فرارو- «سال ۹۴ سال توجه به مسایل بهداشتی و درمانی بود». مزدک دانشور با توجه به سالی که گذشت اعتقاد دارد که در سالهای آینده بهداشت و درمان بخشی از سیاستورزیها در کشور را به خود اختصاص دهد تا جایی که به فضایی برای مانور تبلیغاتی تبدیل شود.
این پزشک و انسانشناس پزشکی در گفتگو با فرارو گفت: در جامعهشناسی سیاسی و در مبحث دولتها به رفتار انتخاباتی دولتها اشارههای بسیاری شده است.
وی ادامه داد: بسیاری از دولتها به خصوص در جوامع دمکراتیک که رأی و نظر مردم در انتخاب دولتها موثر است، در هنگام انتخابات دست کاریهایی در اقتصاد روی میآورند تا رضایتِ ولو مقطعی رأیدهندگان را جلب کنند.
وی با ذکر مثال در ادامه گفت: مثلا با چاپ پول، یا تغییرات در نرخ بهره و یا دخالت در بازار بورس (و معمولا با کمک سیاستهای پولی) به نوعی رونق کاذب در بازار به وجود میآورند.
دانشور همچنین با اشاره به سیاستهای دولتيحسن روحانی ادامه داد: این دولت نیز که برنامهاش "واقعی کردن" قیمتها (که به معنای رهاسازی آنها) و کالاییسازی عرصههای زندگی (به معنای عقب نشینی دولت از وظایفش) است، احتیاج به برگ برندهای دارد تا در چند انتخابات پیش رویش بتواند پیروز از میدان بیرون بیاید.
او همچنین به برجام اشاره کرده و گفت: برجام در عرصه سیاست خارجی برگ برنده این دولت است که البته نتوانسته حتی قیمت ارز را اندکی پایین بیاورد و یا تغییر محسوسی در معاش فرودستان ایجاد کند.
این انسانشناس در ادامه به طرحهای بهداشت و درمان پرداخت و اظهار کرد: در عرصه بهداشت و درمان نیز طرح پرسروصدای تحول سلامت بر روی میز قرار گرفته است و نگاههای بسیاری را به خود جلب کرده.
مزدد دانشور ادامه داد: این طرح نیز همچون ارائه مستقیم یارانهها تا مدتی اجرا خواهد شد و از آنجا که هزینههای درمانی هرسال افزایش بیشتری پیدا میکند با کمبود منابع روبه رو خواهد شد و همچون یارانههای نقدی یا قطع میشود و یا تغییرات اساسی در خدمات حاصل خواهد شد.
وی تاکید کرد: طرح تحول سلامت همچون پرداخت یارانه نقدی روندی است که رضایت آنی و فوری مردم را در پی دارد ولی در حقیقت بخشی از پروژه نئولیبرالیسم به حساب میآید.
این پزشک با پرداختن به موضوع یارانهها که حواشی زیادی در سال گذشته ایجاد کرد اظهار کرد: من قبلا راجع به این مساله صحبت کردهام ولی در اینجا به طور خلاصه اشاره میکنم که منابع مالی آزاد شده از برداشتن یارانهها منبع اصلی طرح تحول سلامت است.
وی توضیح داد: در همین ارتباط مردم به واسطه برداشتن یارانهها با سه مسأله روبه رو میشوند. اول استرس مداوم به واسطه افزایش قیمتها و ناامنی به خاطر رها شدن به حال خود، دوم افزایش قیمت مواد غذایی مفید همچون شیر و لبنیات و گوشت و میوه و تمایل به مصرف مواد غذایی با کالری بالاjunk foods، سوم بالا رفتن ساعات کاری و تقلیل اوقات فراغت، خواب، ورزش، رابطه جنسی و... .
عضو انجمن جامعهشناسی ایران همچنین گفت: هر سه این تغییرات در زندگی انسانها باعث میشود که چرخه بازتولید زندگی روزمره معیوب شده و انسانها در معرض مخاطرات بسیاری قرار بگیرند. این سه روند از نظر هر صاحبنظر و پزشکی عامل بیماریهای مزمن و حتی حاد تلقی میشود. پس میتوان نتیجه گرفت که طرح تحول سلامت فقط دادن یک نان شیرینی در ازای ستاندن سلامتی و رفاه مردم است.
این انسانشناس در ادامه به طرحيتجمیع بیمهها اشاره کرده و در اینباره گفت: ما چند نوع دفترچه بیمه و چند نوع خدمات بیمه دولتی (یا شبه دولتی) داریم که چند تا از این بیمهها هر یک مراکز اختصاصی خود را نیز دارند. مثلا بیمه شرکت ملی نفت، بیمارستان نفت را دارد. خدمات اجتماعی بیمارستانهای زیادی در سراسر کشور دارد. همینطور شرکتهای فولاد و نیروهای مسلح و...یعنی ما شاهد هستیم که خرید خدمات و ارائه خدمات بعضا از یک منبع میآیند.
