وزير بهداشت عزل شده دولت احمدينژاد هرچند هنوز هم ناگفتههاي بسياري از روزهاي آغاز و پايان دارد اما اين روزها دغدغههاي سياسي و اجتماعي زيادي هم دارد. مرضيه وحيد دستجردي كه تنها وزير زن پس از انقلاب است روزهاي پرتلاطمي را در ساختمان شهرك غرب گذرانده است اما اين روزها در تلاش است دغدغههايي را كه از نگاه او از مجلس پنجم به بعد دنبال نشد پيگيري كند. از اصولگرايي تعريف خاص خودش را دارد و به هيچ عنوان لقب « احمدينژادي» را نميپذيرد.
مرضيه وحيد دستجردي كه بسياري عملكرد او را در وزارت بهداشت موفق ميدانند حالا از معضلات زنان ميگويد و خلاءهايي كه در حوزه قانونگذاري براي آنان وجود داشته است. از تجربه موفق مجالس چهارم و پنجم ياد ميكند و قوانين خوبي كه در آن روزها به تصويب رسيد. هرچند انتقادها به عملكرد زنان مجلس در اين سالها را قبول دارد اما تاكيد ميكند كه اين زنان مظلوم واقع شدهاند و اين مظلوميت به دليل تعداد كم آنها هم بوده است. خلاصهاي از گفتوگوي روزنامه اعتماد با مرضيه وحيددستجردي كه از حوزه انتخابيه تهران كانديداي نمايندگي شده و مشروح آن در سالنامه نوروزي با روايتي از روزها و دلايل عزل منتشر خواهد شد را در ادامه ميخوانيد:
ميخواهم نخستين سوالم كمي صريح باشد. اگر شما به سال ٨٨ بازگرديد بازهم پيشنهاد وزارت را از طرف آقاي احمدينژاد قبول ميكنيد؟
ببينيد اول بايد دقت كنيد كه انگيزه من همان زمان هم از پذيرفتن اين پيشنهاد چه بود؟ انگيزه من اين بود كه خدمت كنم و جز اين هم انگيزهاي نداشتم. نه اينكه ندانم چه جرياناتي هست يا مسائل سياسي كشور را ندانم يا به برخي خصوصيات و شخصيات ناآشنا باشم، و ميدانستم كه رفتن و قبول كردن اين مسووليت سنگين هم از بابت خود مسووليت و هم از بابت كساني كه من بايد با آنها مراوده داشته باشم كار بسيار سخت و سنگيني است.
مرضيه وحيد دستجردي الان يك «احمدينژادي» هست يا نه؟ اصلا خودتان را منتسب به كدام يك از جناح بنديهاي اين روزهاي اصولگرا ميدانيد؟
حتما من احمدينژادي نيستم. براي اينكه اگر احمدينژادي بودم الان در حلقه نزديكان او ميبودم كه نيستم. اگر احمدينژادي بودم اصلا عزل نميشدم، در اينكه شكي نيست. در مورد اصولگرايي هم بايد بگويم كه من كلمه اصول را به معني مباني ميدانم. افرادي كه به مباني معتقد هستند و از اين شاخه به آن شاخه نميپرند از نگاه من اصولگرا هستند. افرادي كه اساس كشور برايشان مهم است. مباني اساسي كشور هم اين است كه ملت و مردم ما در آسايش و رفاه و راضي باشند. علاوه بر اين رضايت مردم ما بايد يك كشور آبادي داشته باشيم كه آينده كشور هم روشن باشد و مردم نسبت به آينده فرزندانشان احساس اميد و نشاط داشته باشند.
بعد هم مسائل اعتقادي و اخلاقي ما هم مطرح است. اگر اين مباني و اصول رعايت شود فكر ميكنم اصولگرا هستيم. اصول يعني اين مسائل كه ما مردم، كشور و اعتقادات خودمان را همگي با هم داشته باشيم. در اين صورت اصولي هستيم. اينكه از اين شاخه به آن شاخه بپريم و براي راي آوردن مطابق با نظر برخي افراد صحبت كنيم را قبول ندارم. من معتقد هستم كه براي منافع خودمان نبايد ديگران را مورد ظلم قرار دهيم. معتقدم در جمهوري اسلامي بايد فقير و غني، مسوول و غير مسوول، بالا و پايين، آشنا و غريب داراي پست و تريبون و بدون تريبون و صندلي همگي در مقابل قانون و در نگاه حاكميت يكسان باشند و يكسان با آنها برخورد شود، تبعيض و ظلم به هيچكس نبايد روا شود، الملك يبقي مع الكفر و لا يبقي مع الظلم.
من فكر ميكنم اصولگرايي اين معنا را دارد. من خودم را مسلمان ميدانم و فكر ميكنم بايد مباني ما مسائل اعتقادي، اخلاقي و انساني باشد. البته ما خودمان سعي كرديم كه تشكلي از خانمهاي اصولگرا داشته باشيم و تشكلي به نام جبهه متحد زنان اصولگرا و كارآمد داريم كه تلاش ميكنيم خودمان اين كار را جلو ببريم. ما با خودمان گفتيم كه اگر بخواهيم يك حرف درستي را بزنيم بايد بياييم و تشكلي از زنان ايجاد كنيم و آنچه ميخواهيم ببينيم ايجاد كنيم.
