در قسمت پایانی حتی امیر بحری، حاج رضا را فردی خطاب میکند که در اکثر جلسات و تصمیم گیریهای مهم کشور حضور داشته، اما خود را پشت پرده نشان میداده! حاج رضا بدون سمت رسمی، به دادگاه بحری میرود و با او خصوصی صحبت میکند.
آقایی در وهله اول یک شخصیت ملموس و باورپذیر ارائه میدهد. مخاطب میداند او کیست و منظورش از رفتارهایی که در پیش گرفته، چیست. بازیگر نقش را مال خود کرده و برای جزئیترین رفتارهای او طراحی داشته است. این را میتوان از کنش و واکنشهای آقایی در موقعیتهای مختلف فهمید؛ چه جایی که ساکت است و انتقال حس را به چشم واگذار میکند و چه آنجا که با فریاد حرفش را میزند.
بیشترین نقطه ضعف سریال «آقازاده»، اما در فیلمنامه آن به چشم میآید. فیلمنامهای که سنگ بنایش روی کلیشهها گذاشته شده است. کلیشههایی که هر روز و هر شب از طریق اخبار سراسری در اختیار مردم قرار میگیرند و از فرط تکرار، حالا دیگر عادی و پیش پا افتاده به نظر میرسد.
آقازاده در دو سه قسمت اخیر خیلی راحت از شخصیت نیما، تقابلش با حامد و خانواده اش و فسادهای مالی و اخلاقی اش میگذرد و حاج حسن را به عنوان شخصیت منفی اصلی سریال و نیما را به عنوان یک قربانی جزئی معرفی میکند.
داستان نیما با چرخشی صد و هشتاد درجهای از داستان یک آقازادهی کثیف به داستان یک آقازادهی قربانی تبدیل میشود. حاج رضا که به ملاقات پسر خودش نرفته است به ملاقات نیما میرود و خود حامد هم از تفاوت نیمای داخل و بیرون زندان میگوید.
قسمت اول قورباغه هومن سیدی نشان داد که با یک سریال متفاوت روبرو هستیم و این سریال با سریالهای آبکی نمایش خانگی فاصله زیادی خواهد داشت.
آقازاده هر چه بیشتر به قسمتهای پایانی اش نزدیک میشود بر خلاف انتظاری که برای سر راستتر شدن روایتش بود، مشوشتر میشود. پیدا کردن خط سیر اصلی داستان دشوار نیست، اما این خط داستانی در میان انبوهی از نگاههای بلاتکلیف افتاده است.
سریال «آقازاده» در ژانر درام عاشقانه اجتماعی است که شباهتهای زیادی به کارهای قبلی حامد عنقا مانند «قلب یخی» دارد. این سریال درام ماجراهای چالش برانگیزی اتفاق خواهد افتاد و در کنار روایتی عاشقانه به موضوعات مختلف اجتماعی و اقتصادی خواهد پرداخت.
حمیدرضا گودرزی با انتقاد از سریال آقازاده گفت: مشکل این سریال این است که از ماجرای قتل میترا استاد استفاده شده و طوری القا میکند که مخاطب در ذهنش این شائبه ایجاد شود که انگار نجفی با باندهای فساد در ارتباط بوده، اما موکل من تا روز آخر فعالیتش در مقام شهردار تهران هم مشغول جمع آوری پرونده تخلفات در این نهاد بود.
قسمت بیست و چهارم سریال آقا زاده منتشر شد. با این که هیجانات سریال آقازاده نسبت به قسمتهای قبلی کمی فروکش کرده است و همچنین خبری هم از حاشیههایی که، به خصوص، در قسمتهای ابتدایی برای سریال ایجاد میشد، نیست.
تمام آن چه از تینا در این قسمت نمایش داده میشود چیزهایی است که پیشتر به طور تلویحی به آنها اشاره شده بوده است و پرداختن به آنها در این قسمت بیشتر به پشت پا زدن به تلاشهای پیشین میماند!
اتفاق تازهای که سبب میشود داستان در قسمتهای آینده سمت و سوی تازهای بگیرد و تلاش سارا نیز برای جمع آوری و افشای اطلاعات بر علیه بحری و نیما به هدر نرود نسبتی است که تینا با این ماجرا و خانواده پیدا میکند.
آقازاده در این قسمت بیشتر از گذشته به عواملی که سبب آن چه امروز نیما را ساخته است میپردازد. عقدههایی از دوران کودکی و اسم و فامیلی تحمیلی از نا پدریای که با دل بستگی پیدا کردن به کسب مال اموال فراوان موجب دق کردن مادر نیما و تبدیل شدن خود او به یک هیولا شده است. هیولایی که امروز جز با خون با چیز دیگری سیر نمیشود.
روابط عمومی ساترا از مسدود شدن ۱۵ سایت و اپلیکیشن منتشر کننده غیرمجاز سریال آقازاده خبر داد.
قسمت هجدهم سریال آقازاده ؛ باید منتظر ماند تا ماجرای تقابل دو خانواده بحری و تهرانی و دو آقازاده به کجا ختم می شود و گره های داستان به شکل و ترتیبی گشوده می شوند یا خیر.
با بالا گرفتن تب تقابل سیاسی در آقازاده به مرور حال و هوایی عاطفی نیز به داستان تزریق میشود. ماجرایی که پیشتر دربارهی کینهی نیما از خانوادهی تهرانی حس میشد کم کم باز میشود و به جز آن شبههی این که نیما اصلا پسر امیر بحری نباشد نیز در این قسمت بیشتر به یقین نزدک میشود.
قسمت هفدهم سریال آقازاده ؛ در ادامه نیش و کنایه های پیدا و پنهان آقازاده به شخصیت های سیاسی مختلف، این بار نوبت به پرونده فساد مالی و احتکار دارو توسط دختر یکی از سیاست مداران برجسته کشور رسید.
پخش سکانسی جدید از سریال آقازاده که در آن بازیگر زن صورت بازیگر مرد مقابلش را با دستکش لمس میکند خبرساز شد.
قسمت شانزدهم سریال آقازاده ؛ تمام آدم های بد و فاسد سریال پیشتر سر سفره حاج رضا نشسته اند. جملگی هم رزم و همکار و رفیق او بوده اند. حال از زبان شریفه گفته می شود که خود حاج رضا هم در برحه های مختلف در نقاط حساس حکومت حضور داشته است.
سارا همسر دکتر بحری تنها کسی است که در جبههی نیما طرفدار راضیه است و تمام تلاشش را میکند که از طریق بحری کاری برای او بکند. بحری سعی میکند با حامد مذاکره کند و او را از اقداماتش علیه نیما منصرف کند، اما حامد با وجود گرفتاری راضیه بی باکتر و مصممتر از قبل پیشنهاد مصالحه را رد میکند.