او گفت: غزاله به خانه ما آمده بود که موقع بازگشت در راهپله پایش لیز خورد و روی پلهها افتاد و جانش را از دست داد. من هم ترسیده بودم، او را بلند کردم و در یک چمدان گذاشتم و نزدیکی سطل زباله رها کردم. من غزاله را نکشتم.
من و غزاله مشکل خاصی با هم نداشتیم. او به خانه ما آمد و با هم صحبت کردیم و بعد رفت. من صدایی شنیدم، وقتی در را باز کردم، غزاله را دیدم که در راهپله افتاده است. خیلی ترسیدم. او را به داخل خانه کشیدم و بعد سعی کردم کمکش کنم. آنقدر ترسیده بودم که نمیدانستم چه میکنم. من خیلی بچه بودم. غزاله را داخل کیسه گذاشتم. متوجه شدم نفس میکشد، اما ترسیده بودم و فقط میخواستم او را از خانه دور کنم. بعد کیسه را به نزدیکی سطل زباله اطراف پارک ملت بردم.
پدر غزاله گفت: ما از دادگاه و دستگاه قضایی میخواهیم که این حق واقعی را از ما نگیرند و اجازه بدهند تصمیم نهایی را درباره سرنوشت آرمان خودمان بگیریم.
آرمان یک بار دیگر ادعای خود را مطرح کرد و گفت: من به سر غزاله زدم و بعد جسمش را داخل چمدان گذاشتم، بیرون بردم و داخل سطل زباله انداختم، اما شاید به هوش آمده و رفته باشد. من از سرنوشت او خبر ندارم و نمیدانم جسد کجاست.
پدر غزاله: فرصت یکماهه را به چند دلیل به متهم دادیم؛ اول اینکه اصرارهای قاضی شهریاری بود که اعلام کرد امکان دارد متهم در این مهلت تعیینشده بخواهد خواسته ما را تمکین کند و در صورتی که جسد را جایی پنهان کرده باشد با ترسی که به دلش افتاده است، آن را اعلام کند.
ناهید شکوهی،مادر غزاله که گفته میشود توسط آرمان به قتل رسیده، در گفتگو با روزنامه شهروند گفت: یکطرفه به قاضی نروید.
دو نفر از سه قاضی که رای بر محکومیت آرمان به قتل عمد داده بودند، اعلام کردند برای آنها در وقوع قتل، شک به وجود آمده است.