روزنامه اعتماد نوشت: آن روز كه گزارش گورخوابي نصيرآباد شهريار در روزنامه شهروند منتشر شد، يقينا خبرنگار به دنبال سوژه براي چهرههاي سياسي نبود. او به دنبال حل معضلي اجتماعي بود كه براي پديد آمدن آن نه يك سال، نه دو سال بلكه چندين سال بايد ميگذشت تا وضعيت كشور را به آنجايي برساند كه مردمان آن جايي بهتر از گورهاي كنده شده براي زندگي نيابند. عكسهاي مردماني كه در حوالي همين پايتختي كه مسوولان كشور به دو دسته له و عليه دولت تقسيم ميشوند، به قبرستان پناه بردهاند، اگر براي ما جاي حيرت داشت براي بعضيها جاي سوژهسازيهاي هميشگي را خوب باز كرد. چهرههايي كه بر هركدام ميتوان برچسب مخالف دولت را زد ظرف چند ساعت، چه خوب از عكس شهروند بهره گرفتند و آن را دست مايهاي براي اعلان مخالفتهاي خود ساختند.
حسن روحاني كه خود با ابراز شرمساري از وجود چنين پديدهاي، پيشنهاد به حل اختلاف بين دو جريان سياسي ميكند تا در نتيجه آن، حل معضلات اجتماعي حاصل شود خيلي زود به يكي از متهمان پديده «گورخوابي» تبديل ميشود (سخنان روحاني را در صفحه ٢ و حرفهاي وزير كشور را در صفحه ١٣ بخوانيد). شهردار تهران گزارش ديروز درباره بيخانمانهايي كه در گورستان اطراف شهريار ميخوابند، را آنقدر تلخ و گزنده ميداند كه فكر و ذهن هر هم وطني را به خودش مشغول ميكند. قاليباف كه بر خود او نيز كم انتقاد از ناتواني حل مشكلات پايتخت وارد نيست، حق مردم ميداند كه مسوولان را بازخواست كنند و مسوولان نيز شرمگين از وجود چنين وقايعي باشند. او با انتقاد از اينكه روحاني با نامه يكي از هنرمندان متوجه وجود چنين پديدهاي شده است، دليل جالبي را براي آن برميشمرد. او گورخوابي را محصول نوع نگاه سرمايهداري و اشرافي در اداره كشور و جامعه دانسته. او البته در پايان نامه خود از تلاشي ميگويد كه براي جايگزيني مردمداري با سرمايهداري دارد.
شايد منظور او اعلام آمادگي براي ورود به عرصه انتخابات كشور باشد. برخي رسانههاي منتقد دولت در گزارشي با موضوع گورخوابي، چرخهاي توسعه را عامل اصلي له شدن بيخانمانها و گورخواب شدن آنها ميدانند و به جاي بازگشت به دولت گذشته به دولت هاشميرفسنجاني بازميگردند تا مثل هميشه عامل اصلي همه مشكلات را به آن مربوط كنند. در گزارش اين رسانهها به سخنان چند وقت پيش معاون امور زنان رياستجمهوري كه اعلام كرد بايد زنان كارتنخواب «عقيم» شوند تا از ميزان هزينهها و خطرات آنها كاسته شود، اشاره ميكند و اين را سياستي ميداند كه بيشتر به له شدن فقرا كمك كرده است.
اين خبرگزاري البته به دنبال مصاحبههايي هم از برخي چهرههاي سياسي رفت و در گفتوگو با سروري وعده ١٠٠ روزه حسن روحاني را يادآوري كرد. وعدهاي كه هنوز روحاني نميدانست چه كشوري را تحويل گرفته است، انتظارات را براي اصولگرايان تا آنجا بالا برد كه در طول تنها ١٠٠ روز دولت بايد ميتوانست ويرانههاي ٨ ساله را جمع كند. دو تن از نمايندگان اصولگراي مجلس نيز با انتقاد از رويكرد روحاني اين اقدام دولت را فرار به جلو ميدانند و معتقدند كه بيتوجهي به معضلات اجتماعي كار را به اينجا كشانده است. اما صفحات توييتر هم جاي خوبي براي بيان مخالفتها ميشود. عليرضا زاكاني گريزي به صحبتهاي گذشته مولاوردي زده و با هشتگ حل مساله گورخوابي با عقيمسازي، حقوقهاي نجومي، مديران اشرافي و دلالان نورچشمي را آغاز پديده گورخوابي ميداند. محسن رضايي هم در حساب توييتر خود با گوشزد كردن چهارمين سال دولت روحاني خطاب به او ميگويد: پاسخگو باشيد.
در تمامي اين واكنشها تنها چيزي كه مشخص نيست، ارايه راهحل براي چنين معضلي است. اگر قلب اين چهرهها با ديدن عكسهايي از گورستان شهريار به درد آمده، چرا آن را دستمايهاي براي زدن دولت كردهاند. چرا هيچ راهكار و پيشنهادي براي حل چنين معضلي در نظام اسلامي ارايه نميكنند تا كمك حالي براي دولتمردان باشند. آيا از معضلي چنين اجتماعي هم بايد بهره سياسي برد؟ سوال اصلي اين است كه چرا يك آسيب اجتماعي تكاندهنده هدف موضعگيريهاي جناحي و سياسي مسوولان قرار گرفته است، واقعا چرا؟ آيا بهتر نيست كه دولت، شهرداري، مجلس و ساير دستگاههاي مسوول به جاي سياسي كردن يك موضوع اجتماعي راهحل ارايه دهند و دست به عمل بزنند. آيا كسي پاسخ اين پرسشها را ميدهد؟