محسن دیناروند؛ میترسم از دوریمان از خدا، از فاصلههایی که گرفتهایم، از کینهها، از بغضها، از فقرها، از دروغها، از بدعتها، از عادتها، از بی فکریها، از بی اخلاقیها، از تبلیغها، از فریبها، از تمسخرها، از تبعیضها، از فسادها، از تحقیرها، از حیلههایی میترسم که اسمش را زرنگی گذاشتهایم و از حماقتهایی که اسمش را سادگی نهادهایم میترسم! از بی توجهیهایمان به آنچه که باید و توجهمان به آنچه که نباید میترسم! آری، میترسم از تمام بی خداییهایی که دچارش شدهایم!
رمضان که هست با آمدنش کمِ کمش که یک ماه رمضانی فایدهاش این است که بیشتر از پیش خدایی میشویم؛ این است که بودن رمضان امیدوارم میکند و چه امیدواری خوبی است این رمضانِ کریم!
با همین رمضانِ عزیز میفهمیم که مسلمانی جریان دارد و با سلیقههای مذهبی و سیاسی مختلف هنوز هم که هنوز است پای خدا ایستادهایم.
این یک حقیقت محض است که با رمضان خداییتر میشویم، گناه کمتری میکنیم، نماز اهمیت بیشتری برایمان پیدا میکند، مخصوصاً نماز سر وقت، فقرا را بیشتر میبینیم، دروغ کمتر گفته میشود و ریا کمتر، اخلاص بیشتر، دزدی کمتر و تقوای بیشتری را نظاره گَریم؛ و رمضان، کاش همهی ماهها بود... عزیزان! ما به رمضان محتاجیم! سخت محتاجیم به این ماه عزیز!
در رمضان همهی چیزهای خوب هست و همهی چیزهای بد نیست، رمضان قهرمان ماست، در رمضان دعا هست، نه فقط یک سری دعاهای فردی و خصوصی برای دردهای شخصی، نه! دعا هست برای همهی مردم، چه مسلمان و چه نه، دعاهایی برای دردهای همهی ما آدم ها، دردهای مشترکِ پنهان و پیدا.
در رمضان گام هایی هست که همه باید برداریم برای اصلاح خودمان و جامعه امان و اینگونه مبارزه با فساد کلید میخورد، آری در رمضان گامهای زیادی میتوان برداشت، گام هایی برای ترقی و صعود و رسیدن به همهی چیزهای خوب و زیبا و دوست داشتنی.
در رمضان خدا هست، قرآن هست، نماز هست، روزه هست، تفکر هست، ایمان هست، تقوا هست، شهادت هست، مسلمانی هست، محمد (ص) هست، علی (ع) هست، فاطمه (س) هست، آری عزیز! در رمضان همهی خوبیها و خوبها با هم جمع اند به مقدار بی نهایتشان برای میزبانی ما! اینجاست که ما، بله خودِ خودِ ما ارزش بسیار داریم چرا که میزبانی آنچان بزرگ میهمان کوچک نمیطلبد. عزیزان! اینجاست که باید قدر انسان بودنی که داریم بدانیم و در مسیر انسان شدن و انسان ماندن قدمهای استوار برداریم.
در رمضان شور ایمان بیشتر، آرامش اخلاص آبی تر، زیبایی بندگی نمایانتر و وحدت ما عیانتر میشود.
رمضان فقط یک ماه است و نه دو ماه و یا بیشتر و نه حتی یک روز از یک ماه بیشتر!
راستی چرا خداوندِ یکتای بی همتای عزیز، این ماهِ میزبانی اش را فقط در همین یک ماه خلاصه کرده است و نه بیشتر؟
آنچه در پاسخ به نظرم میآید این است که خدا عبادتی و اخلاصی و میهمانی که رنگ عادت به خود بگیرد، پسندش نیست.
خداوند دوست دارد که انسان بدون هیچ عادتی دلبسته شود، ایمانش را نگه دارد و میهمانی راستین بماند و این هدف عالی رخ نمیداد مگر با همین یک ماه! ماهی که خدا به انسان طعم خوش انسان زیستن وبه رسم مسلمانی نفس کشیدن را میچشاند و خوشا به آن انسانی این مزه به دهنش خوش آید...
از سویی دیگر به نظر میرسد خدای عزیز با توجه به اصل اُلگودِهی رمضان را الگویی برای آشنایی با زیست اسلامی برای ما قرار داده است و از همین روست که ارزش حتی یک روز از این ماه بسیار بالاتر از هزاران ماه است.
همانطور که پیامبر ما یک نفر بود و ائمهی اطهار ما هر کدام یک نفر بودند، اما خداوند حکیم آنها را الگوی نیکوی ما برای نیک پروری ما قرار داد و اینچنین است که وجود مبارک ایشان با وجود یک نفر بودنشان نه فقط به قدر همهی انسانهای دنیاست از اول تا آخر! بلکه بسیار فراتر از این حرف هاست که بتوان گفت و بتوان شنید!
عزیزان! رمضان الگوی ماست، از این رو باید آنچه را که میآموزیم در این ماه و هستیم، ادامه دهیم و همانگونه که رمضانی میشویم، رمضانی بمانیم؛ اینگونه است که از رمضان بهرهی عالی و ممتاز برخواهیم داشت و آن وقت است که میفهمیم ماه رمضان به معنی حقیقی کلمه برای ما چقدر لازم و مفید است.
پس عزیزان! بیاییم در سلامی که به این ماه عزیز داریم به وداع با آنچه که آموخته ایم فکر نکنیم که نتیجه این سلام دائمی چیزی جز خوبی، خیر، نیکی و سلامتی در همه ابعادش برای همهی ما نیست و فراموشیِ این سلام و خلاصه کردن آموختههای رمضانِ مبارک در یک ماه ما را به مقصدِ مطلوب نمیرساند همین خواهیم شد که گرفتارش بوده ایم.
اینک سلام بر رمضان، سلام بر مبارکی این ماه، سلام بر رمضانِ خدا ...
سلام شهر خدا ...