قاتل: تصمیم گرفتم عامل اصلی بدبختیهایمان را بکشم
او فقط فکر خودش بود. پولدار نبودیم، ولی پدرم به ما همان مبلغی هم که داشت، نمیداد. مثلا میوه میخرید و میرفت پشتبام تنهایی میخورد. غذا تهیه میکرد و تنهایی روی پشتبام میخورد، بعد پایین میآمد. مرتب با ما دعوا میکرد. صدای دعواهای ما را کل همسایهها میشنیدند. از این وضعیت خسته شده بودم. چند بار خواستم خودم را بکشم، اما به خاطر برادر و مادرم این کار را انجام ندادم. آنها غیر از من کسی را نداشتند. اینطوری تنهاتر از همیشه میشدند. به همین جهت تصمیم گرفتم عامل اصلی بدبختیهایمان را بکشم.
بررسیهای تخصصی کارآگاهان مشخص کرد، پسر و عروس مرد گمشده که یک ماه برای مسافرت به شهرهای شمالی کشور رفتهاند در طبقه بالای خانه مرد گمشده زندگی میکنند و با فرد فقدانی اختلافات عمیقی دارند.
وقتی مأموران بلافاصله به نشانی اعلام شده در محدوده شرق تهران اعزام شدند دریافتند درگیری میان مردی ۷۰ ساله و پسر ۳۰ سالهاش رخ داده و در جریان این درگیری پسر جوان پدرش را با ضربات متعدد چاقو کشته و متواری شده است.
متهم گفت: پدرم خیلی مادرم را اذیت میکرد اختلاف زیادی با هم داشتند. اصلاً به مادرم توجهی نداشت و رفتار او هر روز سردتر میشد، برای یافتن علت این رفتار او را تحت نظر قرار دادم و متوجه شدم پدرم بیخبر از ما، زنی را موقت به عقد خود درآورده است. از این ماجرا خیلی ناراحت شدم و عصبانیتم زمانی بیشتر شد که فهمیدم پدرم میخواهد مادرم را پس از سالها زندگی طلاق بدهد. مادرم نیز بشدت از این موضوع ناراحت بود.
متهم انگیزه خود را از قتل پدر ش بدرفتاری و تحقیر کردن عنوان کرده بود در مراحل بعدی بازجویی گفت: روز حادثه دوباره با هم بحث کردیم. او اصرار داشت باید مطابق فرقه انحرافی او رفتار کنم و من هم، چون میدانستم اساس آن فرقه دروغ و ناراستی است زیر بار نرفتم. بارها گفته بودم نمیخواهم معتقد به فرقه انحرافی او باشم و میخواهم مسلمان شوم، اما پدرم مخالفت جدی میکرد و روبهرویم میایستاد تا اینکه بحثمان به درگیری کشید و من هم از شدت عصبانیت چند ضربه چاقو به او زدم و از خانه بیرون رفتم.
فرمانده انتظامی شهرستان دشتستان اعلام کرد: با انجام تحقیقات فنی و تخصصی و با مستندات و ادله موجود، فرزند مقتول لب به اعتراف گشوده و به صراحت به قتل پدر ش با اسلحه شکاری اقرار کرد.
همسر مقتول در توضیح ماجرا به مأموران گفت: پسرم میلاد از صبح با محمود همسرم بر سر پول مواد مخدر جر و بحث میکردند. محمود به هیچ عنوان حاضر نبود که پول به پسرم بدهد و همین موضوع سبب شد تا آنها پس از جر و بحث باهم درگیر شوند و در نهایت هم میلاد با چند ضربه چاقو پدرش را از پا درآورد و بعد هم از خانه فرار کرد.
با تماس پیرمرد، تیم جنایی بلافاصله راهی محل کشف جسد در بیابانهای حسن آباد شدند. با اینکه بهخاطر گذشت زمان بخشی از جسد از بین رفته بود، اما آثار کبودی روی گردن او، حکایت از مرگ بر اثر خفگی و قتل داشت.
