پاسخهای احمد زیدآبادی به پرسشهای مصطفی ملکیان از نواندیشی دینی
سخنان ملکیان با بیانی زیبا ارائه میشوند و از آنجا که موضعی انتقادی نسبت به سیاستهای روزمره نیز دارند، استقبال عمومی را برمیانگیزند، اما ژرفکاوی درباره این بیانات نشان میدهد که ازقضا این سخنان نتایج خوبی در سیاست بهبار نمیآورد.
نوشتاری از مصطفی ملکیان
از غم ناشی از احساس فقدان، گریز و گزیری نیست، ولی از پشیمانی و از حسرت میتوان رهایی داشت. به شرط این که در زمان حیات از دست رفته رفتار شایستهای با او داشته باشیم.
روزنامه ایران نوشت: آقای ملکیان به نمایندگی از روشنفکری، بخوبی به ما نشان میدهد که این جریان نه تنها نگران درد و رنج مردم نیست بلکه افسرده و مأیوس از مردم است. دیگر نباید گفت که برای این جریان رأی مردم فقط زمانی مقبول است که پیروز انتخابات میشود بلکه این جریان به کل از مردم متنفر و ناامید است.
مصطفی ملکیان گفت: درست است که صرف امید داشتن خودش امیدآفرینی هم میکند، اما باید به این نکته نیز توجه کردکه میتوان امید را با کردار و گفتار و زبان بدن القا کرد. به عبارت دیگر با اینکه صرف امید ورزیدن به دیگران سرایت میکند، اما حتی طرز نگاه آدم و نوع رفتار و کردار و گفتار او هم میتواند امیدآفرینی کند.
مباحثه احمد زیدآبادی با مصطفی ملکیان درباره نسبت اخلاق و سیاست و شرایط گفتگو
مصطفی ملکیان گفت: هر گفتوگویی که بخواهد صورت بگیرد یا باید براساس «عقلانیت» باشد یا «اخلاق» یا «قانون» و وقتی حکومت قائل است که ایدئولوژی و حتی سخنان خردستیزشان را هم باید بپذیریم، «ما» نمیتوانیم با آنها گفتگو کنیم. من میگفتم، چون آنها برای ایدئولوژی، حق وتو قائل هستند نسبت به عقلانیت، راه گفتگو بین ما بسته است وگرنه اگر خودِ ایدئولوژی، محل بحث قرار بگیرد با عقلانیت میشود نشان داد که آن ایدئولوژی خطاست.
از سبک و سیاق بحثهایی که مصطفی ملکیان در سالهای اخیر مطرح کرده، برمیآید که بیشتر به آن چه «معنویان» و «فرزانگان» مینامد، نزدیک شده است. فرزانگان یا معنویان از دید ملکیان کسانی هستند که مخاطبانشان نه گروهی خاص که عموم مردم هستند و بحثهایی هم که مطرح میکنند بیش از آن که تخصصی باشد به کار عموم انسانها و زندگی انضمامی ایشان میآید.
یگانه راه رهایی به روایت "مصطفی ملکیان"
مصطفی ملکیان می گوید: بارها گفتهام بزرگترین ظلمی که میشود در حق مردم انجام داد این است که آنها را به آستانهای برسانند که خود مردم، احساسات و عواطفشان را به عقلانیتشان غلبه بدهند. نمیشود از همه امتیازها استفاده کرد و بعد گفت: «مردم! فایدهها را خیلی دوست دارم، اما برایتان هزینه نمیدهم!» این کار نه معقول است و نه اخلاقی.
حس دنیا نردبان این جهان/ حس عقبی نردبان آسمان
اولین دیدگاه از آن مولانا، دیدگاهی است که در تاریخ فلسفه آن را به افلاطون نسبت میدهیم؛ آن دیدگاه این است که روح انسان پرندهای است که در قفس جسم او اسیر و زندانی شده است. شک نیست که اگر ارتباط جسم و روح، ارتباط قفس و پرنده باشد، این ارتباط، سازگارانه و مساعد نیست. قفس برای پرنده امر مطلوبی نیست. در واقع محروم کردن پرنده از هر گونه طیران و سیر و پروازگری است.
