محمد ماکویی
جالب این است که خود "اینشتن" پیرو روش "چارلی چاپلین" بوده و به همین دلیل است که عبارت معروف زیر را بر زبان رانده است: "فقط وقتی میتوانید از پی بردن به کنه مطلب اطمینان حاصل نمایید که بتوانید آن را برای مادربزرگتان توضیح دهید."
جای سؤال است که چرا و چگونه در این شرایط اقتصادی که بسیاری از طبقات کمدرآمد جامعه، با تنگنای معیشتی دست و پنجه نرم میکنند، محفلی با حضور جمعی از نوکیسگان اقتصادی برگزار شده و آنها برای خرید چند تابلوی نه چندان تماشایی، چند میلیارد تومان هزینه کردهاند؟
شب گذشته (جمعه ۲۷ دی) گرانترین اثر فروخته شده در حراجی تهران تابلویی از حسین زندهرودی بود که بیش از ۳ میلیارد تومان چکش خورد.
نقاشی حسین زندهرودی با عنوان «قوس آبی نیلگون» گرانترین اثری بود که در حراجی تهران فروخته شد.
خبر برگزاری نهمین حراج تهران در هشتم تیرماه باعث شد رسانهها هم از رونق اقتصاد فرهنگ و مواهب چنین حراجهایی سخن بگویند و هم از آثار سوء چنین رویدادهایی در شرایط کنونی! اما در این میان پرسش دیگری نیز رخ نمود: بسیاری از مردم و حتی اهالی هنرهای تجسمی سؤال میکنند که سود حاصل از فروش آثار هنرمندان سرشناس در چنین حراجهایی به جیب چه کسی یا کسانی میرود؟ حراجگذاران؟ یا هنرمندان؟ آن هم عده معدودی از هنرمندان که تقریباً هر دوره نامشان تکرار میشود و در لابهلای این اسمهای تکراری، گاهی هم چهرههای جوان و جدید به چشم میخورند.
ششمین حراج تهران، ویژه هنرمعاصر که ۱۲۰ نقاشی، مجسمه و عکس از ۱۱۲هنرمند را به خریداران آثار هنری پیشنهاد داد با فروش ۱۱۸ اثر در مجموع به قیمت ۱۲ میلیارد و ۳۴۴ میلیون تومان پایان یافت.