیان اینکه دو عامل مانع از پرداختن به این حوزه در تفکرات علامه شده است گفت: مباحث اجتماعی و سیاسی مطرح شده در خلال آثار علامه حجم زیادی دارد و مانند بقیه مباحث علامه دقت نظرها و آرا جدیدی در این زمینه مطرح کرده است اما از آنجا که در لابلای آثارشان این مباحث پراکنده است و اشخاص نمیدانند کجا، کدام نظر علامه را پیدا کنند و برای مثال در کجای المیزان این مطالب گفته شده است، گاهی برای این کار یکی دو کلید واژه با جستجوی کامپیوتری میتوان یافت، اما اطمینان بخش نیست، از همینرو کار منسجمی تاکنون انجام نشده است.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: مانع دوم این کار این است که برخی از آرای ایشان، در برخی بخشها با آراء رایج در جامعه علمی و سیاسی ما سازگار نیست، از این رو انگیزهای برای طرح و تبیین آن مباحث ندارند. اگر علامه افکار دیگری داشت، بیشتر مورد اقبال و توجه واقع شده و در نظام آموزشی ما وارد میشد.
وی تصریح کرد: آنچه در کتاب «تاملات سیاسی علامه طباطبائی» ارایه کردهام، محصول ده سال کار پراکنده است. به دلیل علاقه و التفات به ایشان، حسن کردم این قسمتها باید مورد توجه قرار بگیرد و چون امکان یک کار متمرکز نبود، هر سال به مناسبت بزرگداشت ایشان، سخنرانی و گفتوگوهایی داشتهام که آنها را به صورت کتاب در آوردهام از این رو این کتاب فاقد ساختار یک کار پژوهشی است.
در ادامه این نشست آرمین گفت: فصل اول این کتاب «فلسفه حکومت از منظر علامه» است. اندیشه سیاسی و اجتماعی علامه بر سه مفهوم کلیدی دین، فطرت و استخدام استوار است که ایشان از مفهوم سوم بسیار استفاده میکنند،استاد محلاتی به درستی به این مسئله اشاره کردهاند.
وی تصریح کرد: فلسلفه اجتماعی و سیاسی علامه را میتوان جز نظریات قرارداد اجتماعی طبقهبندی کرد، قراردادگرایان از جمله هابز، روسو و لاک با وجود تفاوتهای اساسی که دارند به قرارداد اجتماعی معتقد بودند. بر اساس این نظریات جامعه و انسان وضعیتی طبیعی و مدنی دارد و هر یک از این فلاسفه برای انتقال از وضع طبیعی به مدنی تحلیل خاص و مبتنی بر قرارداد داشتهاند. علامه نیز معتقد است که انسان در وضع طبیعی بر اساس فطرتش به دنبال استخدام دیگران در جهت منافع خود است اما وقتی در جامعه وارد میشود، با انسانهایی نظیر خود روبرو میشود از این رو برای سامان دادن به این وضعیت جامعه شکل گرفته و وضع مدنی آغاز میشود. ای کاش استاد محلاتی به این مسئله نیز اشاره میکردند.
آرمین افزود: البته استاد محلاتی مانند شهید مطهری نقدهایی در این خصوص داشتهاند که این تحلیل بسیار مادی است و به جنبههای متعالی توجهی نکرده است اما باید گفت که باید بین فلسفه تشکیل حکومت و نظریه حکومت مطلوب تفکیک کرد و علامه در نظریه خود در خصوص حکومت مطلوب به این مسئله توجه کرده است.
این پژوهشگر ادامه داد: نقدهایی هم میتوان به علامه داشت، اینکه علامه چه مبانی دارند یک بحث است و اینکه علامه به لوازم این مبانی ملتزم بودهاند و یا نه بحث دیگری است، میتوان نشان داد که علامه در المیزان نظراتی بعضا متعارض در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی دارد.
وی تصریح کرد: برای مثال علامه در جایی شیوههای حکومتی به منظور به حداقل رساندن فساد را به دانش بشر محول میکند و آن را از احکام ثابت عقل خارج میسازد و در جایی مدل مطلوب حکومتی را نظریه امامت میداند که ادامه شیوه حکومتی رسولالله(ص) است.
وی افزود: همچنین ایشان در جایی از المیزان معتقدند که در مسائل که شریعت ساکت است نباید شریعت دخالت کند زیرا شریعت متضمن موارد ثابت دین است از همین رو ایشان معتقد هستند که ضرورتی ندارد تا همه مسلمانان یک دولت داشته باشند اما در جایی معتقد است از آنجا انسان فطرت واحدی دارد باید یک دولت داشته باشد.
آرمین در پایان گفت: تعارض دیگر در آنجاست که علامه معتقد به اصل عدم تحمیل عقیده است و از سوئی دیگر معتقد است که یکی از حقوق انسانها حق توحید است و به همین منظور میتوان در جهت گسترش توحید به جهاد با مشرکان پرداخت. اهل کتاب نیز باید جزیه بدهند یا مسلمان شوند.