فرارو- 28 خرداد برای آتنای هفت ساله مثل روزهای قبل شروع شد. او همراهِ پدر دستفروشش بود تا به او کمک کند و یا شاید همان نزدیکی با همسنوسالهایش بازی کند. آنروز اما اتفاق دیگری افتاد؛ تنها در عرض چندثانیهای که پدر چشمش را از آتنا برداشت او گم شد. 20 روز هیچخبری از او نبود تا اینکه جسد آتنا در پارکینگ مردِ رنگرزی که در همان خیابان ساکن بود، پیدا شد.
چه بر سر آتنا آمده بود؟ به گزارش فرارو، حالا که چندروزی از کشف جسد او میگذرد، جزییات حادثه بیشتر روشن شده است.
28 خرداد آتنا مانند خیلی از روزهای دیگر کنار بساط پدرش بود. در نزدیکی او و پدرش مغازه رنگرزیای قرار داشت که محلِ رفتوآمدِ همیشگی آتنا و پدرش برای رفتن به دستشویی و یا خوردنِ آب بود. آن روز نیز آتنا مثل همیشه به سمت آن مغازه رفت تا آب بخورد و بعد از آن ناپدید شد.
ابتدا کسی ظنش به آن مغازه نمی رفت. پدر آتنا و دوستانش همانروز تمام خیابانِ پزشکان پارسآباد را بالا و پایین کردند. نیروهای قضایی بارها 60 ساعت فیلم از آن خیابان را زیر و رو کردند اما تصویری که نشان دهد آتنا کجا رفته در فیلمها نبود. در آن فیلمها تنها دیده میشد که آتنا از نزدیکی پدرش به آن سمتِ خیابان میرود اما دوربینِ بعدی، دیگر آتنا را نشان نمیداد.
روزها گذشت و پلیس مجبور شد از سگهای زندهیاب کمک بگیرد اما باز هم آتنا پیدا نشد. تا اینکه ماموران با بازبینی فیلمها حدس زدند که آتنا باید حد فاصل دو دوربینی که در خیابان مشغول ضبط بودند ربوده شده باشد. آن حدِ فاصل جایی نبود جز مغازه رنگرزی که آتنا همیشه به آن رفتوآمد داشت.
صاحب مغازه پس از چند روز دستگیر شد. دو هفته قتل آتنا را انکار کرد و از آنجا که در منزل او چیزی برای اثبات وجود نداشت ماموران مطمئن نبودند که او این قتل را انجام داده باشد.
تا اینکه عدهای به پارکینگ آن مرد که جایی دورتر از خانهاش بود شک کردند و با جستوجوی آن مکان جسدِ آتنای 7 ساله درون سطلی پر از سیمان و داخل یک ساک کشف شد.
مردِ مغازهدار که گویا پیش از این به اعمالی مانند کودکآزاری نیز معروف بوده به قتل آتنا بر اثر خفگی اعتراف کرد و گفت وقتی او و النگوهای طلایش را دیده "وسوسه" شده است.
مردم چه کردند؟مردم پارسآباد از همان روزِ اول تلاش کردند تا آتنا پیدا شود. گمشدنِ این دختر 7 ساله آنقدر سروصدا کرد که همه دنبالش بودند؛ از مردم شهر گرفته تا هنرمندانِ کشور.
اما واکنشها و تلاشها برای برگرداندنِ آتنا به همینجا ختم نشد. 19 تیر وقتی معلوم شده که آتنا به دست مردِ رنگرز کشته شده، خون مردم به جوش آمد به محل حادثه آمدند، مغازه قاتل را آتش زدند و خواستارِ اشد مجازات شدند.
بسیاری پروفایلهایشان را به تصویر آتنا تغییر دادند، خیلیها نزد خانواده او رفته و تسلیت گفتند و شهر پر شد از بنرهایی برای آتنا.
مهدی پرستار بیمارستانِ پارسآباد درباره این اتفاق به فرارو میگوید: "همه خیلی ناراحتند. ولی هنوز مشخص نشده که آن مرد چرا آتنا را کُشته؟ بعضیها میگویند چون معتاد بوده، بعضیهای دیگر میگویند مردِ رنگرز با پدر آتنا خصومت شخصی داشته و حتی برخی میگویند آن مرد مشکل روانی داشتهاست".
احمد از ساکنین و مغارهدارانِ پارسآباد هم میگوید: "ما حق آتنا را میگیریم. غیرت ما اجازه نمیدهد که چنین اتفاقی بیفتد. به نظر من، اینکه مردم خشمشان را نشان دادند درس خوبی برای امثال آن مرد رنگرز است و شاید کمتر از این اتفاقها بیفتد. مردم شعار میدهند که اعدام اعدام... سنگسار سنگسار...".
