محسن دیناروند؛ با سلام و احترام و عرض ادب خدمت دوستان اصولگرا و اصلاح طلب.
این روزها که در ایام مبارک انتخابات به سر میبریم موجب گردیده اظهارنظرها در امور سیاسی به اوج برسد و اختلاف نظرها و سلیقهها بیشتر به چشمها آیند.
این روزها از سوالات اصلی مطرح در جامعه این است که به چه کسی رای میدهی؟ و دوستان اصولگرا و اصلاح طلب در تلاش هستند طرف مقابل را هرگونه که شده به سمت رای خود در بیاورند.
آنچه که این حقیر را به عنوان فرزند و سرباز کوچک انقلاب اسلامی بر آن داشته تا دست به نگارش این نامه برای دوستان اصولگرا و اصلاح طلبم در سراسر ایران عزیز بزنم ابتدا توصیه هایی است که به خودم دارم در این مسیر که گم نشوم در بی راههها و سپس بیان پیشنهاداتی به دوستانم است از سر دلسوزی و محبتی که به ایشان دارم که در ادامه به آنها خواهم پرداخت، باشد که با یاری خداوند متعال همهی ما را در مسیر نورانی اش هدایت و نگهداری کند.
اول: در هر کاری که انجام میدهیم همواره خدا را در نظر بگیریم. ببینیم خدا از کار ما راضی هست یا نیست؟ دوستانم بیایید خدا را جدی و عملی نه فقط در مقام حرف در نظر بیاوریم. قبل از انتخابمان باید از خودمان بپرسیم خدا کجای رای ماست؟ کسی که خدا را در نظر میگیرد هم دیگر دروغ نمیگوید، تهمت نمیزند، بی اخلاقی نمیکند و هیچ کاری که خدا در انجامش رضایتی ندارد نمیکند.
خدا هم قابل مصادره نیست که فقط مال خودمانش کنیم و بگوییم خدا فقط با من است و دیگر نیست. مگر پیامبریم؟ یا امام؟ نه، پس مواظب باشیم در این مسیر کسب رضایت الهی دچار انحراف انحصار طلبی نشویم؛ و ایمان داشته باشیم که الله اعلم. انتخابمان طوری باشد که شرمنده خدا نشویم و در هنگام ملاقات با حضرتش سربلند و مفتخر باشیم.
دوم: نگاه کنید به کلاس اولمان، چقدر زود گذشت؟ باقیمانده عمرمان چه بخواهیم چه نخواهیم، چه باور کنیم، چه نکنیم زود خواهد گذشت که مرگ سرنوشت مشترک همهی ماست. در هر کاری چه کوچک، چه بزرگ باید مراقب باشیم که هیچ را جز خودمان در قبرمان نمیگذارند، این خودمان تاکیید میکنم این خودمان هستیم که باید پاسخگوی عملمان باشیم و در این مورد هیچ بهانه و توجیهی قابل قبول نیست.
دوستانم، این دنیا ارزشی در برابر زندگی آن دنیایی امان ندارد. در رای دادن که کاری بزرگ است و در تبلیغات مثل سایر امور این خودمان هستیم که باید جوابگو باشیم. پس برای پیروزی در چهارسال کوتاه عمر دروغ نگوییم که خداوند در آیه ۱۰ از سوره مبارکه الذاریات در قرآن کریم میفرمایند «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»، «مرگ بر دروغ پردازان»؛ اساسا همین را هم میتوان برای انتخاب اصلح معیار مناسبی دانست؛ و البته جالب اینجاست که دروغ را نمیتوان پنهان کرد که دروغ از راست مشخص است.
وعدهای که به هر دلیلی نمیتوانیم محقق کنیم بیان نکنیم. این مسئله را اصلا شوخی نگیریم. خداوند متعال در آیات ۲ و ۳ سوره مبارکه الصف میفرمایند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ / کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ»، «اى کسانى که ایمان آورده اید چرا چیزى مى گویید که انجام نمى دهید / نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید».
