ایکنا نوشت:
روزهای اخیر باز هم خاورمیانه شاهد حوادث و در واقع توطئههایی است که شاید خبر از یک اتفاق و درگیری بزرگ بدهد. استعفای سعد حریری، نخستوزیر لبنان، آن هم پس از سفر به عربستان و افشای حبس شدن وی در این کشور، احتمال اینکه لبنان هدف بعدی توطئههای ارتجاع منطقه به رهبری عربستان با پشتوانه صهیونیستها و آمریکاییها باشد را بالا برده است.
در واقع دومینوی شکست خورده این مثلث شوم در سویه، عراق، یمن و پس از آن ناکامی در قضیه همهپرسی استقلال اقلیم کردستان، این بار لبنان و ثبات چند سال اخیر آن را نشانه گرفته تا یک جنگ نیابتی دیگر را در این کشور رقم بزند تا در گام اول حزبالله لبنان را وارد یک درگیری ساخته و در گام دوم ایران را وارد این نزاع منطقهای کند.
در واقع تحلیل این روزهای منطقه، پیچیدگیهای خاصی پیدا کرده و سطوح خرد تا کلان را در برمیگیرد؛ تحلیلهایی که لبنان را هدف اولیه توطئه اخیر و ایران را هدف ثانویه و کلان سناریوی جدید مثلث آل سعود ـ اسرائیل ـ آمریکا میدانند.
امروز منطقه محل رو در رویی دو جریان ثباتزا و بحرانزاست
«غلامرضا کریمی» عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی، در تحلیل شرایط امروز منطقه به ویژه پس از استعفای سعد حریری در عربستان و اهداف آل سعود از چنین اقدامی و نسبت آن با ایران گفت: منطقه خاورمیانه از مناطق پرآشوب در سطح جهان بوده، هست و خواهد بود و طبیعی است که با توجه به دخالتهای گسترده قدرتهای فرامنطقهای، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، تضاد منافع به حداکثر رسیده و بحرانها و خشونتها تشدید شود.
وی با بیان اینکه در حال حاضر دو جریان مشخص در منطقه رو در روی هم هستند، گفت: در این میان یک جریان به دنبال ثبات است و با بیرون راندن داعش و جریانات تروریستی از سوریه و عراق به سرعت به دنبال ثباتزایی در منطقه خاورمیانه است. ایران، سوریه، عراق، لبنان و حتی برخی کشورهای فرامنطقهای مانند روسی به دنبال این هستند که جریان داعش زودتر فیصله یافته تا یک آرامش و ثبات نسبی در منطقه بوجود بیاید.
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: از سوی دیگر برخی کشورهای منطقه این ایجاد ثبات نسبی را مخالف منافع خود در منطقه میدانند. به طور مشخص با ادامه این روند ثباتزا منافع عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه تأمین نخواهد شد، لذا شاهد هستیم آنها به دنبال برهم زدن این روند جدید هستند. به تعبیر آنها ادامه این روند جدید موجب افزایش قدرت منطقهای و نفوذ ایران در غرب آسیا میشود و این مسئله به شدت با منافع آنها در تعارض است.
کریمی عنوان کرد: بر همین اساس اولین جایی که برای مقابله با نفوذ منطقهای ایران از مدتها قبل کلید زده شد یمن بود و ادعای عربستان این است که یمن آنقدر باید بمباران و تخریب شود تا امکان ظهور هیچ جریان جدید و مستقل از سیاستهای عربستان وجود نداشته باشد اما با شلیک موشک حوثیها از یمن به ریاض همه ادعاهای عربستان نقش بر آب شد و این نشان داد جریانات حاضر در یمن قوی هستند و حال عربستان با فرافکنی قصد دارد انتقال این موشک به یمن را کار ایران جلوه دهد و به دنبال طرح شکایت در شورای امنیت سازمان ملل متحد است.
استعفای حریری و کلید زدن بحران جدید در منطقه از سوی عربستان
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی یادآور شد: از سوی دیگر لبنان مدتهاست از یک آرامش و ثبات مطلوبی برخوردار است و در معادلات منطقه نقشآفرینی مناسبی دارد و لذا عربستان برای کلید زدن یک توطئه دیگر، نخستوزیر لبنان را در عربستان مجبور به استعفا کرد و ادعا میشود سعد حریری در عربستان در حبس یا حصر و یا تحت مراقبتهای خاص قرار دارد و اجازه خروج به وی داده نمیشود و این مسئله میتواند منشأ یک بحران و درگیری داخلی در لبنان شود. بنابراین در یک نگاه کلی امروز خاورمیانه شاهد درگیری و مقابله دو جریان مشخص و آشکار است؛ جریان طرفدار ثبات و حذف جریانات خشونتزا و بحرانآفرین و جریان بحرانآفرین و تنشزا که به دلیل در خطر دیدن منافع خود به دنبال افزایش تنش و خشونت در منطقه است و بر همین اساس خاورمیانه دوباره مستعد بحرانهای جدیدی شده است. در عین حال احتمال یک جنگ گسترده میان ایران و عربستان تا حد زیادی بعید به نظر میرسد اما احتمال شعلهور شدن جنگ نیابتی در لبنان وجود دارد.
