مرتضي حاجي فعال سياسي در اعتماد نوشت:
در رابطه با دومين مناظره انتخاباتي كانديداهاي رياستجمهوري بايد بگويم در مجموع آقايان روحاني و جهانگيري و حتي آقاي هاشميطبا به خصوص آنجا كه بحثي درباره سياست خارجي ارايه داد، موفق ظاهر شدند. مطالبشان منطقي بود و تا حد زيادي به سوالي كه مطرح شده بود پاسخ ميدادند. البته چون ديگر كانديداها بعضا به جاي پاسخ به سوال به انتقاد از دولت ميپرداختند، آنها هم ناچار بودند بخشي از وقتشان را به رفع ابهامي كه آنها ايجاد ميكردند اختصاص بدهند و اين مانع ميشد كه به طور كامل به موضوع سوال بپردازند ولي بايد پذيرفت كه رقباي آنها يعني تيم قاليباف و رييسي و تا حدودي هم ميرسليم بيشتر به جاي اينكه برنامه خودشان را ارايه كنند از عملكرد دولت ايراد ميگرفتند كه البته در آن قسمتهايي كه آقاي جهانگيري پاسخ ميداد معلوم شد كه چندان با واقعيت مطابقت نداشت. در مجموع فكر ميكنم تيم دولت در اين مناظره تيم موفقتري بود. آقاي روحاني در اين مناظره آرامش زيادي داشت اگرچه خيليها منتظر بودند تا او حملات تندي را در دستور كارش قرار دهد.
من فكر ميكنم آقايان روحاني و جهانگيري اخلاقي رفتار كردند. در مقابل تهاجمي كه البته بيشتر آقاي قاليباف در شروع كارش مطرح كرد با متانت و خونسردي پاسخ دادند. عجيب بود كه در نخستين سوال كه راجع به برنامههاي آقاي قاليباف درباره توسعه پژوهش در آموزش و پرورش بود ايشان مطلب سوختهاي را كه نادرست بودن آن قبلا اثبات شده بود مطرح روي آن مانور داد كه اين پاسخ نه برنامه بود و نه درست و واقعي.
به اعتقاد من اين ضعف مهمي بود و آقاي قاليباف اشتباه كرد كه به اين موضوع پرداخت. البته جوابي هم كه آقاي جهانگيري به اين بخش داد چندان مناسب نبود. به اين دليل كه من فكر ميكنم بيشتر مردم دست كم از طريق فضاي مجازي در جريان نتيجه رسيدگي به اين اتهامي كه در فضاي عمومي مطرح شده بود اطلاع داشتند و نيازي به تكرار اين پاسخ نبود. شايد بهتر بود كه ايشان صرفا به اين موضوع اشاره ميكرد كه اين موضوع را رسيدگي كردند و نتيجه آن هم معلوم شد كه نادرست بود. اما اينكه اين موضوع را در حد مظلوميت دولت مطرح كردند ضرورتي نداشتند و ميتوانستند وقت را به موضوعات مهمتري اختصاص دهند. با تمام اينها معتقد هستم پيروز اين مناظره كسي است كه برنامه ارايه داده و حرف براي گفتن دارد نه اينكه در پي تخريب رقيب باشد و اين تيم دولت بود كه با برنامه ظاهر شده بود.
با توضيحات آنها مشخص شد تيم دولت در چهار سال گذشته آواربرداري كرده و زيرساختها فراهم شده و ادامه اين سياست ميتواند به حل مشكلات كمك كرده و اهداف را محقق كند و البته مشخص شد اين گامها و برنامهها واقعي هستند چرا كه بخشي از آنها در چهار سال نخست اجرايي شدهاند. لذا اين برنامه بيشتر قابل قبول است و ذهنيتها را بيشتر قانع ميكند. آن هم در مقابل كسي كه ادعاي رشد دو و نيم برابري را در برنامه چهار ساله خودش مطرح ميكند.
آن هم بدون اينكه بگويد قرار است اين رشد را چگونه محقق كند؟ در شرايطي كه از يك طرف ميخواهد بين مردم پول پخش كند، از طرفي ميخواهد ٥ ميليون شغل ايجاد كند و از طرفي ديگر هم ميخواهد درآمد را دو و نيم برابر كند. معلوم نيست اين با چه سياست و برنامهاي قرار است اجرا شود كه ما چيزي در اين باره نشنيدهايم. اينها شعاري است كه تحقق آن مورد ترديد است. زمان براي سعي و خطا وجود ندارد. رييسجمهور قبلي هم همين شعارها را مطرح كرد. او ميگفت «ما ميتوانيم» اما كاري از پيش نبرد و شرايط كشور را به آنجايي رساند كه در سال ٩٢ دولت تحويل گرفت. نكته مهم ديگر اين است كه در اين مناظره نحله فكري آقايان بيشتر از قبل مشخص شد.
آقاي رييسي كه از اعضاي تيم همان دولت قبلي كه خودشان هم الان او را قبول ندارند در ستاد و برنامهريزيهاي انتخاباتياش به كار گرفته ميشود و معلوم است آبشخور فكريشان همانجاست. آقاي قاليباف هم به بعضي از برنامههايي كه از دولت قبل پسنديده بود اشاره داشت و به گونهاي ذكر خيري از دولت قبل ميكرد كه نشان ميداد پايگاه فكرياش به دولت آقاي احمدينژاد نزديك است. البته ايشان سعي ميكند كمي تميزتر و امروزيتر همان سياستها را بيان كند. اما همان راه است كه كشور را به سرنوشت سال ٩٢ مبتلا كرد. شرايطي كه يك دولت چهار سال از عمر خودش را صرف آواربرداري از آن خرابيها كرد. معلوم است كه سپردن رياستجمهوري به افرادي با اين طرز فكر همان و انگشت حيرت و پشيماني در پايان دولت گزيدن همان خواهد بود.