فیلسوفی که از بنیادگرایی، سنتگرایی، تجددگرایی و اگزیستانسیالیسم عبور کرده و حالا با نظریه عقلانیت و معنویتش حرفهای زیادی برای گفتن دارد. روشنفکری که منتقد روشنفکری دینی است و صراحت لهجهاش همانقدر که خیلیها را به وجد میآورد بسیاری را هم متاثر و عصبانی میکند: « مصطفی ملکیان ».
وقتی دانشمندان می خواستند به آزادی بپردازند تصورات مختلفی از آزادی پیدا کردند. نویسنده این کتاب در فصل های سوم تا پنجم به این موضوع می پردازد. برلین متفکر روسی تبار بریتانیایی بحثی با عنوان آزادی مثبت و آزادی منفی پیش کشیده بود و آنها را دو تصور از آزادی می دانست. یعنی کسانی وقتی می گویند آزادی منظورشان آزادی از یک سری چیزها است و آزادی منفی محل توجه آنها است
قرآن میگوید: «لیبْلُوکُمْ أیُّکُمْ أحْسنُ عملًا» (سوره ملک، آیه ٢) یعنی خدا میآزماید که کدام کار بهتر میکنید، نه اینکه کدام یک کار بیشتری میکند یعنی نگفته است «ایکم اکثر عملا» یعنی قرآن برای کیفیت عمل ارزش قائل است نه کمیت آن.
سخن شهید مطهری در باب نسبت ما با خداوند است و من میخواهم این را در مورد نسبت ما با ائمه نیز تعمیم دهم. به باور من، ما شیعیان، نسبت به ائمه مان هم اشعری هستیم. زیرا برای مثال میگوییم هر کاری که امام حسین انجام داده است، چون او انجام داده، خوب است؛ نه آنکه کار، چون خوب بود، امام حسین انجام داد. این تلقیِ اشعری مآبانه، سبب میشود که ما وقتی نقلی از زندگی ائمه میشنویم، نپرسیم چرا ایشان چنین کرده اند. زیرا صرفا، چون چنین کرده اند، پس خوب است. اما برای درس آموزی، باید به دنبال این «چرایی ها» بود.
ملکیان در بخش دیگری افزود: «واژه امید عموما در معنای احساس و گاهی نیز به معنای عقیده بیان میشود. در حالت اول، مراد از امید، این احساس است که در آینده اتفاق مطلوبی رخ بدهد یا احتمال رخدادنش برود. طبیعتا درباره احساس نمیشود به صورت عقلانی سخن گفت؛ چون نمیتوان آن را اندازهگیری کرد و در گروهی پدید میآید و در گروهی دیگر بدون دلیلی روشن پدید نمیآید. اما اگر امید در معنای عقیده به کار برده شود، شرایط متفاوت است.
معنا و مفهوم عشق در طول تاريخ در فرهنگها، تمدنها، باورها و عقايد برداشتهاي مختلفي داشته است...
هشتم خردادماه 1393، جلسه رونمايي، نقد و بررسي كتاب «در سپهر سپهري» (نوشته سروش دباغ)، در موسسه فرهنگي و هنري عليمراديان برگزار شد، تا به سپهريپژوهيها و ايده «عرفان مدرن» سروش دباغ، پرداخته شود.
اولین نکتهای که سخت مورد تاکید بنده است، اهمیت «جریان ترجمه» برای کشور ما و کشورهایی همانند ماست. بدون سرِ سوزنی مبالغه، غلو و اغراق عرض میکنم که به گمان من- که البته ممکن است خطا باشد- بزرگترین خدمتی که در جامعه ما و جوامعی همچون ما میتواند صورت داد، «ترجمه» است. ترجمه، بیآنکه فرصتی برای تفصیل مطلب داشته باشم، لااقل دو فایده عمده به همراه دارد.
مصطفی ملکیان امسال کتاب «تقدیر ما، تدبیر ما» را با تمرکز بر مبانی نظری و اخلاق اصلاحات برای عرضه در نمایشگاه کتاب آماده دارد. در این درسگفتار به این موضوع پرداخته شده که در ذهن اصلاح طلبان چه میگذرد؟