سیامک پاکباز*؛ چندی پیش، مقالهای به قلم اینجانب در وبسایت خبری تحلیلی "فرارو" با موضوع "حریم خصوصی افراد مشهور" چاپ و منتشر گردید. به فاصله دو روز بعد از نشر، عین همان مقاله را در یکی دیگر از روزنامهها و البته به نام و عکس شخص دیگری یافتم! لیکن تنها تغییری که در آن ایجاد شده بود، تیتر آن بود. گویا سارق محترم از تیتری که بنده برای مطلبم انتخاب کرده بودم خوشش نیامده بود!
با کمال تعجب مطلب را تا انتها خواندم و تغییر جالب تری نیز در انتهای مقاله مشاهده نمودم. در انتهای آن نوشتار، اینجانب جملهای از روزنامه نگار محترم جناب آقای عباس عبدی، باذکر منبع، نقل قول نموده بودم که در عین ناباوری دیدم سارق محترم، حتی نام جناب عبدی را هم حذف نموده و جمله ایشان را نیز مال خود کرده اند. گویا ایشان اعتقاد خاصی به سرقت ادبی داشتند؟!
لذا فارغ از اینکه با پیگیری بنده، مدیرمسئول محترم آن روزنامه و همچنین آن سارق عزیز، از من عذرخواهی نموده و مطلب چاپ شده را اصلاح نمودند، لیکن این موضوع، انگیزهای شد تا در خصوص سرقت ادبی یا به عبارت دقیقتر و کامل تر، "دستبرد فکری" مطلب مختصری را به رشته تحریر در آورم. امید اینکه این مطلب نیز از سوی سارقان عزیز مورد دستبرد واقع نشود؟!
دستبرد فکری که در حقوق ایران با عبارت سرقت ادبی از آن یاد شده است، تنها در قانون مطبوعات تعریف و استفاده شده است. طبق تبصره یک ماده ۶ قانون مزبور، سرقت ادبی عبارتست از نسبت دادن عمدی تمام یا بخش قابل توجهی از آثار و نوشتههای دیگران به خود یا غیر ولو بصورت ترجمه. تبصره ۲ همان ماده نیز مجازات سرقت ادبی را مطابق با ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی (دو ماه تا دو سال حبس و یا تا ۷۴ ضربه شلاق) تعیین نموده است.
این تنها جایی است که در قوانین موضوعه ایران، به صراحت به تعریف واژهی سرقت ادبی و تعیین مجازات برای آن پرداخته است. البته در ماده ۲۳ قانون حمایت حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان مصوب ۱۳۴۸ نیز بدون ذکر عنوان "سرقت ادبی" به تعریف این پدیده ناخوشایند پرداخته و در مواد بعدی نیز مجازات هایی را برای آن در نظر گرفته است. از جمع این دو قانون بنظر میرسد مقنن ایرانی در تعیین مجازات برای سرقت ادبی در مطبوعات و سرقت ادبی در آثار غیرمطبوعاتی تفاوت قائل شده است.
اما در فرهنگ انگلیسی به انگلیسی آکسفورد و در باب تعریف واژه "دستبرد فکری" یا "plagiarism" با یک تقسیم بندی نسبتا جالب، اینچنین آورده شده که دستبرد فکری اگر در حوزه ادبیات باشد، سرقت ادبی و اگر در حوزه علمی باشد، سرقت علمی و اگر در حوزه هنر باشد، سرقت هنری نامیده میشود.
لیکن فارغ از این تقسیم بندی که البته جا داشت مورد توجه مقنن ایرانی هم قرار گیرد، سرقت ادبی به اشکال و روشهای متفاوتی بروز و ظهور مییابد که در ذیل به برخی ازین روشها اشاره میکنم:
۱ - کپی کردن کلی یا بخش عمده اثر متعلق به دیگری بنام خود یا دیگری؛ در این شیوه که مطابق با تعریف ارائه شده در قانون مطبوعات است، کپی کردن یک یا دو جمله از یک اثر حتی بدون ذکر نام، سرقت محسوب نمیشود هرچند یک نویسندهی حرفه ای، قطعا به دلایل اخلاقی، ذکر منبع را در هرصورت وظیفه خود میداند.
۲ - ترجمه اثر دیگری به نام خود؛ گویی که اصل مطلب را متعلق به خود نشان بدهد.
۳ - نشر ترجمهی دیگری بنام خود؛ در این حالت، شخص سارق، خود را بعنوان مترجم اصلی معرفی میکند.
