در سالگرد شهادت شهید دکتر مصطفی چمران، گروه تاریخ انجمن اندیشه و قلم دیداری با موضوع «شهید چمران و جنگ تحمیلی» با دکتر ابراهیم یزدی انجام داده بود. در آن دیدار که در منزل دکتر یزدی، برگزار شد، محمد توسلی و مهندس صباغیان نیز حضور داشتند و به ارائه دیدگاههای خود پرداختند.
دکتر ابراهیم یزدی در این دیدار در خصوص نظر شهید چمران در مورد تشکیل کمیتهای برای مذاکره در کردستان، بیان کرد: «چمران مخالف مذاکره نبود. بلکه خود او عضو تیم مذاکره بود.»
دکتر یزدی در خصوص این موضوع که سیاستهای دولت موقت در مقابل کردهای مخالف سیاست سازش و ملایمت بود و این موضوع منبع اختلافات دولت موقت و شهید چمران شده بود، گفت: «دولت در مقامی است که منافع ملی را باید ارجح بداند، نه منافع یک گروه خاصی را. آنچه که بعضی میخواستند در کردستان پیگیری کنند چیزی نبود که منافع ملی ما باشد و خواه ناخواه در تقابل با نظر دولت قرار میگرفتند. از نظر بنده سیاست آن روز کاملا درست بود. مرحوم چمران نیز با این که به پارهای از سیاستها و عملکردهای دولت اعتراض و انتقاد داشت، ولی در جهت تثبیت و تقویت دولت کار میکرد. چون به آن دولت اعتقاد داشت.»
وی همچنین گفت: «خط مشی چمران، مشی نهضت آزادی بود. او همیشه با ما در مسائل مختلف مشورت میکرد و نظر مجموعه را انعکاس میداد. منتهی چپیها (مارکسیست ها) فوق العاده نسبت به آقای چمران عناد میورزیدند.»
ابراهیم یزدی با اینکه از نظر جسمی حال مساعدی نداشت، ضمن قبول این دیدار، سخنان کوتاهی هم درباره مرحوم بازرگان داشت. به گفته او: «بازرگان منادی اسلام منهای روحانیت نبود. بلکه معتقد بود اسلام به یک قشر خاص تعلق ندارد و دلیلی ندارد یک گروه خود را نماینده اسلام معرفی کند. ما با این رویکرد مخالف بودیم و هستیم.»
چمران یک عارف واقعی بود
هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت که در این نشست حضور داشت، در خصوص تشکیل هیئت مذاکره کننده کردستان گفت: «دولت موقت برای حل مسائل کردستان به این نتیجه رسید که هیئتی را با اختیاراتی بفرستد تا مسائل کردستان را حل کنند. این هیئت متشکل شد از آقای سحابی (رئیس سازمان برنامه بودجه) آقای داریوش فروهر (که آشنایی قبلی با کردها داشت) و من (وزیر کشور). البته آقای خمینی هم آقای اشراقی (دامادشان) را به عنوان نماینده خودشان در این هیئت گذاشتند. در نظام جمهوری اسلامی هیچ گاه هیئتی با این قدرت نداشتیم. آن زمان مجلس هم نداشتیم و شورای انقلاب فعال بودکه آنها هم اختیار تام به هیئت مذاکره کننده داده بودند.»
وی در ادامه بیان کرد: «شهید چمران هم به عنوان نیروی نظامی در هیئت بود. اما چون قبل از این جریان، شایعاتی نسبت به عملکرد ایشان در پاوه شکل گرفته بود، ایشان خواستند در هیئت نباشند و بر همین اساس به جای ایشان، تیمسار فلاحی با هیئت آمد. هیئت به این ترتیب شکل گرفت و آنجا با قدرت کامل عمل کرد.»
صباغیان با اشاره به اعدامهای آقای خلخالی در کردستان گفت: «وقتی هیئت به کردستان رسید، در سنندج خانمی عبای آقای اشراقی را گرفته بود و میگفت: "چرا شوهرم را کشتید، خودش مریض بود. این کاری که کردید ننگی بر جمهوری اسلامی است". همین موضوع هم اتفاق افتاده بود، چون آن مرد را با برانکارد آورده بودند و اعدامش کردند؛ چپیها از این مسئله خیلی سوء استفاده کردند. عکسهای مختلف گرفته بودند و به تمام دنیا پخش کردند و این موضوع خیلی به ضرر دولت تمام شد.»