به دنبال اظهارات دختر جوان، او به دستور بازپرس محمدحسین زارعی بازداشت شد، اما میترا در ادامه تحقیقات در حالی که منکر جنایت شده بود، گفت: اعتیاد شدیدی به شیشه دارم و توهم ناشی از آن باعث شد فکر کنم پدرم را کشتهام.
چند روز قبل خبر درگیری خونین خانوادگی در یکی از شهرستانهای غرب استان تهران به پلیس اعلام شد. وقتی مأموران گشت کلانتری به این خانه رسیدند در حالی با پیکر خونین پیرمرد ۷۰ ساله روبهرو شدند که با ضربههای کارد به قتل رسیده بود.
چند لیتر بنزین گرفتم و در خانه ریختم و آتش زدم بعد هم از ترس فرار کردم. ساعاتی بعد هم متوجه شدم که پدرم فوت کرده است.
المیرا شریفیمقدم مجری شبکه خبر با اشاره به قتل پدر ش در سال ۷۲ در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: «شاید اگر نوزده دی سال ۷۲ شبکههای اجتماعی بود و من هم ۱۲ساله نبودم، عامل قتل پدر م را پیدا کرده بودم. شد ۲۸ سال و پرونده قتلی که بدون نتیجه، حالا گم شده!»
بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل جنایت شده و با جسد مرد ۵۷ ساله در حالی مواجه شدند که ضربه چاقویی به گردنش اصابت کرده بود.
مشخص شد پسر ۳۵ ساله به علت داشتن اعتیاد به مواد مخدر و اختلافات خانوادگی، با اسلحه شکاری پدر خود را به قتل رسانده است.
در پروندهای زن و دو فرزند تصمیم به قتل پدر خانواده میگیرند. انگیزه آنها مبنی بر تحریک زن با گفتن مطالبی دروغین درباره پدر خانواده در خصوص ارتباط با زنان اجنبی بود.
مادرم زن ثروتمندی بود البته پدرم هم مردی پولدار بود. بعد از فوت مادرم من به پدرم گفتم وضع مالی خوبی نداریم و از او کمک خواستم تا بخشی از دارایی مادرم را به من بدهد تا خانهای در نزدیکی خانه خودش در شمالغرب تهران بخرم، اما پدرم قبول نکرد. او گفت: شما یک خانه مسکن مهر در پرند دارید بروید و همانجا زندگی کنید و به من ربطی ندارد که بخواهم به شما پول بدهم. درگیری و اختلاف من و پدرم به همین دلیل بود. او میخواست من سختی بکشم. من همه عمرم را در سختی بودم بدرفتاریهایش را هم هرگز فراموش نکردم تا اینکه با حامد تصمیم گرفتیم او را بکشیم.
فرد قاتل دستگیر و در این خصوص پروندهای تشکیل و در حال سیر مراحل قانونی است.
متهم گفت: من نمیخواستم همسرم را بکشم وقتی درگیر شدیم او عصبانی شد و به من گفت: دیگر نمیخواهد با من زندگی کند و از اینکه مدام با هم درگیر میشویم خسته شده است. وقتی این حرف را شنیدم، دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و با ضربات چاقو او را به قتل رساندم.
به دستور بازپرس جنایی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و بررسیها برای دستگیری متهم از سوی کارآگاهان اداره دهم ادامه دارد.
مادر این خواهران، که خود از خاچاطوریان کتک میخورده و آزار میدیده؛ سالها پیش به پلیس مراجعه کرده بود؛ همسایگان این خانواده هم که خیلی از او میترسیدند به پلیس مراجعه کرده بودند، اما شواهدی وجود نداشت که پلیس بر مبنای آن بتواند در هیچکدام از این موارد وارد ماجرا شود و کمکی به آنها کند.