دوستانم سرنوشت دروغ دوری از خداست، سرنوشت دروغ سقوط است. سرنوشت دروغ هر چه که باشد، حتما خوب نیست. دوستانم بیاییم خودمان را فریب ندهیم و به اخلاق اسلام عزیز پایبند باشیم. بیاییم برنامههای خودمان را بگوییم، حرفهای خودمان را بزنیم، فریادهای خود را بر سر نا به سامانیها و ضعفها و آسیبها برآوریم، اما دچار بی اخلاقی نشویم؛ و متوجه باشیم که منفعتها، مقامها و ثروتها برای انسان نمیماند که انچه باقی است خیری است که از ما برای دیگران پای برجا میماند و خدایی است که ما به طور یقین روزی باید در مقابلش جوابگوی کارهایمان باشیم.
سوم: دوستانم، نه میشود و نه نمیتوانیم جبهه اسلام عزیز را و انقلاب اسلامی را برای گروه و جریان خودمان مصادره کنیم و هم نمیشود و نمیتوانیم برای جمع آوری رای ژست روشنفکری و آزادی بگیریم و از انقلاب فاصله بیابیم. نه! اصلا این دو نمیشود. نه انقلاب برای یک جریان است و نه آزادی که همهی ما که حاضر در انتخابات هستیم فرزندان و سربازان انقلابیم.
دوستانم، به خودمان بیاییم! آزادی در انقلاب هست، همانطوری که ارزشهای انقلابی مشخص اند؛ و اگر چند صباحی به نام انقلاب از آزادی دور شدیم و یا اگر در فرصتی به نام آزادی از انقلاب اسلامی فاصله گرفته شده، این یک انحراف است از مسیر راست و مستقیم انقلاب اسلامی امان. یا آگاهانه است یا ناآگاهانه، فرقی نمیکند باید مواظب این انحراف باشیم و فقط تلاشمان شناخت صحیح انقلاب اسلامی و پیوسته حرکت ردن در این مسیر مبارک باشد که سعادت و خوش بختی ملت ما در همین مسیر است و بس که دیگر مسیرها چاه هست و بی راهه و بن بست.
چهارم: دوستانم! همانطور که گفتم و میدانید همه ما با هر سلیقهی فکری که داریم در یک جریان انقلابی و اسلامی وجه مشتک داریم. به گونهای نشود رفتارمان و حرف هایمان و تبیلغ هایمان که خدایی ناکرده آنچنان کدورت و ناخرسندی بین ما شکل بگیرد که با رفتن سالهای سال هم نتوان به حل ان رسید. بیایید وحدت داشته باشیم. اختلاف سلیقهها به جای خود، اما وحدت داشته باشیم و لازمه رسیدن به این وحدت رعایت اخلاق، احترام به نظرات، تمکین به قانون و پیروی از رهبری جامعه است.
دوستانم چه خوب که آیه ۱۰۳ از سوره مبارکه آل عمران که میفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»، «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید» را سرلوحه اقدامات خود کنیم که هر جا کارمان خواست تفرقه بیافریند از آن دوری کنیم تا وحدت نیروهایی که میخواهند در جهت تعالی انقلاب اسلامی، اسلام عزیز و مملکتمان گام بردارند حفظ شود (ان شا الله)؛ و بیاموزیم از مولایمان امام علی (ع) که بالاترین درجه از صراط مسقیم قرار داشت از آن جهت که اماتش را خداوند به واسطه نبی اعظم اسلام (ص) به همگان اعلام کرده بود، اما برای حفظ جامعه اسلام و دوری از گزند تفرقه سکوت میکند. ما باید در عمل ثبت کنیم که یاور صدیق حضرتش هستیم.
پنجم: دوستانم، نکتهای که نباید نادیده گرفت آن است که در میان همهی گروهها و جریانهای انقلابی اعم از اصولگریان و اصلاح طلبان و سایرین هستند افراد توانا، شایسته و کاربلدی که قابلیت کار اجرایی را در سطوح مختلف دارند و در مقابل هم هستند افرادی که یا با وابستگی به این جریانات دنبال منفعتها و دنیاطلبیهای خود هستند و یا واقعا به دور از تخصص هستند و ذرهای جزء شایستگان اجرایی برای اداره امور نیستند و کسی که غیر از این را بگوید نمیدانم به چه علت آن را بیان میکند، ولی این را میدانم که در ته دلشان میگویند بله، همینطور است!
