«میدونی چیه آقا من میگم خدا کنه آدم از راه زحمتکشی نون در بیاره نه از راه احتکار و نزول. اگه آدم با زحمت وضع مالیش خوب بشه خیلی خوبه چون اینطوری کسی رو له نمیکنه تا خودش بره بالا. هر کسی شغلی داره که باید از اون راه نون بخوره. شغل منم اینه. قبلا کفاش بودم. تعریف از خود نباشه، کفاش خوبی هم بودم. ولی از وقتی کفشهای چینی وارد شد، روزگار ما هم سیاه شد. کارگاهمون ورشکست شد.
بعدش با زنم دو تایی اومدیم تو این کار. شدیم همدم سگ، بره ناقلا و پت و مت و خرس و اینطور چیزا. هر کسی رفیقی داره، همدمی داره، عروسکدوزها هم با اینها همدم هستن. زن من هر عروسکی که میدوزه بوسش میکنه و میره سراغ بعدی. انگار که داره دختر و پسرمون رو میبوسه.» این قصه سعید است. مردی که روزها عروسکدوز است و شبها مسافرکش.
او را در حوالی میدان بهارستان یافتم. خیلی اتفاقی. در یکی از شبهایی که آمده بود برای تحویل جنس به یکی از مشتریهایش تا بعد برود سراغ مسافرکشی: «٢٠ تا پت و مت آوردم. ٢٠ تا هم خرس. دیگه نداشتم والا برات بیشتر میآوردم.» مرد دستفروش عروسکها را ورانداز میکند: «دمت گرم آقا سعید. کارت درسته. پنجشنبه بازم جنس بیار. این روزا فروش بهتر شده الحمدالله.» سعید متولد ١٣٥٠ است. او در کارگاه کفاشی برشکار ماهری بوده اما چرخ روزگار برای او طوری چرخیده که کفاشی را زمین بگذارد و پارچه عروسک برش بزند.
چی شد که کفاشی رو رها کردی اومدی سراغ عروسکدوزی؟
کفاشی ریسک زیادی داره. آدم رو بعضی وقتها سکته هم میده. همین که یه کفش از مد بیفته و کسی نخره میتونه باعث ورشکستگی بشه. تازه کفشهای چینی که دیگه برای تولیدکننده روزگار نذاشتن. عروسکدوزی ولی اینطوری نیست. من در برشکاری خیلی دقیق بودم. خب توی عروسکدوزی هم برش پارچه اهمیت داره. نباید پارچه رو حروم کنی. من برش میزنم زنم هم میدوزه. پنج شش نفری هم چرخکار داریم که اونا هم برامون عروسک میدوزن.
الان تو بازار چه عروسکهایی بیشتر خواهان دارند؟
خب مردم خیلیهاشون الان دنبال عروسک جنابخان هستند. ما هم یه مدت تولید میکردیم ولی منع شدیم. مثل اینکه امتیازش رو فروختن به یه تولیدکننده. من که میترسم دیگه جنابخان تولید کنم. به دردسرش نمیارزه ولی فروشش خوبه. عروسک مینیون هم فروشش خوبه. همین آدمفضایی رو میگم. پت و مت هم که فروشش تضمین شده است. بره ناقلا و قوچ هم تا وسطهای پارسال فروش خوبی داشتن. هنوز هم خیلیها دنبالشون هستن. خرس هم که همیشه خواهان داره. باباسفنجی هم فروش خوبی داره که ما تولید نمیکنیم. توانش رو نداریم. باید آدم روی یکی دو تا محصول تمرکز کنه.
شما بیشتر چه عروسکهایی تولید میکنید؟
ما کلا همه نوع عروسکی تولید کردیم. اما الان بیشتر خرس و پت و مت رو تولید میکنیم. مردم اینا رو دوست دارن. هیچ وقت از مد نمیفتن.
فروش عروسک در فصلهای مختلف فرق داره؟
نیمه دومسال فروش عروسک خیلی بهتر میشه چون مدرسهها باز میشن و خیلی از مدرسهها تو مسابقات به دانشآموزا عروسک هدیه میدن. توی ماه بهمن هم که کولاک میشه برای مراسم ولنتاین.
واقعا ولنتاین اینقدر تأثیر داره؟ چقدر عروسک تولید میکنی در ایام ولنتاین؟
آره بابا. ولنتاین فروش همه خوبه. مشتریهای ما فروششون چند برابر میشه. ولی ما توان تولید نداریم. ما حداکثر میتونیم روزی ٥٠ تا تولید کنیم. اگر سرمایه داشتم از همین حالا خرس تولید میکردم و برای ولنتاین آماده میکردم خیلی خوب بود. بدبختی ما اینه که هیچ وقت نمیتونیم تولیدمون رو زیاد کنیم، چون پول نداریم.
ماهی چقدر درآمد داری؟
الان دور و بر سه چهارمیلیون تومن درمیارم.
روی هر عروسک چقدر درآمد داری؟
خب بستگی داره به بزرگ و کوچکیشون. مثلا یه عروسک قیمت فروشش هشتهزار تومن هست برای من تولیدکننده دوهزار تومن سود داره. یه عروسک بزرگ که قیمت فروشش مثلا ٤٠ تومن هست برای من حدودا ١٥ تومن سود داره. من از خدا خواستم وضعم خوب بشه. ولی با زیاد کار کردن و تولید نه با بریدن گوش مردم. برای همین از کارمون نمیدزدیم. بعضیا هم هستن که میدزدن.
