داستان کلی تئاتر "قحط الرجال" به این صورت است که شاه "قاجار" از دست میرود و میمیرد و همه پیگیر شاه جدید میشوند. رد خون شاهی گرفته میشود و قرعه به نام خانوادهای میافتد که سطح پایینی دارند. وقتی این مرد خانواده به سِمَت شاهی میرسد، ماجراهایی اتفاق میافتد و موقعیتهای کمیک و خنده داری به وجود میآید که نتیجه نابلدی امور کشورداری این خانواده میباشد. البته کنار خنده، مقدار زیادی تفکر و تامل وجود دارد.