قطعا هر دولتی برنامهها و رویکردهای خاص خودش را دارد که وقتی از مردم رای آوَرد موظف است در مسیر قولی که به مردم داده، برنامه ریزی کند و پیش برود، اما در مقام اجرای برنامه نیازی به این نیست که حتما تمام مجریان از بالا به پایین وابسته به یک جریان باشند، نه! باید از همه شایستگان در سطوح مختلف استفاده شود.
چه اشکال دارد از فردی که تخصص دارد و متعهد هم هست دست بر قضا اگر درخواستی شود، همکاری با دولت را با حظ نظراتش میپذیرد، در یک سمت اجرایی استفاده کنیم حتی اگر به ما رای نداده باشد؟
توجه به شایسته سالاری بدون نگاه به جهت گیری سیاسی یک از آن کارهایی هست که میتواند ما را به وحدت مطلوب برساند؛ و عدم توجه به این مهم ما را به باندبازیها یی میکشاند که نتیجهای جز تفرقه و عدم توفیق در اجرای برنامهها ندارد. نکتهای که لازم است بیان شود در این موضوع این است که شایسته سالاری اساسا باید در مقام عمل باشد نه حرف. برای هر پستی یک سری مشخصات تعیین شود. از بین دارندگان ان ویژگیها آنی که امتیازات بیشتر داشت و موافق و خواهان همکاری با دولت هم بود برای آن پست استفاده شود.
دوستانم، شاید بپرسید این همه سر و صدای انتخاباتی برای چه وقتی قرار است مناصب بی توجه به جریانات سیاسی انتخاب شوند؟
نه عزیزان! اولا گفتیم که رویکردها و برنامههای دولت را جریانی که مردم برمی گزینند بر عهده دارد و در نوبت بعد اگه هدف جریانات ما به دست آوردن مقامها است، آیا این قدرت طلبی و منفعت خواهی نیست؟ آیا این قدرت طلبیها و منفعت خواهیها در چهارچوب اسلام ناب و انقلاب اسلمی میگنجد؟ آیا اویی که با ما سلیقهی سیاسی اش فرق میکند برادر دینی ما نیست؟ ایا این شایسته سالاریها به وحدت کمک نمیکند و تفرقهها را از بین نمیبرد؟ ایا اگر دولتی از یک فرد شایسته برای اجرای برنامه هایش اسفاده کند ولو با او در یک جریان سیاسی نیست بهتر است یا اگر از یک فرد ناشایست از جریان سیاسی خودش؟ کدام دولت موفقتر است؟
ششم: دوستانم! عزیزان! ما مفتخریم به پیروی از اسلام عزیز، در اسلام نه افراط هست و نه تفریط، در اسلام آنچه که هست حد وسط است، ما این را که خیرُ الاُمورِ اوسَطُها را از حفظیم. این میانه روی را باید در عمل خودمان ببینیم. اگر میانه روی باشد برای دستیابی به قدرت یا برای حفظ آن گرفتار دروغ و تهمت و هزار ناصحیح دیگر نمیشویم! گرفتار باندبازی و داد و ستدها و سیاست بازیهای ناروا نمیشویم..
دوستان اصولگرا و اصلاح طلبم، عزیزان.
هدف ما یکی است و آن جز پیشبرد اهداف متعالی انقلاب و اسلام و پیشرفت مملکت عزیزمان ایران و راحتی مردم ما نیست؛ پس بیاییم دراین مسیر الهی پاک و استوار گام برداریم که در این صورت است که آیندهای روشن در انتظار ماست (ان شاالله). در غیر این صورت همه میدانیم دو روز این دنیا به هیچ نمیارزد. امیدوارم به موفقیتهای پیش روی ما.