اگرچه ممکن است در برخی نظرسنجیها رامنی جلوتر باشد، اما واقعیتی که در روز 6 نوامبر رقم خواهد خورد، چیزی جز این خواهد بود. فارغ از این نتیجه، آمریکا در سال 2013 آمادهی جنگ با هیچ کشوری در منطقه نخواهد بود.
دو کارشناس مسائل آمریکا، دکتر «ابراهیم متقی»، استاد دانشگاه تهران و دکتر «فؤاد ایزدی»، استاد دانشکدهی مطالعات جهان، در گفتوگو با «برهان»، ضمن پیشبینی نتیجهی انتخابات، پیامدهای این انتخابات در منطقه را مورد بررسی قرار دادهاند. این انتخابات، فردا برگزار خواهد شد. در ابتدا، گفتوگو با دکتر «فؤاد ایزدی» و سپس گفتوگو با دکتر «ابراهیم متقی» از نظر میگذرد.
چنان که مستحضرید، به زودی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار میشود. چنانچه بخواهیم در مورد مناظرهی سوم میان دو نامزد، یعنی رامنی و اوباما، که در مورد بحث سیاست خارجی انجام شد، تحلیل محتوای گذرایی انجام دهیم، متوجه میشویم که در این مناظره، 47 بار از کلمهی ایران استفاده شده است. این در حالی است که از نام کشوری که رقیب مهم ایالات متحده در عصر حاضر به شمار میرود، یعنی چین، 35 بار یاد شد. همچنین کلمهی روسیه، که رقیب دوران جنگ سرد آمریکاست، 10 بار استفاده گردید. حتی نام عراق و افغانستان، که ایالات متحده با آنها وارد جنگ شده است، هر کدام کمتر از 25 مرتبه ذکر شد. با این اوصاف، دلیل اینکه ایران در صدر بحثهای سیاست خارجی آمریکا در این مبارزات انتخاباتی قرار گرفته، چیست؟
فواد ایزدی: ایران نه تنها در انتخابات سال جاری ریاست جمهوری، بلکه در 30 سال گذشته همواره جزء مباحثی بوده که در انتخابات آمریکا اهمیت ویژهای داشته است و توسط کاندیداها، موضوع ایران، برای حمله به طرف مقابل، استفاده شده است.
دلیل اینکه موضوع ایران این قدر در آمریکا اهمیت پیدا کرده است، جایگاه انقلاب اسلامی و تأثیرش در دنیا و نیز نوع نگاهی است که به رژیم صهیونیستی دارد. لذا کاندیداها سعی میکنند هرچه بیشتر طرف مقابل را متهم کنند که نسبت به حمایت از رژیم صهیونیستی در مقابل ایران ضعیف عمل کرده است.
کاندیداهای هر دو حزب، برای جلب نظر اسرائیل، با هم مسابقه دارند. آنها برای اینکه نشان بدهند خود بیشتر به اسرائیل نزدیک هستند و با ایران برخورد سختتر و جدیتری خواهند کرد، با یکدیگر در رقابت هستند.
به همین دلیل است که موضوع ایران اهمیت پیدا میکند. علاوه بر این، جایگاه و نفوذ ایران و اهمیتی که انقلاب اسلامی دارد، در اتفاقاتی نظیر بیداری اسلامی، که به نوعی متأثر از دیدگاههای انقلاب اسلامی است، اضافه شده است به مباحثی که از قبل به صورت سنتی دربارهی ایران وجود داشت.
لذا در عمل میبینیم زمانی هم که کاندیداها با هم دربارهی ایران صحبت میکنند، میخواهند این گونه جلوه دهند که آنها نگاه منفیتری نسبت به ایران دارند.
