در تظاهرات پارک گزی در استانبول کردها و ترکها اختلافات خود را کنار گذاشتند و با یکدیگر علیه اقتدارگرایی روزافزون اردوغان دست یاری دادند. بسیاری تصور میکردند که یک عامل وحدت بخش میان این دو گروه به وجود آمده و بسیاری دیگر بر این باور بودند که راه حلی برای خودمختاری بلندمدت کردها در ترکیه پیدا شده است.
با این حال، سرنوشت کردها نه در مساله استقلال که با مساله «آب» گره خورده است. اکنون سرنوشت کردهای ترکیه و سرنوشت کشورهای عراق، سوریه و ایران و کشورهایی که در این مسیر قرار گرفتهاند با پروژههای آبی ترکیه گره خورده است. برخی کارشناسان پا فراتر گذاشته و حتی علت اصلی ریزگردها در ایران و عراق و سایر بخشهای خاورمیانه را ناشی از جاهطلبی و خودخواهی ترکها میدانند که باعث میشود بحران در منطقه بیشتر شود.
به گزارش برنامه امنیت و تغییرات محیطی در مرکز مطالعات ویلسون،«پروژه آناتولی جنوب شرقی» (GAP) در ترکیه یکی از بزرگترین پروژههای آبی در جهان و بزرگترین پروژه توسعهای در ترکیه است. این پروژه شامل 13 طرح آبیاری و برقابی است که دربردارنده 22 سد و 19 نیروگاه برقابی روی دجله و فرات است. این پروژه، 25 درصد از برق مورد نیاز این کشور را تامین میکند. با این حال، این پروژه محل بحثهای فراوان است. کردها تنها بخشی از این مساله هستند. کدام مساله؟ پروژه در منطقهای اجرا میشود که 90 درصد جمعیت حاشیه آن کرد هستند که در مسیر GAP قرار گرفته است. اگرچه گفته شده که این طرح منافع اجتماعی و اقتصادی به ارمغان خواهد آورد اما هنوز میوههای آن نرسیده است. برخی میگویند این تلاشی است از سوی آنکارا تا هویت قومی کردها را تغییر دهد. در عین حال، عراق و سوریه هم از این طرح متاثر شدهاند. این دو کشور استدلال میکنند که با آنها در مورد این پروژه مشورتی صورت نگرفته است. کارشناسان هشدار میدهند که امنیت غذایی و آبی در پایین دست این سدها و مخازن به شدت تحتتاثیر قرار خواهد گرفت.
برخی از منتقدان نیز بر این باورند که ایران باید از ترکیه که با احداث سد و بستن آب دجله و فرات (موسوم به طرح گاپ) منجر به معضلات محیطزیستی، اجتماعی و سیاسی فراوان شده است، شکایت کند. ترکیه در حوزه آناتولی جنوبی یعنی سرشاخه رودهای عراق و سوریه حدود ۱۵ سد ساخته است که تنها یکی از آنها سد آتاتورک است که حدود 49 میلیارد متر مکعب گنجایش دارد. یعنی گنجایش این یک سد برابر است با گنجایش ۶۵۰ سد در ایران. فرات از ترکیه وارد سوریه میشود و سوریه را طی میکند و وارد عراق میشود و به تالاب هورالعظیم میرسد.
دجله مستقیما از ترکیه وارد عراق میشود و عراق را آبیاری میکند و سرانجام به تالاب هورالعظیم میرسد. وقتی این سرشاخهها بسته شد تمام اراضی کشاورزی سوریه با مشکلات عدیده روبهرو شد و خشکسالی روستاها را خالی کرد که بخش مهمی از معضلاتی که در این سالها به وجود آمد نیز به همین دلیل است. برخی کارشناسان بر این باورند که علت اصلی آغاز بحران سوریه در سال 2011 بهار عربی نبود. این دسته از کارشناسان معتقدند بحران آب علت اصلی آغاز تنشها در سوریه بود. حتی برخی پا فراتر گذاشته و معتقدند جنگ آب در خاورمیانه از هم اکنون شروع شده و ترکشهای این جنگ است که به تن سوریه سرایت کرده و آغازگر بحران در این کشور شد.