رویکرد آمریکای دوران ترامپ به بحرانهای منطقه بیشتر اقتصادی است تا نظامی
کریمی درباره نقش آمریکا و سیاستهای ترامپ در ایجاد بحران جدید در منطقه به خصوص در لبنان، برای وارد کردن ایران به این درگیریها و فراهم کردن مقدمات ایجاد یک اجماع جهانی برای معرفی کردن ایران به عنوان ناقض برجام و کلید زدن مجدد تحریمهای گسترده علیه کشورمان گفت: به عقیده من بعید به نظر میرسد آمریکاییها برای زمینهسازی بر همزدن برجام به دنبال ایجاد یک جنگ بزرگ در خاورمیانه باشند. رویکرد ترامپ به عنوان یک فرد تاجرپیشه، کسب منافع اقتصادی بیشتر است. در صورت شروع این جنگ بزرگ منافع تمام کشورهای منطقه و فرامنطقه به مخاطره میافتد و جریان انتقال نفت دچار مشکل میشود و جهان دچار بحرانهای جدی خواهد شد.
وی اظهار کرد: در واقع از آنجا که دامنه تبعات یک جنگ بزرگ در غرب آسیا مشخص و روشن نیست لذا بعید است که آمریکاییها برای تحت تأثیر قرار دادن برجام به دنبال ایجاد یک جنگ بزرگ باشند. اما طبیعتا آمریکاییها به دنبال تضعیف جایگاه منطقهای ایران و کاهش دامنه نفوذ ایران در کشورهای منطقه هستند و از طرف دیگر به دنبال تنشآفرینی برای افزایش صادرات تسلیحات خود به کشورهای عربی و جذب سرمایهها و منابع مالی کشورهای عربی هستند. به عبارتی رویکرد امریکای دوران ترامپ در بحرانهای اخیر خاورمیانه بیشتر اقتصادی است تا نظامی صرف.
آیا شرایط امروز منطقه با مقطع پیش از جنگ ایران و عراق شباهت دارد؟
کریمی درباره اینکه تا چه حد فضای امروز منطقه و زمینهسازیهای امروز آمریکا برای ایجاد یک درگیر در منطقه به دوران پیش از آغاز جنگ ایران و عراق شباهت دارد، گفت: در آن مقطع زمانی ایران یک کشور انقلابی بود که ساختارهای نظامیاش تقریبا تعطیل شده بود و به لحاظ مدیریتی هنوز کشور شکل باثباتی نگرفته بود و از سوی دیگر صدام به خاطر عقدههایی که از قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر داشت انگیزه ورود به جنگ با ایران را داشت.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی عنوان کرد: اما در شرایط فعلی جمهوری اسلامی ایران توانمندیهای نظامی فوقالعادهای دارد و از ثبات مطلوبی برخوردار است و مشخص نیست که کشورهای عربی از جمله عربستان در صورت شروع جنگ چه میزان خسارت خواهند دید که اساسا بتوانند برای ادامه حیات خود آن را جبران کنند.
احتمال یک جنگ بزرگ در منطقه بعید است/ تضعیف توان ایران با ایجاد جنگهای نیابتی مکرر
وی ادامه داد: ساختار کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به گونهای است که پذیرش یک جنگ گسترده در منطقه را ندارند زیرا تمام سرمایهگذاریها و برنامهریزیها که برای پیشرفت و توسعه در طول سه دهه اخیر کردهاند در صورت وقوع چنین جنگی نابود میشود و امکان احیاء این منطقه در فردای بعد از این جنگ وجود ندارد.
کریمی در پایان اظهار کرد: برهمین اساس بعید است که آمریکا و همپیمانان منطقهایاش به دنبال توسعه بحران به آن حد و اندازهای باشند که نتوانند ابعاد و زوایای آن را تخمین بزنند بلکه آنها بحرانهای محدود را در یمن، سوریه، عراق و اکنون در لبنان رقم میزنند تا جنگهای نیابتی را کلید زده و از این طریق توان ایران تضعیف کنند.