روزنامه کیهان نوشت: بار دیگر در نشریات داخلی از جاسوس شناخته شده بریتانیا یعنی ابراهیم گلستان تجلیل به عمل آمد.
این دفعه روزنامه همشهری مدیریتی تازه و همسو با نشریات زنجیرهای را تجربه میکند در یادداشتی که از مسعود کیمیایی به چاپ رساند، به بهانه نود و پنجمین سالگرد تولد گلستان به تحسینهای ناروا و وارونهنمایی کارنامه سیاه وی پرداخت.
همشهری در یادداشت فوق در حالی ابراهیم گلستان را دشمن «پهلبد» (وزیر فرهنگ و هنر شاه) و «قطبی» (رئیسرادیو تلویزیون شاهنشاهی) معرفی میکند که وی در طول دوران فعالیتش همواره از کمکهای «پهلبد» و «قطبی» برخوردار بود و حتی در برگزاری جشنهای مبتذل به اصطلاح هنر در شیراز با «قطبی» همکاری نزدیک داشت. اما از آنجا که وی از یک طرف در ارتباط نزدیک با سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی بریتانیا قرار داشت و از این طریق از پولهای کنسرسیوم نفتی و شرکتهای خارجی بهرهمند میشد و از طرف دیگر به دربار و شخص شاه بسیار نزدیک بود و یار غار هویدای معدوم هم به حساب میآمد، نیاز چندانی به امثال «قطبی» و «پهلبد» نداشت.
در یادداشت همشهری آمده است که «سینمای نفت و مستند مال اوست» ولی گفته نمیشود که گلستان چگونه با مزدوری شبکههای کودتاچی انگلیس در 28 مرداد، توانست امتیاز بخش فیلم و عکس کنسرسیوم نفتی (یعنی سرمایهگذاران کودتا) را بگیرد و استودیویش را از طریق کمپانیهای صهیونی مانند «رویال داچ شل» برپا سازد. مستندهای گلستان مانند «موج، مرجان و خارا» به قول جلال آل احمد «حماسه سرایی برای کنسرسیوم نفتی» بودند.
در سند بیوگرافیک ساواک درباره ابراهیم گلستان که در صفحه 14 کتاب «جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک» از مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات درج شده، آمده است:
«ابراهیم گلستان... در سال 1327 به اتفاق خلیل ملکی به لندن رفته و در مراجعت طبق دستور سفیر کبیر انگلیس به آبادان عزیمت و در شرکت نفت، شغلی به او ارجاع شده است. مشارالیه در این زمان جزء انشعابیون از حزب توده کنارهگیری کرده و مطابق با اسناد موجود، وی در شرکت نفت به نفع انگلیسیها جاسوسی میکرده است. سپس با حمایت و کمک انگلیسیها، شرکت سازمان فیلمبرداری گلستان را تاسیس و در دستگاه او سه متخصص انگلیسی تهیه فیلم و عدهای ایرانی عضویت داشتهاند...»
از همین روی ابراهیم گلستان در زمانی که آمریکا و انگلیس بر سر استعمار ایران و به خدمت گرفتن رژیم پهلوی با یکدیگر رقابت میکردند به دلیل جاسوسی برای انگلیس در اوایل دهه 50 از ایران اخراج شد.