وی راجع به کارکرد هیئت مذاکره کننده گفت: «ما هر ۱۵ الی ۲۰ روز یک دفعه به تهران میآمدیم و گزارش کارها را به آقای خمینی میدادیم. برای بار اول که آمدیم آقای اشراقی به دلیل اینکه منطقه خطرناک بود با ما برنگشت و به جای ایشان یکی دیگر از روحانیون را تعیین کردند. در این فاصله موفقیتهای زیادی نصیب هیئت شد و به طور کلی موضوع کردستان را حل کرد.»
سه روز جشن کردها بخاطر سخنرانی امام خمینی (ره)
صباغیان مطالبه کردها را داشتن خودمختاری بیان کرد و گفت: «حزب دموکرات در کردستان قدرت زیادی داشت و آقای قاسملو رئیس حزب سعی بر خودمختار کردن کردستان داشت. مردم کردستان از زمان شاه میخواستند تابلوهای شهرهایشان به زبان کردی باشد و به بچهها در مدارس زبان کردی آموزش داده شود. ما اول این موارد را تثبیت کردیم که مقداری آرامش ایجاد کرد و حرفهای ما را پذیرفتند. اگر مشکلی هم برای برای هیئت ایجاد میشد به آقای خمینی گزارش میدادیم و ایشان هم سخنرانی میکردند و کردها به این ترتیب تشویق میشدند. بعد از یکی از نطقهای آقای خمینی که در کردستان پخش شد، کردها سه روز جشن گرفتند. زمانی هم که دولت موقت استعفا داد، ما در کردستان بودیم. آقای خمینی در اولین پیامی که داد از مهندس بازرگان و خدماتشان تشکر کرد و استعفایشان را پذیرفت و اعلام کرد هیئت کردستان به قوت خود باقی است. ما نیز تا مدتی بعد از دولت بازرگان آنجا ماندیم و به مشکلات منطقه سروسامان دادیم.»
تندروهای مجلس به چمران مشکوک بودند و برای او مراقب گذاشتند
صباغیان راجع به شهید چمران بیان کرد: «دکتر چمران یک عارف به معنای واقعی بود. به این دلیل که رهبر کبیر انقلاب نیز عارف بودند، علاقه زیادی به مرحوم چمران به داشتند و دکتر چمران هم به آقا خیلی علاقه داشت. نگاه عرفانی ایشان در لباس پوشیدن، غذا خوردن و کار کردنشان مشهود بود. با این حال تندروها علیه او حرفهای زیادی میزدند و میگفتند او نماینده غرب است و میخواهد ما را شکست دهد. بخش زیادی از نمایندگان مجلس به ایشان مشکوک بودند و جالب است زمانی که ایشان را به کردستان و اهواز فرستادند، به دلیل این شایعات، فردی را هم فرستادند که مراقب ایشان باشد تا کاری خلاف نظام انجام ندهد.»
خواب عجیب چمران بعد از غرق شدن پسرش
وی با بیان خاطرهای از این شهید بیان کرد: «مصطفی روزی از خواب آشفتهای بیدار میشود. در خواب دیده بود پسرش در حال غرق شدن است و او را صدا میکند. بعد از بیدار شدن به همسرش زنگ میزند و متوجه میشود این اتفاق افتاده است. این رابطه آدم معمولی نیست و کاملا درجات عرفانی ایشان را نشان میدهد.»
همه گروههای سیاسی برضد دولت موقت بودند
محمد توسلی، اولین شهردار تهران بعد از انقلاب، درباره نقش شهید چمران در مقطع آغاز جنگ گفت: «خاطرات یا موضوعاتی که از آغاز جنگ و حضور شهید چمران در ستاد جنگهای نامنظم در اهواز است، داری ابهامات تاریخی بسیاری است.»
