عباس تقویان، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)، در پاسخ به این پرسش که آیا تفسیر قرآن مستقل از روایات ممکن است، گفت: این سوال از جهات مختلفی قابل بررسی و پاسخگویی است. اینکه تفسیر قرآن مستقل از روایات ممکن است یا نه مربوط میشود به مقوله فهم ذاتی قرآن و اینکه آیا ما ذاتا و فی نفسه میتوانیم قرآن را بفهمیم؟ و آیا قرآن قابل فهم برای ما هست؟ اگر فرض کنیم که ما تنها کتاب را داریم و دسترسی به روایات داریم، آیا میتوانیم به فهم آن نائل شویم؟ این بحث زندهای است که بزرگان در مورد آن زیاد بحث کردهاند. پاسخ کلی که به این سوال میشود داد این است که کتاب آسمانی قابل فهم است و قرآن این کتاب را برای فهم فرستاده است. حتی متشابهات قرآن نیز با استفاده از سایر آیات محکم قابل فهم است، اما این فهم اجمالی و کلی است.
به گزارش ایکنا، وی ادامه داد: طبیعتا اگر ما خواسته باشیم تمام مقصود خداوند و همه جزئیات را در خصوص تکالیف، احکام و فروع متوجه شویم، فهم اجمالی از قرآن را که بدون روایات ممکن است، به تفصیل بکشیم. برای مثال قرآن کریم به ما دستور میدهد تا نماز بخوانیم. این نماز، زکات، حج و سایر احکام که کلیات آنها بیان شده است باید شکل تفصیلی، تحقق عینی یابد که برای اینکار به سیره و سنت پیامبر(ص) و معصومین(ع) باید رجوع کرد تا مثلا ما بتوانیم نمازی را که مورد نظر خداوند است به جا بیاوریم.
تقویان افزود: در بقیه موارد هم همین طور است، نسبت روایات به قرآن، نسبت دلیل تفصیلی است به دلیل اجمالی. قرآن یک نسخه اجمالی معنوی و کلی است و سنت و سیره معصومین هم این اجمال را به تفصیل برای ما بیان میکند. این بدان معنی نیست که اگر روایات وجود نداشته باشد، به هیچ وجه نمیتوانیم قرآن را بفهمیم. قرآن را فیالجمله میفهمیم اما تبیین و تفسیرش بر عهده مفسران و شارحان واقعی قرآن یعنی وجود حضرت پیامبر و اهل بیت(ع) است.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه ما حدیث را نیز مانند قرآن میفهمیم، آیا فهم مفسر به معنای عام، پیش از متن به عنوان یک صافی مستقل عمل نمیکند؟ گفت: ما از روایات به عنوان دلیل تفصیلی استفاده میکنیم، اما قبل از اینکه به روایات رجوع کنیم، به بررسی حجیت آنها پرداخته و نحوه دسترسی به روایات را به درستی تشخیص میدهیم.
وی ادامه داد: اینکه سنت، سیره و مجموعه روایات راه فهم تفصیلی قرآن است، به عنوان یک قضیه کبرای کلی، مورد پذیرش عقول همه علما و عقلاست. طبیعتا ما برای تفصیل به فهم اجمالی خود، به دلیل متقن و محکمی نیاز داریم که در درجه اول عقل صاف، ناب و خالصی است که از طریق آن به حجیت شرعی سنت و سیره پی ببریم و همین عقل ما که میگوید در خصوص تفصیل احکام قاصر است و اگر ما هزار سال هم فکر کنیم نمیتوانیم تشخیص دهیم که نماز صبح باید دو رکعت باشد و یا نماز مغرب سه رکعت باشد و برای دادن زکات باید فلان نصاب را در نظر بگیریم.
تقویان تصریح کرد: عقل به صورت کلی چنین میگوید که صاحب شریعت باید بیان کند. بیان خداوند به صورت مجمل در قرآن کریم است و سیره وسنت پیامبر و معصومین می آید و به عنوان شارع میگوید که مراد واقعی خداوند چه بوده است.
وی افزود: به بیان دیگر حجیت تمسک به روایات و سنت و سیره پیامبر مبتنی بر یک استدلال منطقی عقلی بسیار محکم است. ما برای رسیدن به تفصیل شرعی، نیاز به دلیل مطمئنی داریم که آن این است که پیامبر و اوصیا برای ما مراد واقعی خداوند را در تفصیل احکام مجمل بیان کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با بیان اینکه همچنین ما باید با یک روش مطمئنی سنت و روایات قطعی را احراز و کشف کنیم، گفت: متاسفانه ما در این قسمت مشکل داریم و بعضا به صورت روشمند عمل نمیشود و متن و حدیثی را که برای ما کاملا ثابت شده است، مورد تمسک و استناد قرار دهیم. در این جاست که ضوابط حدیث صحیح مطرح میشود که به کشف مراد تفصیلی میپردازد و اینجاست که راهها عوض میشود و فرق مختلف اسلامی در نحوه کشف سنت و سیره متفاوتاند.
تقویان ادامه داد: در بین امامیه ما برای شناخت حدیث صحیح، معیارهای مطمئنی داریم. اینکه باید راویان افراد قابل اعتمادی باشند و شرایط وثاقت را داشته باشند، در شرایط رسیدن به حدیث صحیح تاثیر دارد. اگر فرد بتواند به صورت صحیح در خصوص شناخت وثاقت حدیث عمل بکند، میتواند به تفصیل اجمال قرآن مورد استفاده قرار دهد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا فهم فرد از قرآن یک برداشت تمام نماست و یا ما را به متن اصلی نزدیک میکند؟ گفت: بسیار سوال خوبی است. مشکل به همین جا بر میگردد. مباحث گذشته ناظر به صدور حدیث و اطمینان به آن بود و در گام بعد ما نیازمند فقهالحدیث هستیم که ناظر بر نحوه فهم یک حدیث و دریافتن مراد جدی پیامبر یا معصوم میباشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) افزود: در بین روایات هم ما با این مسئله مواجه هستیم و کثیری از روایات ظاهرشان قالب تاویل است و در اینجا وظیفه علما سنگین میشود که با استفاده از قرائن مختلف، مراد جدی معصوم را کشف کنند و روایات را با هم سنجیده و با شکل قاعدهمندی کشف کنند و اینجاست که اختلاف نظرهایی در برداشت از حدیث ایجاد میشود، ولی اگر حدیثشناس و عالم با استفاده از یک روش علمی و روشمندی عالمانه به نتیجه خاصی از روایات برسد، برای خودش حجیت مییابد.
تقویان در پایان گفت: در زمان غیبت، اختلافالعما مسئلهای جدی است. در زمان معصوم او مراد واقعی را بیان میکند، اما در غیبت ما موظفیم به علما رجوع کنیم و فقیه و مجتهد با استفاده از قواعد اصولی روایات را بررسی میکند. اینجا مسئله افتاء و دادن حکم توسط مجتهدان مطرح میشود که بروز اختلاف اینجا امری طبیعی است، اما مقلدین تبعا بریء الذمه میشوند، اگر از فردی که به نظر خودشان عالمتر تبعیت کرده باشند و حکمی که مرجعشان بر اساس فهمی که از روایت و قرآن دارد، صادر میکند حکم مبرء ذمه خواهد بود.