فرارو- زنان غربی که به عضویت داعش درمیآیند، فریب مردها را نخوردهاند و بهزور به عقد آنها درنیامدهاند. آنها با اختیار خود به این گروه پیوستهاند.
به گزارش فرارو به نقل از فارن پالسی، زنان غربی که به داعش میپیوندند چه میخواهند؟ یک نظریه مهم این است که خواسته "حقیقی" این زنان همبستری است. نظریه دیگر این است که آنها نمیدانند واقعاً چه میخواهند، زیرا همسرانشان بهجای آنها تصمیم میگیرند.در هر دو نظریهیک تناقض وجود دارد: چگونه ممکن است زنی که درگذشته از حقوق دموکرات و برابر برخوردار بوده است، اکنون به عضویت گروهی درآید که با حمایت از آن ظلم و ستم نسبت به خود را (زنان) افزایش میدهد؟
این تصور که دختران غربی طرفدار داعش "تنها به دنبال خوشگذرانی هستند" نظریهی شازیا میرزا کمدین بریتانیایی است که آخرین برنامه اش "کاردشین ها مرا وادار کردند" نام دارد. عنوان این برنامه به کامنتی از یک دخترمدرسهای در شرق لندن اشاره دارد که در فوریه 2015 به سوریه گریخت. شهیما بگیوم درباره خواهر گمشده خود شامیما میگوید: " او همیشه برنامه کاردشین ها و چیزهای این شکلی تماشا میکرد و ما اصلاً در خانه نشانهای از افراطگرایی در او نمیدیدیم".
این کامنت درونمایه اصلی برنامه شازیا میرزا شد: تمام دختران غربی که به داعش میپیوندند همان دغدغههای انسانی و پیشپاافتادهی دوستان غیر- جهادی خود را دارند؛ مخصوصاً درباره عشق. شازیا میرزا میخواهد بگوید گروه داعش برای نوجوانانی مانند بگیوم تنها یک بحران نوجوانی دیگر است. او میگوید گروه داعش برای آنها مانند یک گروه پسرانه است- با این تفاوت که اسلحهدارند.
شازیا میرزا در مصاحبه اخیر خود گفت: "حرف من آنقدر هم دور از ذهن نیست. باید قبول کنیم که مردانِ وحشی داعش برای این دخترها جذاب هستند. آنها مردانه و ریش دارهستند و اسلحهدارند و دخترها از این چیزها خوششان میآید. پس جواهرات مادرانشان را میفروشند و بلیطی یکطرفه به سوریه میخرند تا نان حلال بخورند! این دخترها گمان میکنند به یک کلوپ تفریحی در ایبیزا میروند... آنها مذهبی نیستند، فقط شهوت گرا هستند"
این نظریه خندهدار است و البته شازیا میرزا هم یک کمدین است. اما این مسئله یکی از انگیزههای مهم زنان غربی برای عضویت در این گروه تروریستی است. در گزارشی منتشرشده از بیبیسی نیوز نایت در مارس 2015 نیز به این موضوع اشاره شد که "جنگجویان جذاب داعش میتوانند دختران بریتانیا را به افراطگرایی بکشانند."
دلیل دیگر برای جدی نگرفتن این دسته از دخترها وزنان غربی این است که آنها از طریق اینترنت به عقد مردان مرموز و جذاب داعشی درمیآیند و باور میکنند که حکومت اسلامی راهحل تمام مشکلاتشان است. در مارس 2015 هیلی ریچاردسون در نیوزویک نوشت: "مبارزان داعش از تاکتیکهای اینترنتی کودکآزاران برای کشیدن دخترها به سمت اهداف مدنظرشان استفاده میکنند." سارا خان بنیانگذار و مدیر سازمان ضد افراطگرایی NGO میگوید: "درست همانند کودکآزاران، قربانیهای خود را اینترنتی عقد میکنند و سپس زنان را به ترک خانه و پیوستن به این گروه ترغیب میکنند. مردان داعش از طریق رسانههای اجتماعی و چت رومها با زنان ارتباط برقرار میکنند و بهتدریج اعتماد آنها را به دست میآورند."
