پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد اصولگرایان نوشت:
دلایل خروج از وحدت برخی دوستان نسبت به ضرورت اصل وحدت قابل توجیه نبود؛ چراکه هیچگاه پاسخ ندادند در آبانماه 89 (بعد از فتنه) و زمانی که احمدی نژاد میزبان نشست 30 نفره اصولگرایان بود، چرا در کنار افراد خط قرمز کنونی خود نشستند و تصمیم تشکیل هیات سه نفره حدادعادل، ولایتی و عسکراولادی را صحه گذاشتند و بعد از خانه نشینی رییس جمهور و در اردیبهشت 90 ناگهان فهمیدند که نشستن کنار برخی افراد را نمی پسندند؟!
بررسی این موضوع البته مجالی دیگر می طلبد، اما اکنون که آرای مردم شمارش و نتایج رسمی آن اعلام شده است، میتوان به قضاوت بهتری نشست و درباره دو دیدگاه وحدت و عدم وحدت، نگاه نادرست را نقد نمود.
دقت در رأی افرادی که در دو لیست مشترک بودند و افرادی که اکنون و چهار سال پیش در لیست اصولگرایان تهران بودهاند به این قضاوت کمک میکند.
در این مقایسه، اسامی افرادی چون ابوترابی که در انتخابات مجلس هشتم نامزد تهران نبوده اند نیامده است. نکته مقدماتی مهم اینکه در انتخابات مجلس هشتم در تهران 168 هزار و در انتخابات مجلس نهم، 215 هزار رأی آن باطله بوده است، بنابراین نسبت افزایش رأیهای باطله نسبت به میزان رشد مشارکت همبستگی دارد و لذا افزایش غیرمتعارف در رأیهای باطله نداشتهایم.
بررسی جدول فوق چند نتیجه مهم را به دست می دهد:
1. رقابت درونی اصولگرایان هیچ تاثیری در افزایش مشارکت مردم در انتخابات نهم نداشته است. چراکه اولا افزایش مشارکت مردم و حماسه 12 اسفند پدیده ای سراسری بود، درحالی که اصولگرایان به جز تهران در تمام حوزه های انتخابیه کشور اشتراک نامزد بین 80 تا 100 درصدی داشتند. ثانیا سقف سهم آرای اصولگرایان در کل آرای تهران، 48 درصد و متعلق به حداد عادل است و اگرچه تعداد آرای سرلیست جبهه متحد اصولگرایان از 844 هزار در مجلس هشتم به یک میلیون و 120 هزار رای در مجلس نهم افزایش یافته، سهم رای او چندان فراتر نرفته است.
به عبارت دیگر اگر قرار بود رقابت درونی اصولگرایان تاثیری در افزایش مشارکت مردم داشته باشد، می بایست نخستین اثر افزایشی خود را در سهم آرای نفر اول تهران می گذاشت که نامزد مشترک دو لیست اصلی اصولگرایان بود؛ چرا که معتقدان به رقابت درونی اصولگرایان باور داشتند که رقیبی وجود ندارد و این بدان معناست که میزان افزایش در آرای مردم نباید به سبدی غیر از اصولگرایان ریخته می شد.
2. با وجود اکثریت تعداد و نیز آرای جبهه متحد اصولگرایان در 30 نفر اول تهران، این مساله برای آنها توفیق محسوب نمی شود چراکه عدم رسیدن به لیست واحد باعث شد افزایش 435 هزار نفری رأی مردم تهران نه تنها به افزایش رأی اصولگرایانی که چهار سال پیش در لیست 30 نفره اصولگرایان بودهاند کمک نکند که میزان و درصد آن را کاهش دهد. این اتفاق همچنین باعث گردید برتری مطلق نامزدهای مورد حمایت جبهه متحد اصولگرایان در سراسر کشور چندان به چشم نیاید و تحت الشعاع تشتت آرای تهران قرار گیرد.
3. افزایش رأی 435 هزار نفری مردم تهران به اصلاحطلبان هم تعلق نگرفته است. چراکه مقایسه رأی امسال آقای علیرضا محجوب و خانم جلودارزاده با رأی سال 1386 آنها نشان میدهد که محجوب در سال 1386 در مرحله اول انتخابات با قرار گرفتن در رده سی و دوم جدول 308 هزار رأی داشته است، حال آنکه اکنون با 255 هزار رأی در رده سی و نهم قرار دارد. خانم جلودارزاده در سال 1386 با قرار گرفتن در رده سی و سوم جدول 303 هزار رأی داشته است اما اکنون با قرار گرفتن در رده چهل و دوم 227 هزار رأی کسب نموده است؛ بنابراین افزایش رأی تهران به سمت اصلاحطلبان هم نبوده است.