سؤالی که امروز در محافل رسانهای در آستانهی انتخابات آمریکا مطرح میشود این است که رأی آوردن کدام یک از نامزدها فرصت بیشتری را در اختیار ایران قرار میدهد و یا به عبارت دیگر، رأیآوری کدام نامزد، تهدید کمتری علیه ایران است. در حالی که برخی عنوان میکنند با تهدیداتی که رامنی علیه ایران انجام داده، بهتر است که اوباما دوباره رأی آورد، برخی دیگر در مقابل، اعتقاد دارند اتفاقاً اقدامات اوباما خطرناکتر است، چون با قدرت نرم سعی دارد قدرتهای بزرگ را علیه ایران بشوراند. ضمن اینکه او در مناظرهی سوم، این جمله را به کار برد: «تا زمانی که من رئیسجمهور ایالات متحده هستم، ایران به سلاح هستهای دست نخواهد یافت.» بنابراین چه بسا اوباما با قدرت نرم، شدیدتر علیه ایران عمل کند. نظر شما در این باره چیست؟
فواد ایزدی: اصولاً اوباما از بوش در ایجاد اجماع علیه ایران موفقتر بوده است. در زمان اوباما، نسبت به زمان بوش، حجم تحریمها بسیار بیشتر بود. ضمن اینکه اتفاقات دیگری نیز در زمان اوباما علیه ایران صورت گرفت، مانند خارج کردن اسم گروهک منافقین از لیست گروههای تروریستی که بوش هم این کار را انجام نداد. پس برای ایجاد اجماع علیه ایران و افزایش تحریمها، اوباما میتواند موفقتر عمل نماید.
اما در مورد جنگطلبی باید اذعان داشت که جمهوریخواهان، به صورت سنتی، بیشتر علاقه به جنگ دارند، زیرا در درون حزب جمهوریخواه، جریانهایی وجود دارد که نسبت به دمکراتها موضع جنگطلبانهتری دارند.
لذا چنانچه موضوع جنگ مطرح باشد، پیروزی دمکراتها برای ایران بهتر است، چون آنها سختتر وارد جنگ میشوند؛ اما چنانچه موضوع تحریم و فشار و حمله و هجمهی نرم مطرح باشد، آن وقت بهتر است که جمهوریخواهان رأی بیاورند، چون آنها در این حوزه ضعیفتر عمل میکنند.
البته باید بدانیم که در هر صورت آنها علیه ایران فعالیت خواهند کرد. نکتهی قابل توجه این است که لزوماً رئیسجمهور حرف اول را در سیاست خارجی آمریکا نمیزند. به نظر من، کنگرهی آمریکا در نهایت نفوذ بیشتری در حوزهی سیاست خارجی دارد؛ هم به این دلیل که نحوهی مصرف بودجه در اختیار کنگره است و میتواند بودجههای پروژههای سیاست خارجی را متوقف کند و هم به این دلیل که به صورت سنتی، نظارت کنگره بر روی قوهی مجریه، در آمریکا نسبت به سایر کشورها بیشتر است.
مثلاً در مورد وزارت خارجه، که محل اعمال سیاست خارجی است، نه تنها وزیر خارجه، بلکه معاونین او و سفرا هم باید در کنگرهی آمریکا رأی اعتماد بگیرند.
وضعیتی هم که در کنگره دربارهی ایران وجود دارد وضعیت بسیار بدی است. هر وقت که یکی از این قوانین ضدایرانی قرار است در آنجا تصویب شود، با یک نسبت بالایی این کار انجام میشود. مثلاً در مجلس سنا با نسبت 99 به یک و یا در مجلس نمایندگان با نسبت 432 به 3 رأی میآورد که یک رأی غیرمعمول است.
بحث تحریم، شبیه قطاری است که سوخت آن را اسرائیل تأمین میکند و این رأیهای ضدایرانی هم به خاطر نفوذ اسرائیل در کنگره است و کمتر کسی میتواند جلوی این قطار بایستد، حتی اگر چنین خواستی وجود داشته باشد که دربارهی آن هم تردید وجود دارد.