این نوعی افراطگرایی جنسیتی است: مردهای غربی توسط زنان داعشی اغفال نمیشوند. این شیوه مختص زنان است. تنها زناناند که کمبود مشارکت در مسائل سیاسی را حس میکنند و بنابراین به داعش میپیوندند.
مشکل داستان عقد اینترنتی این است که نقش افراطگرایی زنان در این جریان را اساساً منفعل و مبهم جلوه میدهد و به میزان بالای زنانی که "خواهران" را به عضویت در این گروه تشویق میکنند، توجهی ندارد. همچنین تصویری غیرواقعی از زنان و دخترانِ جوانی که "هدف قرار میگیرند" و اغوا میشوند، ارائه میدهد. اما آنچه ما درباره افراطگرایی میدانیم چیز دیگری است: که نیروهای بالقوه خود به دنبال پیام و رابط هستند (و اینکه آن فرد راهنما و رابط معمولاً یک ناشناس در اینترنت نیست، بلکه اغلب دوستی مورد اعتماد یا یکی از اعضای خانواده است).
در سال گذشته، زمان بسیار زیادی را صرف دنبال کردن فعالیتهای زنان غربی و حامی داعش در رسانههای اجتماعی کردم که بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگتر درباره گرایش فرهنگ غرب به داعش است (از زمان آغاز این مطالعات بسیاری از اکانت های اینترنتی آنها بستهشده است). آنچه این زنان میخواهند کاملاً روشن است. این زنان علاوه بر اینکه برده خواستههای جنسی خود و قربانی دسیسه درندهی مردان هستند، به عضویت این گروه تروریستی درمیآیند چون عقیده دارند کار درستی است- زیرا ارزشهای گروه داعش برخلاف دموکراسیهای لیبرال و سکولاری که در آن زندگی کردهاند، برایشان بامعناست.
آنها آزادی نمیخواهند (آنچه محققان قدیمیِ لیبرال نام " آزادی منفی" به آن دادهاند و آن را انجام هرآن چه فرد میخواهد تا زمانی که به افراد دیگر صدمهای وارد نشود، تعریف میکنند). حقوق و برابری زنان هم نمیخواهند. این زنان تبعیت و فرمانبرداری میخواهند.
برای مثال ام المثنی دختر بیستودوساله بریتانیایی و دانشجو که اوایل سال گذشته به سوریه رفت را در نظر بگیرید. چند ماه قبل از رفتن به سوریه، در پیامهای توییتر خود بخشی از موضوعات درسی دانشگاه را قرارداد. این پست تصویرِ جالبی از ذهنیت ضد فمینیست زنان غربی که به داعش پیوستهاند، نشان میدهد: " موضوع درس امروز حقوق و برابری زنان بود... درس گروهی آغاز شد.. استاد شروع به صحبت درباره تفاوتهای جنسیتی و نقش آن در جامعه کرد. باشه، من گوش میدهم و یادداشت برمیدارم؛ اما معنیاش این نیست که افکار و ایدئولوژیهای محدود تو را قبول میکنم. اندکی بعد استاد سؤالی مطرح کرد... " اگر یک فمینیسمت هستید دستتان را بلند کنید". میخواستم بلند بخندم که خوشبختانه زیر نقابم پنهانش کردم. اکثر زنان، 20/18 دستشان را بالا بردند. من کاری نکردم و همه به من نگاه کردند. احساس غرور میکردم و برای روحشان دلم میسوخت... اینجا بود که ماجرا جالب شد. استاد گفت هر کس فمینیست نیست دلیلش را بگوید. همه به من نگاه کردند... و من گفتم اسلام تمام حقوق من بهعنوان زن را به من داده است و من در جامعه احساس برابری و آرامش میکنم. برایشان از حقوق مردان وزنان در اسلام گفتم. برایشان توضیح دادم زنها نباید در هر کاری که مردها میتوانند انجام دهند رقابت کنند و سعی کنند آن را انجام دهند. برایشان گفتم که چگونه جامعه غربی ذهنشان را معیوب کرده که همیشه احساس ضعف کنند و به دنبال پول باشند و با مردان رقابت کنند. اگر در واقعیت جایگاه خود را بهعنوان یک زن میدانستند، اینهمه شکایت نداشتند. این حرفها را زدم و همه سعی کردند نظرات مرا رد کنند. این فمینیستها بسیار گمراهاند!"