4. به دلیل عدم وحدت رأی اصولگرایان نیز به صورت فردی در مقایسه با چهار سال پیش رشد نداشته است. در لیست نهایی رأی آورندگان تهران فقط رأی کسانی افزایش یافته است که یا سر لیست بودهاند یا در هر دو لیست حضور داشتهاند، به طور مثال میزان رأی آقایان حداد عادل و مرندی که با وجود تعلق اصلی به جبهه متحد اصولگرایان در لیست پایداری نیز بوده اند به ترتیب حدود 276 هزار و 180 هزار افزایش نشان می دهد. رأی آقای آقاتهرانی نیز که سرلیست اختصاصی پایداری بود، حدود 106 هزار افزایش نشان میدهد، بنابراین طبیعی است که اگر اصولگرایان دارای لیست واحدی بودند، سایرین نیز افزایش رای داشته و اصولگرایان با رأی مقتدرتری وارد مجلس نهم میشدند.
5. در انتخابات مجلس هشتم در مرحله اول 19 نماینده به مجلس راه یافتند. این در حالی است که امسال فقط پنج نفر توانستهاند در مرحله اول وارد مجلس شوند. این کاهش ورود را وقتی با لحاظ افزایش مشارکت در تهران و افزایش رأی آقای حداد عادل پس از سه دوره مقایسه میکنیم میتوانیم قضاوت کنیم که علت اینکه آمار 19 نفر ورودی مرحله اول به پنج نفر تقلیل یافت، رقابت درون گفتمانی بوده است.
6. با مقایسه میزان رأی دیگر افرادی که در دو دوره اخیر در لیست تهران بودهاند، آسیب رقابت درون گفتمانی مشهودتر میشود؛ آقای زارعی در سال 1386 با قرار گرفتن در رتبه بیستم تهران 423 هزار رأی را به خود اختصاص داده و اکنون بهرغم ارتقا به رتبه یازدهم 414 هزار رأی به دست آورده است. آقای نادران چهار سال پیش در رتبه بیست و یکم 421 هزار رأی داشته و اکنون فقط با یک رتبه تنزل 348 هزار رأی را به خود اختصاص داده است. آقای کوچکزاده بهرغم ارتقای چهار رتبهای نسبت به سال 1386 حدود 52 هزار رأی کاهش داشته است.
آقای زاکانی در سال 1386 در رتبه بیست و چهارم تهران بوده است و اکنون با وجود ارتقای خوب 12 رتبه ای، حدود 18 هزار رأی کاهش داشته است. آقای سروری تنها کاندیدایی است که در هر دو دوره در جایگاه بیست و هفتم قرار گرفت، اما رأی ایشان در انتخابات اخیر نزدیک به 50 هزار کاهش داشته است. آقای رسائی نسبت به چهار سال پیش پنج رتبه ارتقا داشته اما میزان رأی وی حدودا 30 هزار تنزل یافته و رای خانم الهیان فقط با یک رتبه کاهش جایگاه نسبت به چهار سال پیش 58 هزار کاهش داشته است.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت همانطور که قبل از انتخابات هشدار داده شده بود، اصولگرایان در رقابت درونی برخلاف برخی ادعاها نتوانستند نفوذ خود را در بدنه مردم افزایش دهند و به نوعی همدیگر را تراشیدهاند و فقط رأی سرلیستها و مشترکین رشد داشته است و اگر حماسه عظیم الهی مردم ایران در مشارکت دشمن شکن در انتخابات نبود، اکنون شاهد آرایی به مراتب پایین تر برای اصولگرایان تهران می بودیم.
تنها اشكال ممكن هم به بند 3 آن وارد است كه سبد رأي اصلاح طلبان را مطرح كرده است. زيرا در غياب نامزدهاي اصلي اصلاح طلبان (چه بدليل نامزد نشدن يا رد صلاحيت شدن) و فقط با مقايسه رأي شبه اصلاح طلبان (محجوب و جلودارزاده) نتيجه اي غيرواقعي بدست مي آيد.