برپایی جشن ازدواج ما در پیست شهران خیلی تصادفی بود و از قبل برنامهریزی آنچنانی نکرده بودیم. طبق توافقی که با همسرم داشتم مراسم ازدواج نگرفتیم و به عقد محضری و سفر زیارتی به مشهد اکتفا کردیم. دوستان زیادی که در پیست شهران با آنها تمرین میکردیم برای صرف شیرینی و گرفتن عکس یادگاری مشتاق بودند و به همین دلیل تصمیم گرفتیم یک مراسم جمعوجور همراه با صرف کیک و شیرینی و ناهار در پیست بگیریم.
موتورسواری را از زنان روستایی آموخته؛ همان زمان که برای خواستگاری برای یکی از اقوام به دهی در اطراف زنجان و قیدار رفته بودند.