۴ - کپی کردن عکسهایی که تحت شمول کپی رایت هستند. در این مورد نیز، استفاده از عکسهایی که در فضای مجازی بدون هیچگونه نام و نشانی وجود دارد و به عبارتی عکاس یا مالک آن عکس، از آن اعراض کرده باشد سرقت ادبی محسوب نمیشود.
۵ - استفاده از تکههایی از فیلمهای مختلف و سپس تدوین آنها و گذاشتن موسیقی متعلق به دیگری بر روی آن.
۶ - سایه نویسی (ghost writing) ; سایه نویسی به این معناست که کسی یک اثر علمی، مثل پایان نامه یا مقاله، را برای شخص دیگری بنویسد، بدون اینکه این شخص در نگارش آن دخیل باشد. متاسفانه یکی از شایعترین بدرفتاریهای علمی در کشور ما، سایه نویسی است که این مورد نیز در بین دانشجوها و دانشگاهیان، شیوع زیادی دارد و متاسفانه تبدیل به یک شغل کاذب شده است.
اما در خصوص اینکه چه آثاری در حقوق ایران تحت حمایت قانونگذار ایرانی قرار میگیرند و هنگام استفاده از آنها باید اجازه صاحب حق را بگیریم نیز لازم به توضیح است که با توجه به اینکه ایران هنوز به کنوانسیون برن نپیوسته است، لذا تنها از حقوق مادی آثاری حمایت حقوقی میکند که مطابق با ماده ۲۲ قانون حمایت حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان، برای نخستین بار در ایران چاپ یا پخش یا نشر یا اجرا شده باشد؛ لذا حقوق مادی کلیه آثار ایرانی یا خارجی که قبلا در کشور دیگری چاپ یا پخش یا نشر یا اجرا شده باشد، قابل حمایت حقوقی در ایران نیست. این به این معناست که هر فردی میتواند بدون اجازه از صاحب اصلی اثر و البته با ذکر نام پدیدآورنده اصلی، از آن اثر استفاده کند. چرا که حقوق معنوی هر اثر، که همان استفاده از نام پدیدآورنده اثر است، همواره قابل حمایت حقوقی است.
بعلاوه لازم به توضیح است که مطابق با ماده ۴ قانون حمایت حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان، حقوق معنوی هیچ محصول فکری، قابل انتقال به غیر نیست؛ لذا هیچکس نمیتواند حتی با رضایت صاحب اثر و یا حتی با پرداخت پول به وی، نام او را از آن اثر حذف، و نام خود را بعنوان پدیدآورنده و خالق اثر ذکر کند. چرا که این کار نیز، سرقت ادبی محسوب میشود.
متاسفانه در جامعه ایرانی، تا دلتان بخواهد، انواع و اقسام سرقتهای متنوع ادبی، هنری و علمی در سطوح مختلف به چشم میخورد. از سرقتهای موجود در مطبوعات و کتابها و مقالات و پایان نامههای دانشجویی گرفته تا سطوح بالاتر، مثلا در صدا و سیمای ملی.
همین چند سال پیش بود که سریال معروف و پربینندهای که از یکی از شبکههای سیما به روی آنتن میرفت، به خاطر ادعای شخصی تبدیل به پروندهای حقوقی با موضوع سرقت هنری شد. یا شاعری که در مدح اهلبیت سرودهای را بعنوان سرودهی خود در تلویزیون خواند و بعدا معلوم شد آن اشعار، متعلق به دیگری بوده است.
نکته حائز اهمیت در این موارد این است که متاسفانه این گونه سرقتها بیشتر در بین تحصیلکردگان و افراد به ظاهر فرهیختهی جامعه ما رخ میدهد و قطعا پیشگیری ازین دست موارد، جز با فرهنگ سازی و ارتقای فرهنگ عمومی جامعه و به ویژه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی، به هیچ طریق دیگری امکان پذیر نیست.
به عقیده نگارنده، در سرقتهای ادبی که در روزنامهها و مجلات و یا حتی کتابها اتفاق میافتد، امکان پیشگیری برای مدیر مسئول یا ناشر وجود ندارد. چراکه با توجه به حجم کار و مطالب روزنامه، امکان سنجش اصالت آن اثر وجود ندارد.
اما در خصوص مقالات و پایان نامههای دانشجویی، با توجه به نرم افزارهای قدرتمند و با منابع اطلاعاتی وسیع که در این زمینه وجود دارند، میتوان از سرقتهای علمی که در دانشگاهها و یا در مجلههای علمی پژوهشی اتفاق میافتد، پیشگیری کرد.
لیکن بازهم نباید علت اصلی این اتفاق ناخوشایند را که همان پایین بودن سطح فرهنگی ماست، از یاد ببریم.
*حقوقدان و وکیل دادگستری