ترک همیشگی
تهران شرطی بود که پدر و مادر مقتول برای مرد همسرکش گذاشتند تا از قصاص او
صرفنظر کنند. به گزارش خبرنگار ما، متهم که ناصر نام دارد و دیروز برای
محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت، حاضر نشد جزییات قتل و
به آتشکشیدن همسرش را بازگو کند.
29 دی سال 86 به ماموران آتشنشانی
اطلاع دادند خانهای در اسلامشهر آتش گرفت و زنی در میان آتش گرفتار شده
است زمانی که ماموران به محل رسیدند و آتش را مهار کردند جسم بیجان زنی
جوان را که کنار بخاری افتاده بود پیدا کردند، هرچند ابتدا تصور میشد این
زن به دلیل آتشگرفتن یکباره بخاری دچار سوختگی شده است اما کارشناسان
آتشنشانی بعد از انجام بررسیهای لازم گزارش کردند حریق عمدی است و با
بنزین ایجاد شده و ربطی به گاز ندارد. این در حالی بود که طبق نظر
پزشکیقانونی، زن جوان که نرگس نام داشت قبل از اینکه بر اثر آتشسوزی جان
خود را از دست بدهد بهخاطر ضربهای که به جمجمهاش وارد شده، دچار بیهوشی
شده بود.
بنابراین ماموران متوجه شدند با پرونده قتل مواجه هستند. به
این ترتیب تحقیقات در این خصوص آغاز شد. آنها ابتدا ناصر، شوهر نرگس را
مورد بازجویی قرار دادند. این مرد گفت: «زمانی که آتشسوزی اتفاق افتاد من
در خانه نبودم و نمیدانم چه شده است.» ناصر افراد زیادی را بهعنوان
متهم معرفی کرد اما تحقیقات پلیس نشان داد هیچکدام از آنها مرتکب این قتل
نشدهاند تا اینکه فرزند ششساله مقتول راز جنایت را فاش کرد؛ او به پلیس
گفت پدرش مادرش را کتک زد و بعد آتش را روشن کرد. این گفتهها کافی بود تا
ناصر بازداشت شود و تحت بازجوییهای مجدد قرار گیرد.
او در نهایت به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: «درگیری شدیدی بین ما ایجاد
نشد اما زنم گفت
میخواهد خودش را آتش بزند من هلش دادم و وقتی از حال رفت،
خانه را آتش زدم تا آثار جرم از بین برود. نرگس دختر دایی من بود و اگر
همان ابتدا اعتراف نکردم به خاطر این بود که روابط خانوادگی ما بههم
نخورد.» با توجه به این گفتهها حکم قصاص برای متهم صادر شد و رای صادره
مورد تایید دیوانعالی کشور نیز قرار گرفت. بعد از ششسال سرانجام پدر و
مادر مقتول با اصرارهای خانواده ناصر تصمیم گرفتند به خاطر نوههایشان گذشت
کنند اما آنها شرط کردند ناصر باید از تهران برود و دیگر برنگردد.
با قبول
این شرط از سوی ناصر و اعلام رضایت اولیایدم متهم روز گذشته برای محاکمه
به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رسیدگی بعد از
اینکه نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و درخواست مجازات برای متهم
به لحاظ جنبه عمومی جرم کرد، به دستور قضات متهم برای دفاع از خود در
جایگاه حاضر شد، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت از کرده خودش پشیمان است.
متهم گفت: بهخاطر اینکه سواد کمی داشتم و فرهنگم پایین بود این کار را
کردم در زندان درس خواندم، دیپلم گرفتهام، چندین مدرک فنیحرفهای دارم و
حالا بهعنوان مربی به زندانیان کار یاد میدهم. من خیلی از کاری که کردم
پشیمان هستم و درخواست دارم حالا که داییام رضایت داده، شما هم من را
ببخشید تا بتوانم کنار فرزندانم باشم.
وقتی قضات از متهم خواستند خلاصهای
از آنچه اتفاق افتاده است را توضیح بدهد، متهم حاضر به بازگوکردن واقعه
در حضور فرزندانش که در دادگاه بودند، نشد و گفت: به هر حال من قاتل مادر
آنها هستم و یادآوری و بازگوکردنش برای بچههایم خیلی زجرآور است. در این
هنگام قضات از فرزندان مقتول خواستند تا دادگاه را ترک کنند. متهم سپس
توضیحاتی درباره روز حادثه داد و گفت: پسرم یک روز به من گفت همسایه ماشین
خریده و خیلی ماشینش قشنگ است. متوجه شدم او پژو خریده است، من نیسان
داشتم و سبزیفروشی میکردم و درآمد خوبی هم داشتم. یک پژو خریدم تا پسرم
چشمش به مال مردم نباشد و از زندگیاش لذت ببرد.
وقتی زنم موضوع را فهمید
عصبانی شد و گفت ما هنوز خانه نداریم برای چه ماشین خریدی؟ گفتم خانه هم
میخرم. بچه نباید حسرت به دل بماند. درگیری لفظی پیدا کردیم او بنزین را
روی خودش ریخت و گفت خودم را آتش میزنم من هم هلش دادم و گفتم این کارها
چیست که میکنی. به زمین خورد و سرش به گاوصندوق برخورد کرد. بیهوش شد و
کنار بخاری افتاد. چون بنزین روی خودش ریخته بود یکدفعه آتش گرفت، آتش
شعلهور شد. پسرم در خانه بود دیدم زنم را نمیتوانم نجات دهم برای اینکه
پسرم را نجات بدهم او را بغل کردم و خیلی زود از خانه بیرون آمدم. متهم
گفت: من به واقعیت اعتراف نکردم چون میدانستم من را از بچههایم جدا
میکنند حالا هم دختر و پسرم به سن نوجوانی رسیدهاند و به پدر احتیاج
دارند درخواست دارم به من کمک کنید تا بتوانم کنار بچههایم باشم. بعد از
آزادی هم قول میدهم تهران را ترک کنم و با بچههایم به شهرستان بروم من
آبرو، مال و همسرم را از دست دادم نگذارید بیشتر از این شرمنده شوم. بعد
از پایان جلسه دادگاه هیات قضات متهم را به ششسال حبس با احتساب ایام
بازداشت محکوم کردند و با توجه به اینکه او همین مدت را در زندان گذرانده
بهزودی آزاد میشود.