اسرائیل نیز با نزدیک شدن به سرچشمههای رود نیل در آفریقا به دنبال برقراری رابطه با آن دسته از کشورهای آفریقایی است که رود نیل از آنها عبور میکند. این رژیم به این وسیله تلاش میکند تا با دستیابی به مصب رود نیل، کشورهای عربی مخالف با خود را تحت فشار بگذارد. بیجهت نیست که دیوید بن گوریون نخستوزیر وقت این رژیم در سخنرانى بسیار مهم تاکید کرد: «جنگ امروز یهودیان با عربها جنگ بر سر منابع حیاتی آب است.» این رژیم مرزهای خود را با کشورهایی که دارای حریم آبی هستند جزو امنیت ملی اسرائیل تعریف کرده است. از آن جمله رود اردن (مرز شرقی) و رود نیل در مصر بهعنوان دو ضرورت حیاتی برای بقای این رژیم مطرح است.
بذرهای نارضایتی در «داخل» ترکیهرودخانههای دجله و فرات مدتهای مدید برای ترکیه، سوریه، عراق و کردها حیاتی بوده است. با این حال، این ترکیه بود که در دهه 30 میلادی و در دوران کمال آتاتورک برای اولین بار فرصت را برای توسعه بالقوه منابع آبی این دو رودخانه از آن خود کرد. امید آتاتورک همانا ادغام بهتر آناتولی شرقی در سایر بخشهای ترکیه و ایجاد توسعه اقتصادی از طریق ساختوساز پروژههای آبیاری بود. این رویکرد به شکل «گاپ» در دهه 60 میلادی و در دوران رهبری سلیمان دمیرل میرفت که تحقق یابد. او مهندس و سیاستمداری قابل احترام بود.
غیر از برق، پیشبینی میشد که پروژههای توسعه منطقهای تا سال 2015 باعث ایجاد 200 هزار فرصت شغلی در بخشهای ساخت و ساز وتقویت کلیه زیرساختها میشود. برای بخش کشاورزی، انتظار میرفت که «گاپ» دو میلیون هکتار از اراضی جدید را زیر پوشش آبیاری قرار دهد و باعث میشد که ترکیه بهطور بالقوه صادرکننده کالاهای کشاورزی باشد. افزون بر این، دولت در صدد بود تا با این طرح مساله آموزش و پرورش و نابرابری از جمله سواد زنان و دختران را بهبود بخشد به این امید که آنها در فعالیتهای کارآفرینی مشارکت کرده و روند توسعه اقتصادی ترکیه را سرعت بخشند.
یکی از مفروضات اساسی طرح «گاپ» این بود که به حلوفصل مساله کردها نیز کمک میکرد. از جمعیت تقریبا 80 میلیونی ترکیه حدود 18 تا 20 میلیون کرد هستند که اکثریت آنها در استانهای جنوب شرقی زندگی میکنند. بهعنوان بزرگترین گروه اقلیت در ترکیه به دلیل سیاستهای این کشور، هویت آنها رد شده و با عنوان تحقیرآمیز «ترکهای کوهی» شناخته میشوند. به همین دلیل، کردها سالها است به دنبال خودمختاری بیشتر هستند. با وجود اینکه «معاهده سور»، پس از جنگ جهانی اول، الزام کرده است که «طرح خودمختاری محلی باید برای مناطق عمدتا کردنشینی که در شرق فرات هستند تدوین شود» اما پس از تاسیس جمهوری ترکیه به رهبری آتاتورک، وی قوانینی را مطرح کرد که براساس آن هیچ اقلیتی حق استقلال فرهنگی ندارد. مساله کردها هنوز در صدر مسائل ترکیه قرار دارد.
تخریبهای «گاپ» صدای منتقدان را در آورد. بدتر از همه، «گاپ» تا کنون نتوانسته باعث ایجاد زیرساخت ها، بهرهوری یا دستاوردهای امنیتی شود که بسیاری انتظار آن را داشتند. بخشی از منطقه هنوز فاقد برق است. کشاورزی نوسازی نشده است. ساختارهای مالکیت فئودالی زمین بیشتر تثبیت شده و مالکان نه تنها تکثر یافتهاند بلکه این کردها بودهاند که دسترسی به پیشرفت از آنها سلب شده است. کردها به چندین جنگ با دولت ترکیه پرداختند. دولت ترکیه برای مقابله با اعضای این گروه در دهه 90 قصد داشت تا حدود 11 سد در هاکای و سیماک را تخریب کند تا مانع عبور مبارزان پکک از عراق شود. با این حال، با وجود فراز و فرودهای بسیار، آناتولی جنوب شرق و منطقه گاپ همچنان نظامی مانده و باعث تشدید تنشها شده است.
