پرسش جامعه و بهویژه جامعه فرهنگی کشور آشکارا و صریح است: «این در و دروازه صاحب دارد؟ اگر دارد چرا بسته نمیشود و مجازات نمیشوند؟ آیا اینگونه اعمال و رفتارها، هتک حرمت شناسنامه فرهنگی ما ایرانیان نیستند؟»
عباس تبریزیان در ویدئویی که به تازگی منتشر کرده است، به دفاع از کتابسوزی پرداخته و آن را مانند آتش زدن پرچم آمریکا و نیز مصداق «آتش به اختیار» بودن دانسته است.
سه اتفاق تلخ در حوزه فرهنگ؛ تحریم جشنواره فجر، جنجال ارکستر سمفونیک در تالار وحدت و کتابسوزی
در روزهای اخیر فرهنگ و هنر کشور گرفتار حاشیههای عجیب و غریبی شده است. این اتفاقات در حالی رخ داده است که اصل مسئله یعنی تولید در حوزه فرهنگی در بدترین وضعیت خود در سالهای اخیر به سر میبرد. رکودی سهمگین حوزه های مختلف فرهنگی کشور را فراگرفته است و حاشیهها بر متن غلبه کرده اند.
کتابسوزان آیتالله عباس تبریزیان، وامدار چند دهه کوبیدن بر طبل بومیسازی دانش است. علم بومی که بیش از هر عرصهای در علوم انسانی بر آن تأکید شده و شوراها برای تحقق آن ساخته و پرداخته شده، هنوز خروجی نداشته و کسی چشمش به جمال جامعهشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد یا فیزیک و طب بومیشده و گاه متصف به صفت اسلامی روشن نشده است، اما رخدادی نظیر کتابسوزان هاریسونگیت بر بستر چنین گفتمانی بالیده و شجاعت ظهورش را از همین گفتمان گرفته است.
در جریان سوء استفاده عناصر آشوبگر از اعتراضات مردمی در شنبه شب، «کتابخانه تفکر» شهرستان شهریار به دست آشوبگران به آتش کشیده شد و حدود ۱۳۰۰۰ جلد کتاب در آتش جهل و کینه سوخت. خسارت وارده به این کتابخانه در حدود ۲۰ میلیارد ریال ارزیابی می شود.