سعید لیلاز - کارشناس اقتصاد سیاسی در یادداشتی برای خبرگزاری ایسنا نوشت:
از ابتدا گفتهام که توافق هستهای بین ایران و گروه ۵+۱ به خاطر مسایل ژئوپلیتیک و عمر این توافق نیز به عمر پایداری موازنه ژئوپلیتیک بین ایران و آمریکا خواهد بود، بنابراین مباحث حقوقی که اکنون مطرح میشوند فاقد اهمیت هستند و به نظر من بی ارزش بوده و اصالت ندارد. ولی اگر در آینده موازنه ژئوپلیتیک و توازن قوای ایران و آمریکا و همین طور محدودیت های متقابل آنها به نفع هر یک از دوطرف به هم بخورد، این توافق هم به هم خواهد خورد، بنابراین من ترجیح می دهم به جای اینکه اکنون و در هیاهوی این روزها به مصوبات کنگره و... توجه کنم به آنچه که در صحنه عمل رخ می دهد توجه کنم.
به نظر من در صحنه عمل آنچه واقعیت دارد این است که گروهی در ایالت متحده آمریکا به قدرت می رسد که این گروه نقطه محوری توجهشان مسائل داخلی آمریکا خواهد بود و توجه کمتری به مسائل بینالمللی خواهند داشت و تاثیری که در منطقه خاورمیانه و حتی برجام خواهد گذاشت میتواند متضاد و متناقض باشد.
من یکی از آثار روی کار آمدن هیات حاکمه جدید آمریکا را همین توافق اوپک میدانم، همچنانکه پیشتر نیز پیشبینی میکردم که بر اثر پیروز ترامپ، ایران و عربستان به یکدیگر نزدیک خواهند شد. در واقع اگر توجه آمریکا به داخل کشور خود جلب شود باعث خواهد شد که ایران و عربستان به یکدیگر نزدیک شوند و رفتار ایران با خویشتن داری بیشتری خواهد بود و اکنون میتوانیم پیشبینی کنیم که مسائل سوریه و یمن به سمت توافق و آرام تر شدن پیش خواهد رفت.
تاثیر مصوبه اخیر
درباره مصوبه اخیر آمریکا لازم میدانم بگویم که در عمل اتفاق جدید نیفتاده است. ما باید منتظر این باشیم و ببنیم که آیا دولت جدید ایالت متحده آمریکا بر بانکهای اروپایی فشار خواهد آورد یا خیر؟ به نظر من آنچه که تاکنون مانع اجرای کامل آزادسازی روابط بانکی ایران و اروپا شده بدعهدی اروپا نیست و آنچه رجل سیاسی ما مطرح میکنند در جهت فشار به آمریکاست که من نیز با آن موافقم، چرا که این اعتراضات در نهایت کارساز است ولی اگر بخواهیم تحلیل علمی بکنیم به این نتیجه میرسیم که اگر روابط بانکی ما به صورت کامل آزادسازی نشده، به این دلیل است که طرفهای اروپایی از تغییر رفتار هم در واشنگتن و در تهران نگران هستند. مساله فقط رفتار واشنگتن هم نیست و رفتار تهران نیز در تصمیم آنها تاثیرگذار است.
نگرانی بانکهای اروپایی که اساس همکاری های بینالمللی ایران را تشکیل میدادند، درباره ایران و ورود به بازار آن براساس تغییرات حقوقی نیست بلکه براساس تغییر رفتارهای واقعی است. بر این اساس است که آیا تشنج بین روابط ایران و آمریکا ایجاد خواهد شد یا خیر. به هر حال در سه چهار ماه آینده حتما یک بیاعتمادی در فضای اقتصادی بینالمللی درباره ایران پیش خواهد آمد. به هر حال زمانی تا ۲۰ ژانویه وجود دارد که دولت جدید آمریکا بر سر کار بیاید و از ۲۰ ژانویه تا ۲۰ مارس نیز زمان میخواهد که دولت جدید آمریکا مستقر شود و شروع به نمایش دادن آنچه میخواهد انجام دهد کند.