چالشهای فراملی و اختلاف با همسایگانطرح «گاپ» علاوه بر تنشهای داخلی موجب دشمنیهای تاریخی ترکیه با همسایگانش شده است. عراق و سوریه مدعیاند که براساس کنوانسیون «استفاده غیرناوبری از مسیرهای آبی بینالمللی فرامرزی» و توافقات کمیته فنی مشترک که در سال 1980 شکل گرفت، ترکیه باید به آنها پیش از اجرای این پروژه عظیم اطلاع میداد، چرا که بر آبهای دجله و فرات تاثیر میگذارد. آنها همچنین از این مساله نگرانند که جریان کاهش یافته آب به فرسایش خاک منجر شده و سطح شوری در مناطقی که در گذشته آب داشت بیشتر شده و در نهایت بحران ریزگردها و آلودگی هوا را باعث خواهد شد. البته با تکمیل سد کاراکایا این وضعیت بدتر میشود و احتمالا اگر رسیدگی نشود، وضعیت را از اینکه هست هم بدتر خواهد کرد.
در اینجا باز هم پای کردها به میان میآید. با توجه به پراکندگی کردها در ترکیه، ایران، عراق و سوریه همسایگان این کشور با توسل به کردها میتوانند طرح گاپ را تحت فشار قرار دهند. برای مثال، پس از برآوردهایی مبنی بر اینکه گاپ موجب کاهش 40 درصدی آب شده است، سوریه اجازه داد که کردهای پکک در دره بقاع در لبنان آموزش ببینند. وضعیتی که از 1979 تا 1999 ادامه داشت و در این سال پایان یافت. با این حال، تنش میان سوریه و ترکیه در بزنگاههای مختلف دچار نوسان بود. ترکیه اما معتقد است که طرح گاپ به نفع کل منطقه است زیرا بهطور مثال میتواند موجب مهار سیل در مناطق پایین دست سدها شود و زندگی کردها را بهبود بخشد، تجزیهطلبی را کمتر و مناطق ناراضی را در بازاری گستردهتر ادغام کند. تورگوت اوزال، که خود تباری کرد داشت، از مدافعان این تفکر بود.
برخی کارشناسان ایرانی معتقدند طرح گاپ تمدنهای سوریه، بینالنهرین و ایران را تهدید میکند، اراضی کشاورزی را بیآب کرده و با کنوانسیون مقابله با بیابانزایی UNCCD هم مغایر است. در عین حال اقوام و گروههای مختلفی همچون اقوام ترک، عرب، کرد و ... همه متاثر از این طرح میشوند. صاحبنظران حوزه آب، شرط نجات میانرودان را پایان آزمندی دولت ترکیه در انحصار سرشاخههای دجله و فرات دانستهاند. از پیامدهای ویرانگر گاپ میتوان به نابودی کشاورزی، تشدید پدیده گرد و غبار در منطقه و متروک شدن بسیاری از مناطق در عراق، ایران و سوریه اشاره کرد.
