bato-adv

ضرورت پژوهش در «انگاره»های قرآنی

تاریخ انتشار: ۱۱:۱۳ - ۱۰ اسفند ۱۳۹۵
قراملکی جایگاه وسیع انگاره در معرفت بشری را انگیزه خود از پرداختن به این بحث عنوان کرد و پاکتچی نقش انگاره در تفسیر قرآن را وسیع توصیف کرد.

به گزارش ایکنا، نشست «قدرت انگاره» بعد از ظهر دیروز ۹ اسفند، با سخنرانی احد فرامرز قراملکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و احمد پاکتچی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق ، در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد.

جایگاه انگاره انگیزه تحقیق
قراملکی در آغاز سخنانش گفت: این کتاب به یک معنا هیچ حرف جدیدی ندارد. در پی کشف فروید در خصوص معلل بودن رفتار ما روانشناسان در خصوص علت اصلی رفتار ما، نظریه‌های مختلفی بیان کرده‌اند.

قراملکی افزود: یکی از انگیزه‌های تحقیق جایگاه انگاره‌ها در معرفت ماست. یکی از علل موثر در رفتارهای ما این است که ما انگاره‌هایی داریم که باور، احساسات و داوری‌های ما را رقم می‌زند. یکی از انگیزه‌های مهم بنده برای انجام پژوهش حاضر میزان بالای طلاق در جامعه ما است که به خاطر انگاره‌های متفاوتی که طرفین از هم دارند به وجود آمده است.

وی تصریح داد: اگر دانشجویی نبود که می‌خواست در خصوص انگاره عمومی تحقیق کند، این کتاب نوشته نمی‌شد. خلاصه حرف ما در این کتاب این است که انگاره چیست، چگونه در ذهن شکل می‌گیرد؟ و تاثیر آن در زندگی شخصی، الهیات، فرهنگ و ... چیست. داشتن انگاره‌های مختلف نقش مهمی در مباحث فکری داشته است برای مثال فلاسفه و متکلمین انگاره‌های متفاوتی از برهان دارند و همین علت اختلاف این دو است.

جایگاه انگاره در مطالعات قرآنی
پاکتچی در آغاز سخنانش گفت: یکی از ویژگی‌های آثار آقای قراملکی در ایجاد تعادل میان ارجاع  و ارائه رفرنس و خلاقیت و تفکر است، از دیگر ویژگی‌های آثار استاد ملاحظه مخاطب و رعایت الزامات ارتباط با مخاطب است. آثار ایشان کاملا ارتباطی است و این هم یک ویژگی مناسب است.

وی افزود: می‌خواهم بگویم این مبحث چگونه می‌تواند راهگشا باشد. آنچه انگاره خوانده می‌شود بحثی جدید است و هر چند انگاره برای لفظ image معادل گرفته شده اما خود این واژه هم مبهم است و انگاره‌های متفاوتی از آن وجود دارد.

پاکتچی تصریح کرد: از دو منظر می‌توان مروری بر روی مسئله انگاره داشت. یکی از موارد در هنگام خواندن کتاب در ذهنم جولان می‌کرد این بود که به یاد نوعی طرز تفکر آلمانی و روسی افتادم. در آلمانی و همچنین روسی ارتباط مستقیمی بین تصویر ساخت و همچنین نهاد آموزش وجود دارد. انگاره نیز با چنین فضایی همخوانی دارد.

وی ادامه داد: الکساندر پاتبنیا واضع سمبولیسم روسی کلمه قصاری دارد که من در خواندن کتاب یادش افتادم. او می‌گوید هنر فکر کردن با اوبراز هاست به فارسی شاید بتوان گفت هنر، فکر کردن با انگاره‌هاست. نقطه مقابل این تفکر، فکر کردن را با کلمه‌ها ممکن می‌داند. ما خودآگاهی به کیفیت آشنایی با انگاره‌ها نداریم که اگر این خودآگاهی را پیدا کنیم می‌توانیم آنها را مدیریت بکنیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق تصریح کرد: در قسمت‌هایی از کتاب وقتی مباحثی در حوزه استعاره و معناشناسی مورد اشاره واقع شده بود هم ما متوجه می‌شویم که معناشناسی شناختی در همسایگی بحث انگاره است. بحث  طرح‌واره‌های تصوری در این علم به بحث انگاره نزدیک می‌شود با این تفاوت که زبان‌شنتس‌ها image را تصور ترجمه کرده‌اند. از نظر آقای قراملکی تصور و تصدیق با استفاده از انگاره یک پیوستار معرفی می‌شود تا گسستار و به همین خاطر ایشان این کلمه را به جای تصور انگاره ترجمه کرده‌اند.