وی در مورد ارتباط میان شهید چمران و نهضت آزادی و تفکرات بسیج و سپاه بیان کرد: «مرحوم دکتر چمران شاگرد مهندس بازرگان بودند. از همان نهضت مقاومت ملی با مهندس بازرگان و دوستان درگیر مبارزات سیاسی بودند. ایشان وارد دانشکده فنی شدند و عضو انجمن اسلامی دانشجویان بودند. در خاطراتشان هم است که شبهای جمعه به مسجد هدایت میرفتند و از معارف قرآنی آقای طالقانی بهره میگرفتند و با اندیشه دکتر سحابی آشنا بودند. بعد از فارغ التحصیلی به آمریکا رفتند و زمانی که نهضت سال ۱۳۴۰ تشکیل شد در ایران نبودند. آقای یزدی هم در ایران نبودند. بنابراین در سال ۱۳۴۱ مرحوم شریعتی، دکتر چمران، دکتر یزدی و قطب زاده و مرحوم پرویز امین، نهضت آزادی در خارج کشور را پایه ریزی میکنند. منتهی با وجود مارکسیستها و وجود حزب توده در خارج از کشور کار علنی نمیتوانند انجام دهند، چون که بستر فرهنگی و اجتماعیش آماده نبود. بنابراین بنده سال ۱۳۴۱ که به خارج از کشور رفتم، اولین کاری که کردم بستر همین کارهای فرهنگی و اجتماعی را بوجود آوردم و انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا را پایه گذاری کردم. سال ۱۳۴۴ این گروه به اصطلاح اونزو (مخفف انجمنهای اسلامی دانشگاههای اروپا) پایه گذاری شد. اما در سال ۱۳۴۱ دوستان ما در آمریکا انجمن اسلامی در آمریکا و کانادا را پایه گذاری کردند.»
وی در ادامه گفت: «بنابراین شهید چمران از ابتدا هم آقای بازرگان الگویش بوده و ایشان از نخست عضو نهضت آزادی بوده است. در تمام عمرش نیز همین گفتمان را دنبال کرد. بعد از توقف سازمان سماع (سازمان مخصوص اتحاد و عمل)، درمشورتی که مرحوم امام موسی صدر با بازرگان داشتند، شهید چمران برای پروژه آموزش در جنوب لبنان انتخاب شد. او تا زمان انقلاب در آنجا حضور داشت و عاشقانه نقش موثری در بالا بردن شرایط فرهنگی و اجتماعی آنها ایفا میکرد و به شیعیان لبنان هویت بخشید. بعد از انقلاب به کشور برگشت و در ابتدا معاونت امور انقلاب در دولت موقت را بر عهده داشت و بعد وزیر دفاع شد.»
ابتکار مهندسی شهید چمران برای زمین گیر کردن تانکهای عراقی
توسلی نقش شهید چمران در جنگ را اینگونه بیان کرد: «وقتی جنگ شد دکتر چمران با تجربهای که داشتند و با توجه به مشکلاتی که بود، مسئولیت سنگینی بر دوش خود احساس میکردند. به همین دلیل ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل دادند. در سوابق مشخص است که این ستاد نقش کلیدی در جنگ داشت. استراتژی صدام بعد از فتح خرمشهر این بود که از شمال اهواز راه ارتباطی خوزستان را قطع کنند و نزدیک هم شده بودند. دکتر چمران، چون هیچ توان مقاومتی نداشت تنها راه را در کار مهندسی دید. با امکاناتی که داشتند، آب را از کارون به دشت هدایت کردند و تانکهای عراق گیر افتادند و نتوانستند جلو بیایند. اگر دکتر چمران این کار مهندسی را انجام نداده بود، وضعیت جنگ معلوم نبود چگونه رقم میخورد.»
وی درباره مشکلات دولت موقت گفت: «بعد از انقلاب، همه گروههای سیاسی علیه دولت موقت هم پیمان بودند. حزب توده، مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق اصلا موافق انقلاب نبودند و به همین دلیل باید دولت موقت را تضعیف میکردند. روحانیت هم حزب جمهوری اسلامی را تشکیل داده بودند و به دنبال قدرت بودند. با احترام زیادی که برای مهندس موسوی قائل هستم، اما ایشان هم به عنوان سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی حملات تندی به دولت موقت میکردند. حتی به دوستان خود ما هم مثل مهندس سحابی که نهضت را اداره میکرد، حملات تندی داشتند. آقای بنی صدر هم حملات تندی نسبت به دولت موقت داشت. اما وقتی آقای بنی صدر به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم انتخاب شدند، با ایشان همکاری کردیم. چون وظیفه ما بود همکاری کنیم.»
تودهایها پلاکارد زدند که یزدی و چمران عضو سیا هستند و باید اعدام شوند
وی در مورد مشکلات دکتر چمران در زمان بعد از انقلاب بیان کرد: «یک جریانی نمیخواستند مدیران انقلاب کار کنند و انقلاب را حفظ کنند. در مصاحبه کیانوری به وضوح دیده میشود و او میگوید" بحث لیبرالها را ما مطرح کردیم که تکنوکراتها و مدیران انقلاب را حذف میکنیم و روحانیت یک پوسته است ضربه میزنیم و جایگزین میشویم. "او نمیدانست که روحانیت ریشه مردمی دارد و به همین دلیل خودشان حذف شدند. کار آنها به جایی رسید که در سردر دانشگاه پلاکارد زدند که ابراهیم یزدی و مصطفی چمران عضو سیا هستند و باید در لیست اعدام باشند. نصب چنین پلاکاردی در سردر دانشگاه نمیتواند اتفاقی باشد. همین بحثها در جبهه هم مطرح بود. درجلساتی که من و مهندس چمران و دکتر کمال خرازی داشتیم، دکتر چمران گزارش هایی داد که من مجاز نیستم بگویم، اما نشان از رنجی بود که چمران در آنجا میکشید. افرادی از شورای دفاع و استاندار وقت مشکلاتی از جمله ندادن امکانات به ایشان فراهم میکردند.»