مقامات ترکیهای چه میگویند؟سالها آنکارا تلاش داشته تا از دجله و فرات بهرهبرداری کند. این کشور معتقد است طرح گاپ صلح را به منطقه میآورد. گاپ را باید در چشمانداز منطقهای بررسی کرد. بشار اسد رئیسجمهوری سوریه به «حزب اتحاد دموکراتیک کردستان» (شاخه سیاسی پکک در شمال سوریه) وعده خودمختاری در ازای حمایت از دولت قانونی این کشور را داده است. کارشناسان معتقدند دولت خود به عمد به حمایت از خودمختاری کردها پرداخته است. در واقع، او در ائتلافی نانوشته با کردها تلاش دارد تا دولت ترکیه را تحت فشار بگذارد. چگونه؟ اسد با دامن زدن به مساله کردها میکوشد تا کردهای ترکیه را علیه دولت مرکزی بشوراند. البته این امری طبیعی است چرا که دولت ترکیه با طرح گاپ عملا به خشک شدن و لم یزرع شدن سوریه کمک میکند. البته اگر ترکیه براساس توافق خود با سوریهاعمل کند تنشها میان دو کشور تا حد زیادی کاهش یافته و تضمین میکند که ساکنان حلب که بیشتر از هر جای دیگری در سوریه متاثر میشوند از منبعی طبیعی برای آغاز بازسازی اقتصادی خود برخور دارند. وقتی قرار است 22 سد روی دجله و فرات در 9 منطقه عمدتا کردنشین ساخته شود و حتی طرحهایی برای ساخت 90 سد دیگر و 60 نیروگاه برقی در دست است معلوم نیست آیا نفع دیگر کشورها در نظر گرفته میشود یا خیر. اگرچه ترکیه مدعی است که این کار با هدف تولید انرژی (7500 مگاوات) انجام گرفته و هدف دیگر توسعه منطقهای اعلام شده اما تبعات اجتماعی- اقتصادی و سیاسی آن در بعد داخلی و بینالمللی بسیار زیاد است. با این حال، جنگ آب فقط مختص ترکیه نیست. اگر این کشور توانسته با ساخت سدهای متعدد عراق و سوریه را بهشدت متاثر سازد در سوی دیگر خاورمیانه نیز رژیم صهیونیستی میکوشد اعراب را تار و مار کند. بیجهت نیست که برخی کارشناسان ادعا میکنند اعراب به سوی از سرگیری رابطه با اسرائیل میل کردهاند تا به این وسیله از فشار این رژیم بر گلوی اعراب بکاهند.
رود نیل در واقع از به هم پیوستن دو رود نیل سفید و نیل آبی در خارطوم به وجود میآید. سرچشمه نیل سفید دریاچه ویکتوریا و سرچشمه نیل آبی دریاچه تانا (واقع در اتیوپی) است. رود نیل بهعنوان بلندترین رودخانه جهان در قاره آفریقا قرار دارد و همیشه نام آن در کنار مصر آورده میشود در حالی که تنها 22 درصد از آن در این کشور قرار دارد. این رودخانه از یک چشمه در اتیوپی آغاز میشود و پس از اینکه یک مسیر 6 هزار و 655 کیلومتری را طی میکند به دریا میریزد. اما نفع اسرائیل در این قضایا چیست؟ طرح این رژیم برای آب حتی به دوران پیش از تاسیس آن باز میگردد.
اهمیت آب به مثابه یک منبع حیاتی در اندیشههای بنیانگذاران رژیم صهیونیستی بعد از برگزارى اولین کنفرانس صهیونیستى در سال 1887 نمایان شد. این رژیم تاکنون چهار طرح آبی با عنوان «طرح روتنبرگ» در سال 1927، «طرح ایونیدس» در سال 1938، «طرح لاودرملک» در سال 1944 و «طرح هیز» در سال 1948 اجرا کرده است. این طرحها در چند سال اخیر به شکل دیگری از سر گرفته شده است. وزارت خارجه مصر از تلاش شرکتهای اسرائیلی برای تامین سرمایه لازم برای احداث 5 سد جدید روی رود نیل در تانزانیا و رواندا خبر میدهد که سهم قاهره از آب این رود بزرگ را بهطور قابل ملاحظهای کاهش میدهد. رود نیل از کشورهایی نظیر اتیوپی، اوگاندا، کنیا، تانزانیا و رواندا سرچشمه گرفته و سپس به سودان و مصر میرسد.
براساس توافقات قبلی مصر و سودان در سال 1959 نزدیک به 87 درصد از آب رود نیل در اختیار مصر قرار گرفته و سهم سودان در مقایسه با مصر نیز ناچیز است. کشورهای اتیوپی، تانزانیا، اوگاندا، کنیا و جمهوری کنگو پنج کشوری هستند که به توافقنامه قبلی در زمینه تقسیم رود نیل اعتراض داشته و خواستار تقسیم عادلانه آن هستند. برخی منابع اسرائیلی مدعیاند که حضور شرکتهای اسرائیلی در آفریقا برای تامین آب در واقع اعلان جنگ رسمی اسرائیل به مصر تلقی میشود.