هرچند واکنشها به مرگِ آتنا ممکن است در ابتدا مثبت به نظر برسد، اما آیا این واکنشها کمکی به کاهش این دست از جرائم خواهد کرد؟ این واکنشها ناشی از آگاهی است و یا احساساتی زودگذر؟
آرمانشهرکی –تحلیلگر مسائل اجتماعی و پژوهشگر-
در گفتگو با فرارو به بررسی حادثه قتل آتنا از دیدی اجتماعی پرداخت.
او در ابتدا به واکنشهای گسترده فضای مجازی و کاربران آن به قتل آتنا پرداخت. شهرکی به فرارو گفت: اینکه شبکههای اجتماعی خواهند توانست بر مسائل اجتماعی تاثیر بگذارند یا نه موضوعی قابل بحث است، اما از دید کارشناسان این شبکهها چنین کارکردی ندارند.
پخش خبر گمشدن و قتل آتنا به گفته این پژوهشگر واکنشی مقطعی است و ما هنوز به آن درجه از آگاهی و یا فرهنگ نرسیدهایم.
شهرکی میگوید گستره دنیای مجازی زیاد شده اما این شبکه از سطحی که پوششِ خبر، واکنش و ابراز احساسات است بالاتر نمیرود.
او معتقد است در سویِ دیگر ماجرا که واکنش مردم شهر پارسآباد به حادثه است نیز باید دقت کرد.
شهرکی اینباره توضیح داد: واکنش مردم به این حادثه دارای وجوهِ منفی زیادی است کما اینکه آن را مثبت تلقی کنیم. چراکه وقتی مردم در جایی جمع و به طور افراطی خواستار اعدام میشوند ناشی از احساساتِ زودگذر و در واقع نوعی بازتولید خشونت است.
وی تاکید کرد: مردم ما نمیدانند که نسبت به جنایت و جنایتکار چه واکنشی باید نشان دهند. دلیلِ آن نیز ناآگاهی آنهاست.
شهرکی ادامه داد: خشونت و قتلهایی مشابه قتل آتنا، سالها ست که در جامعه ایران امتداد دارد و مسلما چنین چیزی نیاز به کار عمیق دارد. از نظر من روانشناسان، جامعهشناسان و فیلسوفها باید پروندههایی اینچنینی را مورد بررسی قرار دهند. استنباط من این است که بررسی این پروندهها بسیار گرهگشا خواهد بود.
این تحلیلگر درباره دلایل این اتفاق توضیح داد: درباره این حادثه استدلال من به اخلاقیات و مذهب برمیگردد. من جامعهای را میبینم که پایه آن مذهب است و مذهب دائم در آن بازتولید میشود، اما در کوچه و خیابان شاهد نزول اخلاقیات هستیم.
شهرکی در ادامه گفت: مردِ رنگرز در بازجوییها گفته که با دیدنِ آن دختربچه "وسوسه" شدهاست. اقتصاد در اینجا مطرح نیست بلکه جنسیت، نزول اخلاق و مذهب مطرح است.
به گفته شهرکی وسوسه مفهومی اخلاقی و مذهبی است. بنابراین در جامعهای مانند پارسآبادِ مغان نزول سطح اخلاقیات بستر بروز آسیبهاست.
این پژوهشگر همچنین میگوید من وجودِ بیماریهای جنسی، روحی و روانی را در جامعه ایران تایید میکنم و تمایل دارم بررسی این دست از حوادث از دریچه اخلاق و مذهب نیز صورت بگیرد.
وی در نتیجهگیری معتقد است که در حادثه آتنا ما با دو وجه روبروییم؛ یکی نزول اخلاقیات که کلید واژه آن را باید "وسوسه" بگیریم و دیگر واکنشهایی نادرست که باید آن را با درخواستِ "اعدام در ملاءعام" بررسی کنیم.
به گفته آرمان شهرکی چرا باید میزان خشونتپذیر در ایران تا حدی بالا برود که عمومِ مردم خواستار اعدام در ملاءعام بشوند، آنهم در شرایطی که خودِ قانونگذاران ایرانی نیز در حال بحث و بررسی حذف اعدام در برخی جرائم هستند؟
شهرکی در انتها گفت: از نظر من راهکارِ کاهش این دست از جرائم و خشونت، آگاهی و توسعهیافتگی است. برای من به شخصه همچون برای بسیاری از آدمیان، شنیعتر و دردناکتر از قتل و تجاوز به یک کودک وجود ندارد و جامعهای که چنین بستری فراهم میآورد به هر روی متهم است. امیدوارم که قاتل را سریع اعدام نکنند و به روان شناسان، فلاسفه و جامعهشناسان خوب و طراز اولی که در دانشگاهها و کلینیکهای کشور هستند فرصت مصاحبه با این فرد و بررسی زندگی خانوادگیاش را بدهند. تا با روشی اصولی شاهد کاهش این دست از خشونتها باشیم.
بالاخره یک نفر اومد و گفت که از فلاسفه کمک بگیریم!
دمت گرم آقای شهرکی
لعنت خدا بر کودک کشان و متجاوزان کثیف وطنی