این پژوهشگر در ادامه توضیخ داد: دوم اینکه برخی از دفترچههای بیمه (مثل شرکتهای معادن و فولاد) خدمات بسیار بهتری (البته بنا به مصوبات رژیم پیشین) به کارگران و کارمندان خود ارائه میدهند.
وی همچنین اظهار کرد: سوم اینکه بیمههای مکمل نیز به همین آشفتگی و چند دستگی مبتلایند و هر کدام مقررات خاص خود را دارند و بیماران برای گرفتن بخشی از هزینههای خود باید در یک مسیر بوروکراتیک طی شوند و هربار ادعاهای خود را در برابر این بیمههای سخت گیر به کرسی بنشانند.
مزدک دانشور در ادامه راهحلهایی برای تغییر وضعیت بیمهها ارایه کرده و در ادامه تشریح کرد: در ابتدا مقاومت سازمانهای بوروکراتیک و موازی باید شکسته شود که این مسأله به واسطه قدرت لابی و رایزنی این نهادها بسیار دشوار است.
عضو گروه جامعهشناسی پزشکی انجمن جامعهشناسی همچنین گفت: سازمانهای عریض و طویل با مدیرانی که غیر از اشغال پستهای دولتی هنری ندارند و نمی توانند در بازار، کاری برای خود بیابند؛ ارگانهای بالادست و پایین دستی که از بورکراتیزه شدن مسایل و جذب کارمندان خودی، سود میبرند.
وی ادامه داد: عدم به هم پیوستگی مسایل درمانی و بهداشتی که در نبود پزشک خانواده و پروندههای کامل الکترونیک، این نهادهای کاغذباز را ضروری میکند و شاید مسایلی دیگر که از چشم من پنهان است، از دلایل عمده این سکون و مقاومت است.
این پزشک همچنین تصریح کرد: طرح تجمیع بیمهای فقط و فقط در همگانی و عمومی شدن خدمات درمانی و بهداشتی است که میتواند راهگشا باشد وگرنه با روندی که از بیماریهای مزمن و تصادفات در ایران میبینیم، خدمات بیمهای روز به روز گرانتر خواهند شد و نهادهای کند و ورشکسته نیمه دولتی از عهده مخارج آن برنخواهند آمد و به همین واسطه است که پس از چندی دولت از این عرصهها عقب نشینی خواهد کرد و قیمت گذاری خدمات درمانی بر عهده بازار قرار خواهد گرفت و میتوان حدس زد که بازندگان چنین روندی چه کسانی هستند.
این انسانشناس در ادامه به تجربه کشورهای دیگر در امر بهداشت و درمان اشاره کرده و گفت: وقتی به تجربه کشورهای شمال اروپا به عنوان موفقترین کشورهای جهان در زمینه بهداشت و درمان، طول عمر، کیفیت زندگی، کاهش استرس و دیگر عواملی که رفاه بدنی، روانی و اجتماعی افراد را میسازد، نگاهی میاندازیم یکی از پایههای این رفاه و شادکامی نظام طب ملی و پزشک خانواده است.
وی توضیح داد: در حقیقت اگر بخواهیم یک مزیت و فقط یک مزیت برای کشورهای سوسیالیستی سابق (چون اتحاد شوروی، آلمان شرقی و...) و لاحق (چون کوبا) بربشمریم تأثیری است که این نظامها بر روی نهادهای بهداشتی-درمانی کشورهای شمال اروپا و رویکرد آنها گذاشته اند.
دانشور همچنین با انتقاد از سیاستهای کشورهای جهان سوم اظهار کرد:از آن سو اثرات منفی توصیههای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول باعث شده است که پارادایم عقبنشینی دولت از وظایفش و خصوصیسازی گسترده مورد توجه جهان سوم قرار بگیرد و این دولتها با اجرای سیاستهای بانک جهانی نظام بهداشت و درمانشان را تضعیف کنند.
عضو انجمن جامعهشناسی ادامه داد: چندیپیش تعدادی از صاحبنظران و محققان سازمان جهانی سلامت (یا به غلط سازمان بهداشت جهانی) در بیانیهای اعلام کردند که سیاستهای نئولیبرال و خصوصیکردن نهادهای بهداشتی-درمانی در کشورهای آفریقایی زیرصحرا منجر به همه گیری دهشتناک ابولا در اسل 2015 شده است.