حال اگر بحث تحریم علیه ایران ادامه پیدا کند، ما ناگزیر هستیم به سمت ایجاد منابع قدرت در داخل آمریکا برویم. همان طور که اسرائیلیها در رسانهها و قسمتهای مختلف آمریکا نفوذ دارند، جمهوری اسلامی ایران هم باید به این سمت حرکت کند که در آمریکا نفوذ داشته باشد.
اگر اسرائیلیها در آمریکا یهودیان را دارد، ایران هم میتواند روی وجود مسلمانان، شیعیان و منتقدان همفکر خود، حساب کند. شناخت این گروهها و ارتباط با آنها در قالب دیپلماسی عمومی، اهمیت زیادی پیدا میکند. در رابطه با دیپلماسی عمومی، ما تاکنون ضعیف عمل کردهایم و به نظر میرسد که بحث دیپلماسی عمومی مهمترین بحثی است که در این موضوع اهمیت دارد.
در حالی که در برخی رسانهها این گمانه مطرح شد که توافق هستهای ایران و آمریکا، قبل از انتخابات، سورپرایز اکتبر این دوره از رقابتهای انتخاباتی است، اما این گزارشها از سوی هر دو طرف رد شد. گویا این بار سورپرایز اکتبر، که یک اعتقاد خرافی دربارهی واقعهای غیرمنتظره قبل از انتخابات ریاست جمهوری است، نه این توافق، بلکه طوفان سندی است. به خصوص به خاطر اینکه برخی ایالتهای حساس، مثل اوهایو و نیوجرسی، در معرض این طوفان قرار گرفتند. آیا این موضوع به چالشی برای اوباما تبدیل خواهد شد یا اوباما از این فرصت برای نشان دادن مدیریت خود در بحران و اعمال وظیفهی فرماندهی کل قوا، استفاده خواهد کرد؟ در کل، تأثیر این طوفان را بر نتایج انتخابات چگونه پیشبینی میکنید؟
فواد ایزدی: قطعاً تأثیر طوفان در حوزهی تعداد آرا معنا دارد، در بعضی از شهرهای طوفانزده اعلام شده است که چند هفته برق وجود نخواهد داشت. بنابراین در این شهرها رأیگیری با دشواری هایی همراه خواه بود.
بر اساس سیستم انتخاباتی آمریکا، کسی که در یک ایالت زندگی میکند، نمیتواند در یک ستاد انتخاباتی دیگر رأی بدهد؛ یعنی کسی که ایالت خود را ترک کرده و به ایالت دیگری رفته است نمیتواند در رأیگیری شرکت کند، چون برای شرکت در انتخابات آمریکا باید ثبتنام کرد و ثبتنام هم معمولاً حدود یک ماه قبل شروع میشود و چند روز قبل از انتخابات، معمولاً امکان ثبتنام وجود ندارد.
بنابراین ما شاهد اُفت تعداد آرا خواهیم بود. ولی این طور نیست که این موضوع لزوماً به ضرر اوباما باشد. ایالتهای شمال شرق معمولاً به دمکراتها رأی میدهند؛ یعنی تعداد رأی اوباما کاهش مییابد، ولی به دلیل وجود سیستم الکترال کالج، حتی اگر تعداد رأی هم کم شود، ولی در نتیجهی نهایی انتخابات در ایالتی که به طور سنتی به یک حزب خاص رأی میدهد، تغییری حاصل نخواهد شد.
البته اگر اوباما در مواجهه با طوفان ضعیف عمل میکرد، این موضوع میتوانست برای او معضل ایجاد کند؛ همان گونه که برخورد ضعیف بوش با طوفان کاترینا، انتقادات زیادی را علیه او برانگیخت. فعلاً اخباری مبنی بر عملکرد ضعیف اوباما در این قضیه، به گوش نمیرسد. حتی کریستی، فرماندار جمهوریخواه نیوجرسی، از اوباما به خاطر تسریع در کارهایی که باید انجام بدهد تشکر کرده است. از این جهت، وقوع طوفان حتی به نفع اوباما تمام شده است.