استاد دانشگاه امام صادق افزود: بحث‌های روانشناسی هم با بحث‌های مربوط به انگاره پیوند خورده و همینطور هنر و ادبیات و این بار من یاد شخصیتی فرانسوی به نام ژیلبر دوران افتادم، ایشان به عنوان یک شخصیت میان رشته‌ای که بین انسان‌شناسی و ادبیات کار کرده اند، رساله‌ای درباره علوم و فلسفه ایماژ کار کرده‌اند. کتاب قدرت انگاره از جهاتی نزدیک به دوران است ایشان هم از فلسفه انگاره سر در آورده‌اند.

پاکتچی تصریح کرد: دوران تنها به جنبه جمعی پرداخته است در حالی که قراملکی به جنبه‌های فردی بیشتر پرداخته است. گام بعدی این کتاب این می‌تواند باشد که بتواند به انگاره نگاه تاریخی داشته ویک منطق روایی در خصوص انگاره پیدا کند.

وی در خصوص کاربردهای بحث انگاره گفت: مالویچ پنج نقاشی دارد که در آنها پنج شهر را که در آن زیسته به تصویر کشیده که اکثر ما چنین نقاشی‌هایی داریم که تنها نمی‌توانیم بکشیم. ما نقاشی‌هایی ذهنی داریم که به نقاشی یا نت تبدیل می‌شود.

پاکتچی ادامه داد: ما نباید انتظار داشته باشیم که کاربردهای بحث انگاره را قرآن بشماریم. یکی از مشکلات در تفسیر قرآن «لا اقسم»های قرآن است. بالاخره این جا خداوند قسم می‌خورد یا نمی‌خورد؟ سوال اینجاست که اساسا به چه چیزهایی قسم خورده می‌شود؟ آیا این لا اقسم‌ها نوعی از قسم است. توضیحات متکلفانه زیادی داده شده از جمله اینکه لا زایده دانسته شده است، اینجا می‌توان از انگاره استفاده کرد و پرسید انگاره قسم در آن زمان چه بوده است.

وی تصریح کرد: ما در حدود ۲۰۰ قسم قرآنی داریم و به پنج یا شش مورد قسم خورده نشده است. قسم و اعتماد دو بحث مجاورند. ما همه به خدا قسم می‌خوریم و حالا خدا باید به چه قسم بخورد؟ ما باید انگاره خور را در خصوص قسم خوردن به چیزی و قسم نخوردن به چیزی پژوهش بکنیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق افزود: در برخی از موارد ما انگاره‌های قرآنی را به لغت تقلیل داده‌ایم که در این صورت فاجعه معنایی رخ می‌دهد، شما کلمه سه حرفی دهر را در قرآن دارید که به راحتی سرنوشت ترجمه می‌شود در حالیکه دهر اشاره به اصطلاحی تئولوژیک دارد که در دوران نزول به ادامه فرقه زرتشتی زروانیان در عربستان ارجاع دارد و انگاره‌ای خاص از دهر را مورد اشاره قرار می‌دهد.

وی افزود: مسئله انگاره همه چیز را در بر گرفته است. بیش از اینکه تصور کنیم قرآن در قالب لغت است باید بپذیریم قرآن در قالب انگاره‌هاست و برقرار کردن رابطه با آن نیازمند این است که پشت الفاظ به شبکه‌ای از انگاره‌ها که میراثی فرهنگی مردم هم‌عصر با نزول هستند برویم و بدون توجه به آن ارتباط با قرآن بی‌معناست.

پاکتچی در پایان گفت: انگاره‌ها بافرهنگ یک ملت ارتباط دارند و دائم در حال تغییرند بنابراین مطالعه انگاره مانند شلیک کردن به هدفی متحرک است. مقداری از نوع نگاه ما به مفردات قرآنی بر این اساس استوار شده که ما فکر می‌کنیم آیات قرآن معنای ثابتی فارغ از محیط و زمان دارند، در حالیکه این طور نیست. انگاره‌ها در ارتباط با تجربه زیسته مردمان اهل نزول هستند و برای فهم قرآن باید به این شبکه معنایی دست یافت. در مقام درک جایگاه انگاره در قرآن، ما نیازمند رویکردی انگاره‌ای هستیم و کار آقای قراملکی را می‌توان ایجاد انگاره انگاره خواند.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv