کیهان نوشت: «جریان حزباللهی منطق روشنی دارد: میزان حال فعلی افراد است. هر کس به جانب اخلاق و ارزشها و اسلام و ایران بازگشت، باید از او استقبال کرد. و هر کس از درون جبهه انقلاب، به بیرون از آن رفت و مقابل اصول و آرمانها ایستاد و هم پیاله با دشمنان شد - ولو سابقه خوب داشته باشد - به اعتبار امروزش باید با او برخورد کرد.»
«حضور امیرحسین مقصودلو (تتلو) در مراسم یک سالگی فارس پلاس، بهانه عقدهگشاییهای تحریفآمیز علیه نیروهای انقلابی از سوی افراطیون مدعی اصلاحات شد.
تتلو پیش از این هم به ملاقات آیتالله رئیسی رفته بود. گذشته آمیخته به خلاف و خطای تتلو و خالکوبی وی طبیعتاً موجب اعتراض و انتقاد بود اما او مدتی قبل ضمن اعلام پشیمانی و ندامت گذشته خود عنوان کرد که توبه کرده است. وی همچنین بر دفاع از وطن در مقابل دشمنیهای رژیمهای مرتجع و آمریکا تأکید دارد و نسبت به شهدا و مدافعان حرم ابراز تواضع و احترام کرده است.
اما رویکرد نیروهای انقلابی به وی یا برخی هنرمندان که مواضع مشابهی اتخاذ کردهاند، با آشفتگی و عقدهگشایی افراطیون مدعی اصلاحطلبی مواجه شده است. سایتها و روزنامهها و کانالهای تلگرامی این طیف چه در هنگام ملاقات تتلو با آیتالله رئیسی و چه حضور وی در جشن فارس پلاس ضمن هیاهوی شدید سعی کردند این اتفاق را به عبور از اصول یا موضوع انتخابات و رأی جمعکنی به هر قیمت (کاری که خود در آن استاد تمام و بیچهارچوب هستند) ربط دهند. یکی دیگر از همین سایتها (عصر ایران) ماجرا را با موضوع مینو خالقی مقایسه کرد و دیگری بنبست اصولگرایی خواند.
عباس عبدی هم با اشاره به عکس تتلو در کنار حمید رسایی در جشن فارس پلاس نوشت: «اصولگرایی را میتوان به پیش و پس از این عکس طبقهبندی کرد. احتمالاً این عکس را بدهم در قطع مناسب چاپ کنند و در دفترم بزنم با این تیتر که اگر عوامل دیگر نتوانست این جماعت را ذوب کند، انتخابات به خوبی توانست. عبدی اضافه کرد: این جماعت که نه سخت است و نه استوار؛ برای دود کردنشان کوشش برای کسب چند رأی ناقابل و البته حلال کافی است.»
عبدی همچنین در مصاحبه با نامهنیوز گفت: «خدا عاقبت کسانی را به خیر کند که آرای خاکستریشان میخواهد تتلو و کلاهمخملیها باشد. من که دیروز عکس مراسم را دیدم جا خوردم. به نظرم همه در نهایت تتلیتی میشوند و یک کلاه مخملی هم سرشان بگذارند، تمام است... یک گروه باید دنبال بازسازی هویت خودش در درجه اول باشد؛ نه آن که هویت خودش را هم از دست بدهد.»
روزنامههای زنجیرهای هم مفصلاً این موضوع را دستمایه کنایه و تحریف خود قرار دادهاند.
در پاسخ به این هیاهوی تحریفآمیز باید گفت: تتلو میگوید از کردههای گذشته خود تائب و پشیمان است. کسی میتواند او و قبیل او را در موضع ابراز ندامت نپذیرد و دست رد به سینهشان بزند؟ میزان حال فعلی افراد است و او امروز میگوید توبه کرده است، ضمن این که نسبت به وطنش در مقابل دشمنان و وطنفروشان تعصب دارد. فردا هم اگر او یا بزرگتر از او (مانند برخی انقلابیون بدفرجام چپ) پا کج گذاشتند، نیروهای انقلابی معترضشان میشوند. منطق توبه و پشیمانی تتلو را مقایسه کنید با ارتجاع برخی افراطیون مدعی اصلاحطلبی که از آرمانهای اسلام و انقلاب رویگردان شدند و با دشمنان اسلام و ایران پالوده خور شدند.
به راستی آیا پذیرفتن انسانی که میگوید پشیمانم و توبه کردهام عار است، یا پسرفت و ندامت برخی چپ نماهای رویگردان از انقلاب که با مفسدان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی هم پیاله شدند، در آمریکا، انگلیس و فرانسه پناهندگی گرفتند، نان خور رژیم آلسعود شدند و کمک مالی گرفتند (از خاتمی تا مهاجرانی)، با زنان نامحرم ایتالیایی دست دادند، کشف حجاب کردند، با جام شراب به تمسخر پرچم عزای امام حسین(ع) پرداختند، با گوگوش و فعالان بهایی شبکه بیبیسی و منوتو، رفیق گرمابه و گلستان شدند و از گوگوش تا سروش (اکبر پونز و روحانینماهای باند مهدی هاشمی و ملیمذهبیها و سلطنتطلبها و ساواکیها را یک جا دور هم جمع کردند و آن را جبهه بینالعباسین و سپس جبهه «از گوگوش تا سروش» خواندند.
همین آقای عبدی زمانی به پاریس رفت و با باری روزن عضو ارشد لانه جاسوسی سفارت آمریکا ملاقات کرد. روزن پس از جلسه گفت او از من عذرخواهی کرد و من هم پذیرفتم؛ هر چند عبدی منکر شد. خب! آیا پذیرفتن کسی که میگوید از گذشته خطای فردی خود پشیمان است و میخواهد توبه کند، عار است یا عکسهای کشف حجاب داودی مهاجر و شادی صدر و... و یا عکس مهاجرانی در الجنادریه با سعودیها و از این قبیل؟!
فساد و خیانت واقعی مربوط به کسانی است که مزدوری آمریکا و انگلیس و اسرائیل را کردند و دستکم دو بار آشوب راه انداختند و علناً در نشریات خود - آن هنگام که داغ بودند - گفتند «علیه خدا هم میشود تظاهرات کرد، باید ختم انقلاب را گرفت، اسلام ارتجاعی است» و کف خیابان علیه امام حسین(ع) هتاکی کردند و درباره علت جنبش سبز کذایی گفتند که ما میخواهیم شراب بنوشیم و با مینیژوپ به خیابان بیاییم و اسلام نمیگذارد!
جریان حزباللهی منطق روشنی دارد: میزان حال فعلی افراد است. هر کس به جانب اخلاق و ارزشها و اسلام و ایران بازگشت، باید از او استقبال کرد. و هر کس از درون جبهه انقلاب، به بیرون از آن رفت و مقابل اصول و آرمانها ایستاد و هم پیاله با دشمنان شد- ولو سابقه خوب داشته باشد - به اعتبار امروزش باید با او برخورد کرد.»
در هر حال پیوندتان مبارک