در حال حاضر، نظرسنجیهای متفاوتی در مورد نتایج انتخابات آمریکا انجام شده است که حاصل آنها با هم تفاوت دارد. برخی نظرسنجیها اوباما را پیروز انتخابات میدانند و برخی دیگر بر پیروزی رامنی تأکید دارند. به نظر شما، چه کسی در 4 سال آینده ساکن کاخ سفید خواهد بود؟
فواد ایزدی: درست است که نتایج نظرسنجیها متفاوت است، ولی اگر معدل و برآیند نظرسنجیهای مختلف را به دست آوریم، متوجه میشویم که اوباما در حدود یک درصد جلوتر است؛ یعنی اگر هماکنون انتخابات برگزار شود، اوباما پیروز انتخابات خواهد بود و چون فاصلهی زیادی تا زمان برگزاری انتخابات نداریم، احتمالاً ایشان برندهی نهایی انتخابات خواهد بود، مگر اینکه در این زمان باقیمانده تا انتخابات، اتفاق خاصی بیفتد.
انتخابات آمریکا در حالی قرار است در چند روز آینده برگزار شود که سوریه در یک وضعیت بحرانی قرار دارد. در مورد سوریه، همان طور که مستحضرید، 4 بازیگر منطقهای، یعنی ترکیه، عربستان، ایران و مصر، به اضافهی اسرائیل و نیز 2 بازیگر بینالمللی، یعنی ایالات متحده و روسیه، اثرگذار هستند. در حال حاضر سخن از این است که دخالت بیشتر آمریکا در موضوع سوریه و از جمله دخالت نظامی، منوط به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. البته گویا بین دو نامزد انتخابات، یعنی اوباما و رامنی، اختلاف چندانی دربارهی سوریه وجود ندارد، چون رامنی در مناظرهی سوم گفت که ما هم موافق دخالت نظامی در سوریه نیستیم، ولی باید سلاحهای سنگین را هم در اختیار مخالفان قرار دهیم. با این اوصاف، تأثیر انتخابات آمریکا را بر آیندهی مناسبات سوریه، با توجه به اینکه وضعیت داخلی این بازیگر مهم به زودی مشخص میشود، چگونه ارزیابی میکنید.
ابراهیم متقی: بحران در سوریه، بیش از آنکه تحت تأثیر مؤلفههای داخلی باشد، عمدتاً انعکاس سیاست دولت آمریکا، انگلستان و فرانسه در سال 2011 است. هیلاری کلینتون به نوعی تلاش میکرد تا زمینههای لازم برای محدودسازی پایگاه ژئوپلیتیکی ایران را در شرق مدیترانه، از طریق مقابله با دولت بشار اسد، فراهم کند.
نکتهی قابل توجه اینجاست که در سال 2011، هم در بحرین و هم در سوریه، تظاهرات و اعتراضاتی شکل گرفت و در هر دو کشور، گروههای اجتماعی علیه حکومتهای اقلیت اقداماتی را انجام دادند، اما واقعیت این است که آمریکا در حمایت از بحرین هیچ گونه جایگاهی برای معترضین بحرین قائل نبود.
غربیها در واقع فضای سیاسی سوریه را به نوعی پرالتهاب کردهاند. شاید اولین گام را آمریکاییها در این خصوص برداشتند. آمریکاییها فکر میکردند که فرآیند تحول در سوریه میتواند به راحتی زمینهی جابهجایی قدرت را به وجود آورد، اما تجربهی سیاسی سوریه در سالهای گذشته از جمله در سال 1982 نشان میدهد که هیچ گاه سوریها از الگوی تعامل اجتماعی با گروههای مخالف خود بهره نگرفتهاند، بلکه تأکیدشان این بوده است که هر گاه اختلاف و آشوبی وجود داشته باشد، آن را سرکوب میکنند. بعد از این مقطع زمانی، شرایط برای ایفای نقش گروههای سلفی در سوریه به وجود آمد.