دانشور به مقاومت در برابر طرح پزشک خانواده پرداخته و در اینباره نیز توضیح داد: اگر بخواهیم صادق باشیم، مقاومت اصلی در برابر پزشک خانواده و نظام طب ملی از سوی خود پزشکان صورت میگیرد. حال این پزشکان در مطبهایشان مشغول ویزیت بیماران باشند و یا پشت میز وزارت خانه و نظام پزشکی فرقی نمی کند.
وی تصریح گرد: وگرنه چه دلیلی دارد طرحی که مصوب مجلس و دولت بوده و الزامات قانونی بسیار در رابطه با آن وجود داشته و دارد به مدت بیش از یک دهه معطل بماند؟
وی همچنین درباره دیگر دلایل اجرایینشدن طرح پزشک خانواده گفت: از طرف دیگر شیوه آموزش و ساختار بهداشتی درمانی ما یک سیستم دورگه خصوصی-دولتی است. این نظام شیوه آموزش مخصوص به خود را دارد. پزشکانی را تربیت میکند که بر روی درمان تمرکز دارند و نه تغییر رفتار و عادات.
دانشور در ادامه نیز اظهار کرد: از آنسو بازار حاکم بر نظام درمانی بهداشتی نیز از پزشکان میخواهد که در مدت زمان مشخص کارکرد مالی مشخصی داشته باشند. پس پزشکان نیز باید در سریعترین زمان ممکن به تشخیص رسیده و با تجویز دارو و یا جراحی بیمار را راهی کنند.
وی گفت: این مسأله در نظامهای دورگه همچون ایالات متحده آمریکا تا آنجا پیش رفته است که از روانپزشکان انتظار میرود زمان ملاقات را فقط به تشخیص بیولوژیک و تجویز دارو محدود کنند.
این انسانشناس نتیجه گرفت: تا زمانی که هر دوی این ساختارها یعنی آموزش و تربیت پزشک و ساختار دورگه درمان محور تغییر نکند، پزشک خانواده به صورت جدی به عرصه نخواهد آمد.
این پزشک در پاسخ به این سوال که آیا پزشک خانواده دوای هر درد بی درمانی است؟ گفت: خیر اینطور نیست. پزشک خانواده در مقام مقایسه همانند خانههای بهداشت که در کنترل بیماریهای واگیردار موثر بودند، برای کنترل، تأکید میکنم کنترل، بیماریهای غیرواگیردار وناشی از سبک زندگی (قلبی عروقی-مشکلات اندوکرینی-مشکلات اسکلتی و تا حدی سرطان) مفید است.
وی در توضیح دلایل این امر نیز اظهار کرد: طرح پزشک خانواده بر پیگیری، پیشگیری و تغییر رفتار متمرکز است و میتواند با آزمایشات دورهای و جمع آوری مدون این نتایج، منبع آماری بسیار بسیار خوبی برای مداخلات کلان فراهم کند.
دانشور ادامه داد:همچنین این منابع آماری میتواند اثرات محیطی زندگی را بر روی ساکنان یک منطقه نشان دهد. به عنوان مثال در صورت وجود پزشک خانواده و حضور منابع آماری خیلی راحت میشد اثر پارازیتهای ماهوارهای در تهران را بر نارساییهای جنینی، سقط، سردرد و یا حتی سرطان بررسی کرد.
عضو انجمن جامعهشناسی ایران بزرگترین انتقاد به وزارت بهداشت را انتقاد به رفتار وزیر بهداشت میداند. دانشور تصریح کرد: رفتار ایشان در دو عرصه قابل نقد است.
وی توضیح داد: اول آنکه نه تنها از نقد و بازخوانی اجرای طرح تحول حمایت نمی کند بلکه منتقدان را مداوما به چوب لای چرخ گذاشتن متهم میکند. ایشان باید به عنوان یک مجری از نقد و بررسی برنامههای دولت استقبال کند. خیلی خوب خواهد بود که یک همایش در راستای نقد طرح تحول برگزار کند و فقط از منتقدان دعوت کند تا نظراتشان را اعلام کنند.
دانشور ادامه داد: حتی میتوان میزگردهایی را در رسانههای همگانی تدارک دید و از موافقان و مخالفان دعوت کرد تا نظراتشان را بگویند و خلاصه اینکه به بحث اجتماعی در رابطه با مزیتها و مشکلات این طرح دامن زد.
وی در توضیح دومین انتقاد به وزیر بهداشت اظهر کرد:دومین انتقادی که میتوان به ایشان داشت در رابطه با رفتارشان در قضیه پزشک و پرستار خمینی شهر است.
این انسانشناس گفت:ایشان برای آنکه خدشهای به محبوبیت اش وارد نشود به سرعت همراه و همگام با موج رسانهای به محکوم کردن پزشک و پرستار پرداخت و به اصطلاح از آنها گوشت دم توپ ساخت.