من به هیچ وجه معتقد نیستم که ایالت متحده آمریکا میخواهد برجام را نقض کند، چرا که موازنه بین ایران و آمریکا و محدودیت های متقابل هنوز هم وجود دارد. اما محدودیتها و موازنهای که منجر به عقد توافق شد هنوز هم برقرار است و منجر به حفظ آن خواهد شد. به نظر من توافق به این دلیل منعقد شد که آمریکاییها متوجه شدند که با ایران نمیتوانند به صورت نظامی برخورد کنند و ایرانی ها هم متوجه شدند با آن شیوه ای که در دوران احمدینژاد کشور را اداره می کردیم اقتصاد ایران دیگر نمیتواند ادامه دهد. همین شرایط دو کشور را به مصالحه و میز مذاکره نشاند و این شرایط هنوز تغییر نکرده است.
دست بساز و بفروش باز است؟
اکنون نباید تصور شود اینکه یک بساز و بفروش در آمریکا به قدرت رسیده است میتواند باعث شود که به ایران حمله کرده یا ماجراجویی کند. به هیچ وجه ایران نیز قصد ماجراجویی ندارد. بنابراین به نظر من شاکله اساسی توافق با وجود سرو صداهایی که از دو پایتخت شنیده می شود حفظ خواهد شد و ثانیا نکتهای که نباید از آن غافل ماند، این است که ما تا کنون گامهای بسیار مهمی در جهت برگشت ناپذیر کردن لغو تحریم ها برداشتهایم، از جمله آنکه تمام مصوبات شورای امنیت سازمان ملل لغو شده و هرگز در شرایط بین المللی فعلی دیگر تصویب نخواهد شد؛ چرا که نه دولت احمدی نژاد بر سر کار است که دنیا را تشویق کند به تحریم و اتحاد علیه ایران و از سوی دیگر چین، روسیه و اروپا نیز دیگر تمایلی به انجام کارهای قبل ندارند.
بنابراین متاسفانه خبر بدی برای کاسبان تحریم دارم! کاسبانی که اکنون پای کوبی می کنند که تحریم ها بازمیگردد؛ باید بگویم که هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد. حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران هم بر مبنای محدودیت ها، توانایی ها و عقلانیت به هیچ وجه داوطلب نقض برجام نخواهد شد و اروپا نیز چنین نخواهند کرد. من معتقدم از این سر و صداهای اولیه عبور خواهیم کرد و اساس ماجرا را براساس توافق و توازن قدرت های متقابل و محدودیت های متقابل ژئوپلیتیک ایران و آمریکا شکل خواهد گرفت.
البته من منکر تاثیر روانی که در ابتدا تمدید ۱۰ ساله قانون داماتو خواهد داشت نیستم ولی به دشت دوام آن کم است. خویشتن داری تهران و صداهایی که از واشنگتن به گوش می رسد این وضعیت را خنثی خواهد کرد. اگر دقت کنید اصلا از تیم جدیدی که در واشنگتن بر سر کار خواهد آمد حرف هایی با بیاحتیاطی درباره برجام نمی شنوید. فراموش نکنید رویکرد جدی دولت آمریکا تمرکز بر مسائل داخلی آمریکاست و به این معنی نیست که اتفاق بدی خواهد افتاد. حتی به نظر من منجر به آرام شدن فضای سیاسی خاورمیانه خواهد شد و اولین گام آن را در اوپک دیدید.
من پیشنهاد می کنم خوب است که مذاکرات بین ایران و عربستان بر سر حج تمتع آغاز شود. این بازی برد برد خواهد بود. در حالی که مطبوعات متعلق به یک جناح خاص سعی دارد در این توافق عربستان را بازنده نشان دهد ولی اینطور نیست. روزانه ۲۵ میلیون دلار به درآمد این کشور اضافه شد، در حالی که از تولید آن کم شد و عربستان بیشتر از ایران سود گرفت. همین موضوع را می توان مبنای توافق حج قرار دهیم و بعد همان را مبنای گفتوگو برسر سوریه قرار دهیم.
چرا به جای اینکه آمریکا و روسیه بر سر سوریه توافق کنند، ایران و عربستان بر سر آن توافق نکنند!؟ اگر رویکرد بعدی دولت آمریکا به داخل خواهد شد و اگر این رو به داخل شدن رویکرد آمریکا منجر به نزدیک شدن رابطه آمریکا با روسیه و دور شدن اندک مسکو از تهران شود، معنی آن این است که تهران و آنکارا و ریاض در منطقه تنهاتر از قبل خواهند شد و میتوانند مسائل خود را حل کنند. من به شدت معتقدم که می بایست یک اجلاس دوره سه جانبه در سه پایتخت انجام شود و معتقدم مثلث تهران، ریاض و آنکارا می تواند آینده خاورمیانه را نسبت به گذشته بیشتر تنظیم کند.