قصاص؛ تاوان قتل مادرشوهر
من و شوهرم مدتها بود که با یکدیگر رابطهای نداشتیم. مهدی نیز صاحبکار پسرم بود و طی رفتوآمدهایش با مادرشوهرم نیز رابطه پیدا کرده بود و سه میلیون تومان از مادرشوهرم قرض گرفته بود، اما پول را پس نداده بود و زمانی که متوجه شد مادرشوهرم به رابطه ما پی برده است، با نقشه کشتن او موافقت کرد. بعد هم او را به بهانهای به تهران کشاندیم و داخل یک چهاردیواری در مرزداران او را خفه کردیم و جسدش را درون چاه انداختیم.
چند ماهی بود که با مرد متأهلی به نام کامبیز رابطه پنهانی داشتم تا اینکه مادرشوهرم فهمید. از ترس اینکه او این موضوع را به شوهرم خبر بدهد نقشه قتلش را با کامبیز طراحی کردیم؛ بنابراین او را از قزوین به تهران کشاندیم و پس از کشتن مادرشوهرم، جسدش را درون چاهی انداختیم. با توجه به اعترافهای زن جوان، کامبیز هم دستگیر شد و متهمان نخستینبار در شعبه پنجم دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شدند.