مسائل ممنوعه و حرام برای این زنان اغلب حول محور برابری جنسیتی است. آنها ترکیب جنسیتی را یک "بیماری" میخوانند. در عکسهای توییتر، حتی چشمهایشان را آشکار نمیکنند، چه برسد به چهرهایشان. از مردها میخواهند بهطور مستقیم به آنها پیام ندهند. این زنان تنها به دلایل شازیا میرزا به داعش روی نمیآورند، بلکه به این دلیل که کاملاً با عقایدشان در انسجام است. آنها دقیقاً به دلیل وجود قوانین سخت مرد سالانه به این گروه روی میآورند.
اسکات آتران انسانشناس دانشگاه آکسفورد و مرکز تحقیقات ملی فرانسه در تحقیق جدید خود این زنان را " فرا- فمینیست" (Post-Feminist) میخواند. او میگوید: " آنها از دوران بهظاهر بیپایان بدون تفکیک جنسیتی و فرهنگ نامعلوم خسته شدهاند. اما گروههایی مانند داعش و القاعده خط قرمز کاملاً مشخصی دارند: مردها مرد هستند، وزنان زن. یعنی مردها مبارز وزنها مادر هستند که وظیفهشان به گفته ام المثنی "بزرگ کردن نسل بعدی شیرها در حکومت اسلامی است."
او گفته است: " هدف من این است که پسران زیادی داشته باشم و همه آنها را درراه خدا به خدمت حکومت اسلامی درآورم." ام المثنی این برچسب را برای پست توییترش گذاشته بود: #اهداف حقیقی زنان. این پست نشان میدهد که برخلاف تصور آتران و دیگر محققان، زنان داعش مخالف خشونت این گروه نیستند. برعکس، بسیاری از زنان این خشونتها را توجیه میکنند و حتی به تبلیغ آن میپردازند.
بزرگترین نگرانی این زنان مربوط به دنیای مادی است که آن را خراب و فاسد میدانند. برای همین است که نقاب زنان نماد و سمبلی بسیار مهم است: یک سپر محافظ در برابر فساد دنیا.
با وجود تلاشهای زیاد برای فرار از تأثیرات آلودهکننده دنیای مادی، این زنان به طرز عجیبی تحت تأثیر آن قرار دارند. از فناوری استفاده میکنند و با وجود تمام تلاشها برای داعشی سازی ظاهر و باطنشان، همانطور که میرزا به طنز میگوید، همزمان در درون تمام این زنها یک کیم کاردشیان وجود دارد.
آنها جزئیات کماهمیتی از زندگی روزانه خود را ثبت میکنند، با استایل جدید نقابهای خود سلفی میگیرند و عکس غذاهایی که درست کردهاند را پست میکنند و مرتباً به خواهران خود درباره "جاسوسها" هشدار میدهند. یک زن حامی داعش ویدئویی 9 ثانیهای از اتاق خود به اشتراک گذاشت که در آن تعداد زیادی از کتابهای حدیث، محرابی برای حکومت اسلامی و چندین جعبه کفش ورزشی نایک دیده میشد. این زن با تمام وجود ارزشهای داعش را قبول دارد، اما کفشهای نایک را هم خیلی دوست دارد؛ البته نه بهاندازه Iphone 6!