یادداشت دریافتی- دکتر سعید صادقیه اهری*؛ ماجرای بد اخلاقی افراد معدودی از جامعه پزشکی هر از چند موجی از انزجار و نفرت از رفتارهای غیر اخلاقی را ایجاد می کند ولی تحلیلی هوشمندانه باید فراتر از نگاه کور و احساسی به موضوع باشد.
به عنوان مثال در جریان باز کردن بخیه های کودک معصوم به خاطر عدم توان پرداخت هزینه، همه توجه ها معطوف به پزشک و پرستار خاطی شد، در حالی که باید موضوع را فراتر از خطای فردی دانسته و از فروکاستن یک معلول اجتماعی و اموزشی، به یک رفتار فردی نامطلوب پرهیز کردبه عبارت دیگر باید دید این افراد در چه سیستمی و با چه محتوی و فرایند های اموزشی تربیت شده اند.
به تعبیر دیگر نهادهای که باید مورد مواخذه قرار گیرند در درجه اول وزارت اموزش و پرورش، در درجه دوم وزارت بهداشت و درمان و اموزش پزشکی و درجه سوم دانشکده های محل تحصیل انان و در درجه چهارم خود این افراد هستند.
وزارت اموزش و پرورش در چنین مواردی مقصر است زیرا نتوانسته است حداقل های اخلاقی را به این افراد در دوران 12 سال تحصیل بیاموزد و وزارت بهداشت و آموزش پزشکی هم مقصر است زیرا توجه به محتوی اموزشی رشته های پزشکی نشان می دهد که امروزه توجه به اخلاق حرفه ای پزشکی نزدیک به صفر است و تنها دغدغه وزارت بهداشت برای تربیت پزشکان بار کردن هزاران صفحه مطلب تخصصی در مفز دانشجویان پزشکی است که بسیاری از انها هم با استفاده از کتب مرجع غیر بومی است که ممکن است به لحاظ محتوی با نیازهای واقعی جامعه ما متناسب نباشد، به طوریکه از حدود 300 واحد درسی رشته پزشکی سهم اخلاق حرفه اینزدیک صفر است، در حالی که برای بعضی دروس که در قیاس با اخلاق حرفه ای بسیار کمتر کاربرد دارند ده ها واحد درسی در نظر گرفته شده است.
دوستان وزارت بهداشت و درمان و اموزش پزشکی نباید تصور کنندکه محکوم کردن این دو نفر به دو سه سال زندان موجب بر چیدن کار های غیر اخلاقی در جامعه پزشکی خواهد شد زیرا با سیاست گذاری های امروزه وزارت بهداشت و درمان و اموزش پزشکی، داشتن ویژگیهای اخلاقی خوب تاثیر چندانی در ارتقا و گزینش دانشجویان در مقاطع پزشکی عمومی و تخصص ندارد.
به عنوان مثال در ازمون های تخصصی که سالیانه از متقاضیان دوره های تخصص گرفته می شود چند سوال در مورد اخلاق حرفه ای وجود دارد؟
چند کتاب در مورد اخلاق حرفه ای جز منابع ازمون های تخصصی است؟
در واقع به نظر می رسد اموزش اخلاق حرفه ای امروزه گمشده دانشکده های پزشکی است.
انچه صلاحیت پزشکان را برای قبولی در رشته های تخصصی مشخص می کند، صرفا دانش پایه و بالینی و هنر تست زنی و استعداد گیر اوردن سوال است و اتفاقا بیشتر افرادی که بیماران خود در بخش های بالینی را رها کرده و صرفا در گوشه کتابخانه به حفظ کتابهای تخصصی خود مشغولند، در ازمون های مهمی مانند بورد تخصصی و ازمون های دستیاری موفق ترند.
لذا توجه به این موارد و نگاه بنیادین به مقوله اخلاق حرفه ای ضرورت باز بینی در محتوی اموزشی و شیوه های ارزشیابی در رشته های مرتبط با سلامت و توجه کافی به مقوله اخلاق حرفه ای را مشخص می نماید و حتی باید فراتر از ان به سهم اموزش و پروش در ایجاد شهروندان اخلاق مدار نیز توجه نمود و پذیرفت که دانشگاه های علوم پزشکی روی خروجی های نظام اموزش و پروش کار می کنند زیرا بهترین زمان و مکان برای اموزش اخلاق، مدارس اموزش و پرورش در مقاطع ابتدایی و راهنمایی است ولی افسوس که ما این فرصت های طلایی برای اموزش و پرورش به معنای واقعی را با مشغول کردن کودکان و نوجوان کشوردرکلاسهای بی فایده تست زنی و تیزهوشان بازی تلف می کنیم.
*دانشیار گروه پزشکی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل