سرمایه لازم برای خرید یک واحد ۷۰ متری در سال ۹۰ حدود ۸۰ میلیون تومان بود. صاحب چنین خانهای در آن سالها میتوانست در ماه روی درآمد ماهیانه ۶۰۰ هزار تومانی حساب باز کند. در این حالت سود این سرمایهگذاری در سال معادل ۹.۶ درصد میشد. بعد از گذشت حدود ۱۰ سال برای خرید همان خانه باید حداقل یک میلیارد تومان سرمایه وسط بگذارید و بهطور متوسط ماهی یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان اجاره بگیرید. این یعنی سود سالانه سرمایهگذاری در این بازار از ۹.۶ درصد به ۱.۹ درصد رسیده در حالی که مثلا سود سالانه خواباندن همین مقدار پول در بانک ۱۵ درصد است
برای اینکه سپرده بانکی بتواند تاثیرگذار باشد، باید سود سالانه ۳۶ درصد برای آن در نظر گرفت. طبیعی است که بانک نمیتواند از عهده چنین کاری بربیاید و چنین انتظاری کاملا دور از ذهن و غیرمنطقی به نظر میرسد. از طرف دیگر فعلا سود سپردههای سرمایهگذاری یک ساله در بانکها ۱۵ درصد است. یعنی برای اینکه بتوانید هر ماه یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان از بانک سود بگیرید، باید مبلغی حدود ۱۲۵ میلیون تومان سپردهگذاری کنید. به نظر شما کسی که سرمایه اولیه ۱۲۵ میلیونی دارد، برای پرداخت اجاره، محتاج تسهیلات بانکی است؟
راه توافق صاحبخانه و مستاجر
وقتی تورم نقطه به نقطه در ابتدای دهه ۹۰ به بالای ۴۰ درصد رسید، صاحبخانهها رقمی بین ۲۶ تا ۳۰ درصد را به عنوان تورم اجارهبها در نظر گرفتند. حالا هم شرایط تقریبا به همان شکل است. آخرین گزارش مرکز آمار تورم اجارهبها نسبت به سال قبل را ۲۶ درصد ذکر میکند. تهرانیها در زمستان ۹۷ مقدار کمی اجارهخانه را افزایش دادهاند و ۲۲ درصد روی اجارهها کشیدهاند. با همه این تفاسیر نرخ افزایش اجاره بها در سال ۹۸ باید رقمی حدود ۲۶ درصد و حداکثر ۳۰ درصد باشد