جنایت هولناک سال از سوی پدر خشمگین رقم خورده بود و این در حالی بود که دستان باند پیچی شده منصور نشان از آن داشت که این مرد پس از قتل عام اعضای خانوادهاش اقدام به خودکشی میکند که در این ماجرا خودش زنده میماند.
من هرچه در توان داشتم برای او گذاشتم، اما مدام به من میگفت: تو پدر خوبی نیستی. بعد از گفتههای دخترم خیلی عصبی شدم، کنترل خودم را از دست دادم، جعبه دستمال کاغذی را سمتش پرت کردم و گفتم ساکت شو، اما توجهی نکرد و بیشتر فحاشی کرد. یک لحظه کنترل خودم را از دست دادم اصلا نفهمیدم چطور دستم را روی گلویش گذاشتم. وقتی به خودم آمدم، او خفه شده بود.
جوانی از یک خانواده ثروتمند، بهخاطر بیتوجهی والدینش و کمبود مهر وعاطفه بادختر معتادی آشنا شد تا اینکه دل به دختر خالهاش بست و تصمیم به ازدواج فامیلی گرفت. اما وقتی دختر معتاد را مانعی بر سر راه ازدواجش دید، او را تحت تأثیر مواد مخدر خفه کرد. بعد هم سعی کرد وانمود کند این دختر در اثر مصرف مواد مرده است اما عذاب وجدان رهایش نکرد. سرانجام برای نجات از کابوسهای شبانه، نزد پلیس رفت و به قتل دختر معتاد اعتراف کرد.