مثلا چه کار میکنن؟
خب هستن کسایی که به جای الیاف، خرده پارچهها رو توی عروسک میریزن. برای همین عروسکها بعد از مدتی تو رفتگی پیدا میکنن و زیباییشون رو از دست میدن. یا مثلا روی دوخت دقت ندارند و دوختشون زود باز میشه. خیلی از مشتریهای من بهم میگن مردم متوجه این چیزا نمیشن. بدوز بیار. ولی من به دلم نمیشینه. خیلی وقتها چشم عروسکها رو خودم میذارم. یه نوک سوزن میبینم پاره است به خانمم میگم این رو بدوز.
چرا بعضی عروسکهای خارجی کیفیتشون از عروسکهای داخلی بهتره؟
چون پارچههاشون لطیف هستن. دوست داری عروسک رو بغل کنی. تمیز و بینقص هم دوخته میشن. ولی خیلی از عروسکهای داخلی هم کیفیتشون خوبه. کیفیت بد مال عروسکهایی هست که تولیدکننده روی کار نظارتی نداره.
برنامهای داری که شغلت رو گسترش بدی؟
اینکه آرزومه ولی خب نمیشه. یکی از دستفروشهای عروسک که مشتری منِ بهم گفته پول میذاره کارمون رو توسعه بدیم. ولی خب اونم پول نداره داره تلاش میکنه جور کنه.
به نظرت چقدر پول لازم داری برای اینکه تولیدت رو بیشتر کنی؟
من اگر ٣٠میلیون تومن سرمایه تو دستم داشتم راحت میتونستم کار رو بیشتر کنم. ولی خب الان هر چی میدوزیم، میفروشیمو پولش هم خرج زندگی میشه. دیگه نمیشه بیشتر تولید کرد.
سعید یکی از صدها یا هزاران کسی است که مهارت دارند اما برای استفاده از مهارتشان با مانعهای ریز و درشت روبهرویند. شغل سعید چند سالی است که از سوی دولت به رسمیت شناخته شده است. عروسکدوزی یکی از شغلهای فهرست مشاغل خانگی مورد حمایت وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی به شمار میرود. حتی حمیدرضا خانپور، مدیرکل وقت آموزش فنیوحرفهای استان تهران سال ٩٤ از عروسکدوزی بهعنوان یکی از مشاغل خانگی بازارمحور و درآمدزا یاد کرده بود. او گفته بود دولت برای حمایت از مشاغلی مانند قالیبافی، تراش سنگهای قیمتی، طلا و جواهرسازی، پرورش ماهیهای زینتی، عروسکدوزی و... برنامه دارد.
اما چه میشود که برنامههای دولتیها همیشه دیر به گوش «سعید»ها میرسد؟ ایراد از فرستنده است یا از گیرنده؟ سعید اصلا تا حالا واژه مشاغل خانگی به گوشش نخورده: «والا من از مشاغل خانگی خبر ندارم. یکی دو بار رفتم بانک همین طوری وام بگیرم که کلی ضامن میخواستن. منم حقیقتش ترسیدم وام بگیرم. حالا بگم ضامن کارمند هم نداشتم.»
امید شنعه، مدیرکل بنیاد توسعه کارآفرینی و تعاون استان تهران از تعداد تولیدکنندگان عروسک در کشور یا استان تهران آماری ندارد اما به گفته او برآوردها نشان میدهد سالانه در کشور یکمیلیون قطعه عروسک تولید میشود: «عروسکدوزی یکی از آن کارهایی است که از نظر اقتصادی سود ده است، زیرا با وجود واردات زیاد عروسک باز هم تمام تولید داخلی فروش میرود و هیچ وقت محصول روی دست تولیدکننده نمیماند.»
توضیحات شنعه دو نکته دارد یکی اینکه حجم واردات عروسک به کشور بسیار زیاد است و دیگر اینکه عروسکدوزی شغلی است که توجیه اقتصادی دارد. اما کجای کار میلنگد که این شغل بهعنوان یکی از مشاغل خانگی نمیتواند توسعه پیدا کند؟ شنعه ایراد را در این شغل نمیبیند، بلکه از نظر او مشاغل خانگی بهطورکلی با چالشهایی مانند بیمه شاغلان خانگی و ناهماهنگی برخی وزارتخانهها برای صدور مجوزها روبهرو هستند که حلوفصل آنها میتواند به رونق بیشتر این مشاغل منتج شوند.
او اما مشخصا برای حمایت از تولیدکنندگان عروسک دو پیشنهاد دارد: «یا اینکه به صورت فردی مراجعه کنند که میتوانیم تا ١٥میلیون تومان تسهیلات ارایه دهیم یا اینکه شرکتهای پشتیبان شکل بگیرد. این شرکتها میتوانند چرخه تولید را شکل دهند و محصول را بخرند که به آنها تا سقف ٥٠٠میلیون تومان میتوانیم تسهیلات دهیم.»
ساعت حوالی ١٠شب است. مسافرکشی سعید امشب تعطیل شده، چون نشسته به درد دل. سعید از زنهایی حرف میزند که در این هفتسال برایش کار دوخت عروسک را انجام دادهاند. از اینکه دو سه نفرشان با همین پول اندک جهیزیه جور کردهاند و چندتاییشان خود سرپرست خانوار بودهاند و این پول را به زخم زندگی زدهاند: «پولش زیاد نبوده ولی خب آدمهایی بودند که همین پول کم هم براشون مهم بود.» سعید فقط یک رؤیا دارد. اینکه: «بتونم یه روزی کار رو گسترش بدم. آدمای بیشتری نون بخورن. عروسک خوب تولید کنیم. هم خودمون نون بخوریم و هم به بقیه نون برسونیم. نون حلال و بدون غل و غش.»