فرارو- امیر هاشمی مقدم؛ امسال، چهارشنبهسوری یک تفاوت عمده با سالهای پیش دارد. سالیان پیش وقتی رسانهها و بهویژه رسانه ملی از مردم میخواستند در برپایی این سنت، از مواد خطرناک و آتشزا استفاده نکنند، کسی گوشش بدهکار نبود؛ و نتیجه را هر ساله در بیمارستانها میشد دید؛ در چشمان داغدار خانوادههایی که به سوگ مینشستند.
چهارشنبهسوری، شبی است که در کنار پلیس و کارکنان بیمارستانها، ماموران آتشنشانی نیز در پی تماسهای فراوان شهروندان، خود را به این سو و آن سوی شهرها میرساندند تا آتشی را خاموش کنند که درختی، خانهای یا دامن عدهای را گرفته بود.
امسال، اما از همان نخستین ساعتهایی که آتشنشانان فداکار، جانشان را در کف دست نهاده و با فدا کردن خویش، جان صدها نفر را در ساختمان پلاسکو نجات دادند، عدهای در شبکههای اجتماعی به آتشنشانان قول دادند که در شب چهارشنبهسوری امسال از مواد آتشزا و خطرناک استفاده نکرده و میگذارند آتشنشانان، کمی آسودهتر باشند.
کمکم با نزدیک شدن به آخرین چهارشنبه سال، پیامهایی از این دست در شبکههای اجتماعی بیشتر دست به دست چرخید تا شاید امسال، این پیمان رنگ ملی به خود بگیرد.
اکنون که هنوز چند روزی به چهارشنبهسوری مانده، گاهی صدای ترقهها و مواد آتشزا از گوشه و کنار به گوش میرسد. اصولاً در ایران چهارشنبهسوری یک شب نیست، اصلا شب نیست. حتی یک هفته هم نیست، بلکه کمابیش یک ماه است. از چند روز پیش از چهارشنبهسوری، صدای ترقهها نه تنها در شب، که در روز هم از این سو و آن سو شنیده میشود. چهارشنبهسوری تنها اوج این فعالیتها است؛ و همچنان این صداها تا روزهای پایانی نوروز شنیده میشود. بخش قابل توجهی از عیدیهایی که کودکان و نوجوانان به دست میآورند، در پی بیتوجهی پدر و مادرها، صرف خرید مواد آتشزا میشود.
شوربختانه تئوری توطئه در دل و جان ما نفوذ کرده است. هرگاه از زشتی یک رفتار نادرست انتقاد میکنیم، سریعا عدهای که کمترین آشنایی با فرهنگ و تاریخ این مرز و بوم ندارند، شمشیر در میکشند که شما میخواهید سنتهای ما را نابود کنید.
چهارشنبهسوری و آتشبازی بیتردید سنتی بسیار دیرینه و کهن است در این سرزمین و حتی سرزمینهای اطراف. اما منفجر کردن مواد آتشزا و ایجاد مزاحمت برای همسایگان، و انداختن ترقه زیر پای زنان و دختران، کجا جزو سنتهایمان بوده است؟ و گیرم در پی بیتوجهی ما، این رفتار زشتی که چند سال است فراگیر شده، تا یکصد سال دیگر تداوم یافته و تبدیل به سنت شود. آیا باید به صرف اینکه در این سرزمین برای مدتی اجرا میشده، بدون توجه به زشتی و نکوهش آن، نگاهش داریم؟
دور از ذهن نمیدانم اکنون دوباره عدهای بیایند و معترض شوند که برخی از افراد از راه فروش همین مواد آتشزا کسب درآمد میکنند. اما اینها با خودشان نمیاندیشند به چه بهایی؟
از دیگرسو، بسیاری از آنها که در دلشان با این رفتارهای نادرست موافق نیستند هم، وقتی بیتوجه از کنار این موارد گذشته و با این توجیه که یک دست صدا ندارد و یا دولت باید از این کارها پیشگیری کند و...، میدان را برای ترویجدهندگان این رفتارها خالی کرده و به نوعی چراغ سبز نشانشان میدهند؛ و این یکی از ویژگیهای جامعهای است که بر ناتوانی خویش مهر تایید زده و همیشه انتظار کسی را میکشد برای اصلاح امورش.
بههرحال من نیز مانند بسیاری امیدوارم امسال یکایک ما تلاشمان را با یادآوری پیامدهای این رفتار به فرزندانمان، یا فرزندان آشنایانمان یا پدر و مادرهایشان، نشان دهیم که اگر با خودمان پیمان ببندیم، میتوانیم.
امسال میزان ترقه بازی از سال های قبل بسیار کمتر است.
دارت , نارنجک , کاربیت و ....
به حماقت های نداسته اون روزهام فکر میکنم تن و بدنم میلرزه , الان هم شدیدا از چهارشنبه سوری بدم میاد و به بو کشیدن بوی نوستالژیک آتش تو این شب از بالکن خونم بسنده میکنم !!!