این پزشک همچنین در ادامه اظهار کرد: به نظرم ایشان بیش و پیش از آنکه افراد را مقصر قلمداد کند باید به کمبودها و مشکلات ساختاری توجه میکرد و در عین محکوم کردن رفتار آن پزشک دلایل و مشکلاتی را که پزشکانی این چنین در مراکز درمانی با آن روبه رو هستند، به مخاطبان توضیح میداد.
وی گفت: مثلا توضیح میداد که در کشورهای شمال اروپا که احترام پزشک این چنین رعایت میشود، مسایل مالی مرکز درمانی ربطی به پزشک ندارد و پزشک با خیال راحت به درمان بیمار مشغول است. یعنی اگر بیمار به اتاق پزشک وارد میشود، پزشک فقط وظیفه اش را انجام میدهد و اینکه بیمار پول درمانش را پرداخت کرده است یا خیر ربطی به او ندارد.
دانشور در تشریح حادثه خمینی شهر اظهار کرد: حال آنکه در ایران اگر بیمار پول درمان را پرداخت نکند، از حقوق پزشک کسر میشود و پزشک باید پیگیر این مساله باشد که قبض پرداخت شده یا نشده!
این انسانشناس همچنین تصریح کرد: وزیر محترم باید پاسخگو باشد که چرا در طرح تحول سلامت برای این مساله هیچ تدبیری اندیشیده نشده و بعد پزشک خمینی شهری را محکوم کند. در حقیقت وزیر به عنوان کسی که مسوول اصلی نوع رابطه پزشک با بیمار در مراکز درمانی دولتی است، باید بخشی از مسوولیت را برعهده میگرفت که متأسفانه نگرفت!
مزدک دانشور در انتها به وضعیت بهداشت و درمان در آینده پرداخته و گفت: در کل میتوان سال 1394 را سال توجه به مساله بهداشت و درمان فرض کرد.
وی اظهار کرد: در این سال بحثهای مربوط به مسایل بهداشتی درمانی به رسانههای گروهی و حتی خبرهای اول این رسانهها راه یافتند و مردم عادی در رابطه با اتفاقات این حوزه در شبکههای اجتماعی نظر دادند.
این انسانشناس همچنین تاکید کرد: میتوان فرض کرد که بهداشت و درمان در سالهای آینده سهم بزرگی از سیاست ورزی در ایران را به خود اختصاص دهد و سیاستمداران بر روی طرحهایی که در این زمینه اجرا کردهاند و یا اجرا خواهند کرد، مانورهای تبلیغاتی زیادی بدهند.
مزدک دانشور در انتها گفت: وارد شدن مسایل اجتماعی به فضای سیاست را باید فرخنده دانست، چرا که در این حالت نیروهای اجتماعی پیشرو نیز میتوانند با تجمیع خواستهها و دسته بندی آنها در گفتمانهای معطوف به قدرت، وارد عرصه سیاسی شوند و نظرها و نگاهها را به برنامههای خود جلب کنند و بدینوسیله تغییرات عمدهای را در سیاستهای نئولیبرال ایجاد کنند...به امید آن روز
جریان برخورد و منتشر کردن و لغو کردن پروانه پزشکانی که زیرمیزی می گیرند چی شد که وعده وزیر بود.
چند پزشک در سال به صورت مادام العمر پروانه طبابتشان باطل شده در طول یک دهه چقدر.؟
سامان دادن به وضع دارو به نظر اینجانب معجزه بود .
جناب مزدک دانشور طرح پزشک خانواده مشکلی عظیم را به بیماران تحمیل میکند.
نگاه شما در مورد پزشک خانواده از بالا به پایین است .
مثلا یک کمیسیون معمولی در شرایط فعلی گذر از هفت خوان رستم را دارد وای به وقتی که نظر پزشک عمومی هم به آن اضافه شود
"پس میتوان نتیجه گرفت که طرح تحول سلامت فقط دادن یک نان شیرینی در ازای ستاندن سلامتی و رفاه مردم است."
چرا؟
چون منابع درآمدی هدفمندی و حتی حذف یارانه ها که قراربود برای تولید، اشتغالزایی و نجات صنایع در حال نابودی صرف شود را به وزیر بهداشت دادند تا این طرح بظاهر سلامتی ولی در واقع انتخاباتی را با تنفس مصنوعی سرپا نگهدارند که با این وجود هم "بیکاری و رکود " گسترش یافت و هم طرح در شرف شکست است بدلیل عدم کارشناسی لازم و عجله فراوان و...
یعنی بقول معروف: مردم هم چوب را میخورند و هم پیاز را!