اين خيلي خوب است كه ميفرماييد تشكلي را ايجاد كرديد اما فكر نميكنيد زنان اصولگرا در سالهاي اخير بيش از اندازه سكوت كرده اند؟ فكر ميكنيد زنان اصولگرا مظلوم بودند يا خواستند كه سكوت كنند؟ اين انتقاد به ويژه به دورههاي اخير مجلس وارد شده است؟چقدر اين انتقادات را قبول داريد؟
ببينيد در زماني كه اصولگرايان در مجلس اكثريت را نداشتند زنان غيراصولگرا براي زنان چه كاري كردند؟ آنها به دنبال توسعه سياسي و برخوردهاي سياسي بودند و ما فعاليتي از زنان براي زنان نديديم ،من نميخواهم از زنان اصولگرا دفاع كنم بلكه من به برخي از زنان اصولگراي مجلس انتقاد هم دارم اما ترجيح ميدهم انتقاداتم مربوط به همه خانمها چه اصولگرا چه اصلاحطلب به صورت درگوشي و خواهرانه باشد. آنچه خيلي در سالهاي اخير اتفاق افتاد تعداد كم زنان در مجلس بود. اقليت بسيار بسيار محدود.
در مجالس چهارم و پنجم تعداد نمايندگان زن چند نفر بود؟
در مجلس پنجم ما از ٢٧٠ نفر ١٤ نفر بوديم. همه طيفها هم بودند. مجلس چهارم و پنجم مجالس خيلي خوبي بود كه رياست بسيار خوبي هم داشت اما در اين دوره زنان هشت نفر از ميان ٢٩٠ نفر هستند. يعني يك اقليت بسيار بسيار كم. در يك جمعيت هشت نفره احتمال تاثير كم ميشود. من فكر ميكنم مظلوم واقع شدهاند و يك مقدار زيادي ناشي از تعداد و تحفظ خانمها است. اميدواريم اين دور مردم به ميدان بيايند و تعداد بيشتري زنان داشته باشيم. شعار انتخاباتيام را هم بر اساس همين شرايط جامعه سالم، اقتصاد شكوفا و حقوق زنان گذاشتم.
يعني فكر ميكنيد كه بيشترين معضلات زنان چه بوده است؟
جامعه سالم، جامعهاي است كه هم از نظر جسمي، هم از نظر اقتصادي و هم از نظر سياسي سالم باشد. جامعه سالم يعني اينكه ما بايد براي سلامت جامعهمان بكوشيم. ايدهآلمان اين است كه جامعه سالمي داشته باشيم. اقتصاد هم مساله مهمي است كه به نظر ميآيد بايد براي توليد در اقتصاد قدمهاي بزرگيبرداريم. در مورد زنان هم ما مسائل زيادي داريم. مسائل حقوقيشان، مسائل دادگاهيشان و مسائلي كه زنان در مراكز اداري دارند و زنان سرپرست خانوار خشونت عليه زنان، زنان و كودكان كار بايد دنبال شود. اينها حقوق زنان است كه ما بايد در مجلس به آنها رسيدگي كنيم. به نظرم ميآيد ما چون خودمان زن هستيم مسائل را بهتر ميتوانيم بشناسيم و بيشتر حل كنيم.
فكر نميكنيد كه نقش قانونگذاري در حوزه زنان پس از انقلاب كمتر بوده است؟
نه اينگونه نيست. ما در مجالس چهارم و پنجم قوانين بسيار خوبي در حوزه زنان داشتيم. اصلاح قانون حضانت، قانون طلاق، قانون اجرتالمثل مهريه، مساله احتساب مهريه به نرخ روز و كار نيمه وقت زنان پليس زن، قاضي مشاور زن را آن زمان تصويب كرديم. يك علتي كه ما در مجالس چهارم و پنجم موفق بوديم اين بود كه ما از ظرفيت خود زنان استفاده ميكرديم. تمام طرحها و لوايح را به دقت بررسي ميكرديم. روي خود نمايندگان مجلس هم كار ميكرديم. با آنها بحث ميكرديم تا مجابشان كنيم. در طرحهايي كه براي زنان ميداديم به عنوان طراح امضاي خود آقايان را ميگرفتيم تا خودشان شريك و سهيم باشند. علت اينكه راي هم ميآورد اين بود كه خود مردان هم راي ميدادند. اگر هم ميخواستيم كه طرحي راي بياورد از دو، سه هفته قبل همسران نمايندگان را توجيه ميكرديم تا آقايان نمايندگان را توجيه كنند كه به اين طرحها راي بدهند. ما اينكارها را ميكرديم كه ميتوانستيم موفق باشيم.
شما در مجلس پنجم هم با آقاي روحاني همكار بوديد. در آن زمان چه شناختي از آقاي روحاني داشتيد؟ چقدر احتمال رياستجمهوري ايشان را در آينده ميداديد؟
ما به آقاي روحاني هشت دور، يعني هشت سال پشت سر هم به عنوان نايبرييس اول مجلس راي داديم. بنابراين ايشان كسي بود كه ما به او اعتماد كرديم و راي داديم. ايشان هم به ما در آن زمان لطف داشت. اميدوارم امروز هم همان رويه و همان اخلاق و همان بردباري را نسبت به مردم و ساير گروهها داشته باشند.