وضعیتی که امروز در سوریه داریم، بسیار پیچیده است. در حال حاضر، آمریکا نه آمادگی دارد که نیروی نظامی به سوریه اعزام کند و نه بهکارگیری نیروی نظامی در سوریه برای او مطلوبیت دارد. به همین دلیل است که آمریکا از الگوی همکاری مشروط با گروههای اپوزیسیون سوریه استفاده مینماید و سعی میکند گروههای مختلف را در فضای حمایتی خودش قرار بدهد. آمریکا در این شرایط پیچیده، از نیروی نظامی استفاده نخواهد کرد. انتخابات هم که در آمریکا برگزار شود، چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
ضمن اینکه مانعی دیگر برای اقدام از طریق شورای امنیت وجود دارد، زیرا به دلیل مخالفت چین و روسیه، امکان صدور قطعنامهای در این خصوص وجود ندارد. لذا در مجموع، آمریکا ترجیح میدهد که فضای موجود در یک فرآیند گذار سپری شود تا اینکه بتواند گروههای تندرو سوری را در جهت فرسایش حکومت به کار گیرد.
در مناظرهای که بین معاونین اوباما و رامنی، یعنی بایدن و رایان، انجام شد، بایدن گفت: «ما میدانیم که یک جنگ دیگر در خاورمیانه نیاز داریم، ولی نیروی نظامی به اندازهی کافی نداریم.» با توجه به اینکه شما میفرمایید در مورد سوریه آمریکا ورود نظامی نخواهد داشت، آیا منظور آنها از یک جنگ دیگر، جنگ با ایران است؟
ابراهیم متقی: هر کدام از این دو کاندیدا در آمریکا به قدرت برسند، در سال 2013، آمادگی جنگ منطقهای را، چه با ایران و چه با سوریه، نخواهند داشت و هیچ کدام از این کشورها، هدف نظامی ایالات متحده در این سال نخواهد بود، اما فضا در سال 2014 کاملاً متفاوت خواهد بود. بحث مربوط به تحریمها و آیندهی سیاستهای امنیتی آمریکاـعربستان و رقابتی که بین کشورهای منطقهای وجود دارد، در سرنوشت نهایی منطقه، به ویژه سوریه و ایران، تأثیرگذار خواهد بود.
بنابراین باید این موضوع را مورد توجه قرار داد که اولاً آمریکاییها همواره از الگوی نظامی و قدرت نظامی در این جهت بهره میگیرند تا بتوانند پشتوانهی لازم را برای مذاکرات سیاسی فراهم کنند و ثانیاً قدرت نظامی زمانی به کار گرفته میشود که سایر ابزارها بینتیجه باشد.
پیشبینی شما از نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چیست؟ لطفاً دیدگاهتان را دربارهی تأثیر احتمالی طوفان سندی بر نتایج انتخابات بفرمایید.
ابراهیم متقی: نظرسنجیهای فعلی نشان میدهد که میت رامنی با فاصله یک تا دو درصد جلوتر است، ولی واقعیت این است که به دلیل ساختار خاص انتخاباتی آمریکا که به صورت الکترال است و به دلیل اینکه باراک اوباما در ایالتهایی مثل کالیفرنیا، نیویورک، نیوجرسی و فلوریدا از مزیت نسبی برخوردار است، احتمال موفقیت اوباما در انتخابات بسیار بیشتر از رامنی است.
در مورد طوفان و قطعی برق در برخی ایالتها نیز باید گفت که این مسائل هیچ تأثیری بر آرای اوباما به جا نمیگذارد، چون اوباما فعالیتهای انتخاباتیاش را متوقف کرد و مدیریت بحران را در خصوص طوفان بر عهده گرفت. این مسئله بیشترین مزیت را در ایالتهایی مانند نیویورک به وجود آورده است.