شهادت چمران در حسرت دیدار امام
وی در ادامه گفت: «آقای خمینی نسبت به چمران بسیار علاقهمند بودند. یعنی ارتباط عاطفی نزدیک داشتند. اما شرایط به گونهای رقم خورده بود که در سفر آخر چمران به تهران، دفتر اقای خمینی نگذاشتند دکتر چمران دیداری با آقای خمینی داشته باشند و ایشان بسیار ناراحت شدند. ایشان خودشان آرزوی مرگ در جبهه داشتند و این اتفاق در دهلاویه میافتد و ایشان به شهادت میرسد.»
وی تصریح کرد: «آقای یزدی در کتاب خود اسنادی در اختیار گذاشته اند تا آیندگان متوجه شوند چه عواملی باعث انقلاب شد. در همان راستا افرادی نگذاشتند راهبرد انقلاب ریشه پیدا کند و نیروهای اصیل انقلاب در جایگاه قدرت باشند و بتوانند ادامه بدهند و جابه جایی هایی صورت گرفت. در این جابه جاییها کسانی جایگزین شدند که نه تجربه مدیریت و نه سیاست داشتند. ولی به عنوان افراد متعهد مشغول کار شدند و هزینههای سنگینی در دوران بعد به ما تحمیل کردند.»
توسلی در مورد ادعای موجود در مستند انقلاب ۵۷ مبنی بر این که توافقی میان بختیار و شورای انقلاب میشود و امام هم راضی بودند، اما در آخرین لحظات موضوع از طرف دفتر امام در پاریس تکذیب میشود، گفت: «تمام قرارها گذاشته شده بود که آقای بختیار استعفا بدهند و مسالمت آمیز این موضوع انجام شود. اما از کسانی که موافق نبودند، میتوانم مرحوم ربانی شیرازی را مثال بزنم که در مدرسه رفاه به شدت ناراحت بود و نپذیرفت که این اتفاق بیافتد. بنابراین یک مسئله این است که برخی فکر میکردند این تحول باید از طریق انقلاب صورت بگیرد. چون فضای جهانی نیز گفتمان انقلاب بود. یک جور نظر عکس مهندس بازرگان که فکر میکرد همه چیز آرام و تدریجی باید انجام شود. کسانی که موافق نبودند جا به جایی به آرامی صورت بگیرد، مانع این امر شدند.»
توسلی به انجمن اندیشه و قلم تبریک گفت و بیان کرد: «شما بهترین کار را در شرایط کنونی انجام داده اید. همین نهادهای مدنی است که تمرین کار جمعی را آموزش میدهد. همین که شما این جمع دانشگاهی و تحصیل کرده را جمع کردید و کار فرهنگی انجام میدهید، یک کار بسیار بزرگ و پایهای است. رسالت همه پیامبران نه حکومت بوده است و نه قدرت. بلکه آگاهی بخشی رسالت اصلی آنها بوده است. بنابراین رسالت ما هم به عنوان روشنفکر آگاهی بخشی است و انجمن شما هم همین کار را انجام میدهد، منتها سازمان یافته و دعا میکنیم مصمم تر، این راه را که عمل صالح است، بپیمایید.»
او در آخر بیان کرد: «روحانیت نیز وظیفه آگاهی بخشی دارد. روحانیت باید در عرصه عمومی باشد. دین از سیاست جدا نیست، ولی نهاد دین و روحانیت باید در عرصه عمومی و درجهت آگاهی بخشی عمل بکند. جامعهای که آگاه باشد، خودش جامعه اش را درست اداره میکند ومشکل امروز ما نداشتن همین آگاهی است.»
در این دیدار اعضای انجمن به طور خلاصه عملکرد انجمن و دلایل تشکیل آن را بیان کردند و دکتر یزدی ضمن آرزوی موفقیت، کتاب خود درباره شهید چمران را به انجمن اندیشه و قلم هدیه کرد.