ابتکار در یادداشتی به قلم سید افشین طباطبایی نوشت:
تجاوز به عُنف (به اجبار و خشونت)، جنايتى ساده و يا حادثه اي اتفاقى نيست، گرچه شمارى از فجايع اين چنينى به دست اراذل و اشرار سابقه دار صورت مى پذيرد، ولى درصد كلان آن به واسطه روابطى نزديك مابين جانى و قربانى، و پله پله در پى روش هاى خُدعه آميز جاني به وقوع مى پيوندد كه موضوعى پيچيده و غامض محسوب مى گردد. بايد توجه کنيم شيوه هاى حل مسايل پيچيده نيز پيچيده است و نياز به دقت عمل مناسب دارد.
نبايد تجاوز جنسى را با ديگر خلاف ها و ناهنجارى هاى اجتماعى، مقايسه نمود. در طبقه بندى جرايم، مبارزه با اين جنايت، نيازمند آشنايى و آگاهى كافى و لازم است. طبق نظر كارشناسان و آمار وارقام موجود، در مورد دلايل و انگيزه هاى جانيان، مى توان اطلاعاتي تقريبي و مشابه به دست آورد. چگونگى حالات روانى وشرايط قربانيان را نيز مى شود با اختلافاتى جزيى، در مجموعه اى واحد جمع بندى نمود. (نيازهاي جنسي جاني- تحريک جاني توسط قرباني – بي بند و باري- شرب خمر- مصرف موادمخدر و نيروزا- عدم پايبندي به مسايل اعتقادي- معضلات عديده ي خانوادگي- مشکلات رواني و خيلي دلايل ديگر، مي توانند باعث و ريشه ي يک تجاوز شوند).
وقوع بسيارى از حوادث، حاصل بى تجربگى و كمى مهارت افراد و يا قربانيان به هنگام پيش آمدن آن هاست. زمستان، برف و يخبندان در جاده هاى كوهستانى موجب سُر خوردن، تصادف و سقوط به پرتگاه مى شود، براى همين راننده با تجربه از سفر در چنين شرايطى خوددارى مي كند: يا شب هنگام نمى رود، يا اين كه با تجهيزات كامل ايمنى و ضرورى اقدام به سفر مى كند. اگر راننده ى نادانى بدون زنجير چرخ و بدون داشتن بخارى، آذوقه و پوشاك كافى، در شب زمستان و برف به جاده بزند، احتمال وقوع حادثه برايش زياد است. اگر چنين چيزى روى دهد، تقصير را به گردن شانس و بدبيارى و سرنوشت و قضا و قدر انداختن و شانه از زير بار مسئوليت شخصى خالي نمودن، عملى جاهلانه است.
در مورد خطرات موجود و دركمين براى دختران و زنان جوان نيز مسئله را به همين صورت، مي توان بررسى كرد; آشنايى با خطرات بالقوه در سطح جامعه، روابط با افراد غريبه، رفت وآمدهاي نسجيده، حضور در محل هاي بالقوه خطرناک، رفتارهاي تحريک کننده ي جنسي و... عمق ارتباطات و ميزان و چارچوب و دايره ى آشنايى ها همه و همه و دهها مطلب ريز و درشت ديگر، از مواردى ست كه مى توان در موضوع تعرض جنسى به بحث و نقد كشيد. در هر واقعه اي، عوامل متعددى دخيل هستند، از جمله خود قربانى نيز يكى از آن علل محسوب مى گردد.
در تقابل شكارچى و شكار، آن كه هوشيارتر و داناتر باشد، قطعا برترى و پيروزى نصيبش خواهد شد. مسئله اى كه موضوع تجاوز را از انواع ديگر جرايم و ناهنجارى هاى اجتماعى متمايز مى كند، پيچيده بودن مراحل تكوين آن است. در شكل گيرى اين جرم فجيع، معمولا خلاف هاى اخلاقى ديگرى از قبيل موادمخدر، الكل و... دخيل مى باشند، يعني در بسيارى موارد با جمع چند جرم و اتحاد ناهنجارى هاى متعدد، جنايت تجاوز و تعرض وقوع مىيابد. در نتيجه به خاطر اين پيچيدگى ها و نداشتن آگاهى و توانايى، قربانيان كمي از چنين فجايعى نجات مي يابند. تجاوز، برخلاف ديگر جنايتها، محدوده ى وقوع بسيار گسترده و متنوعي دارد. نمى توان آن را در چارچوب هاى معينى، جمع بندى كرد. آگاهي، شناخت و هوشيارى حداقل مى تواند در كاستن از ميزان آن، مؤثر واقع شود.