حسین دهلوی از هنرمندان نامی عرصه موسیقی اهل ایران صبح روز سهشنبه 23 مهرماه سال 98 بعد از مدتها مبارزه و تحمل بیماری در سن 98 سالگی این دنیا را ترک کرد. هنرمندی که آثار شنیداری و تالیفی او در عرصه موسیقی برای خوانندگان آواز، ترانهسرایان، شاعران آوازهای کودک و دیگر علاقهمندان و مخاطبان موسیقی ایرانی، خاطرهساز سالها فعالیت او بوده است.
این موسیقیدان، آهنگساز و رهبر ارکستر از پنج سالگی آموزش موسیقی را نزد پدرش معزالدین دهلوی از شاگردان مرحوم علیاکبرخان شهنازی نوازنده و ردیفدان نامدار تار و فرزند میرزا حسینقلی آغاز کرد و در ۹ سالگی بود که با تشویق مادرش به ویولن روی آورد و همین مسیر را نزد ابوالحسن صبا ادامه داد.
همکاری حسین دهلوی با ابوالحسن صبا
از فعالیتهای او پیش از انقلاب به این نکته میتوان اشاره کرد که در سال ۳۹ با اخذ مدرک آهنگسازی از هنرستان عالی موسیقی در دوره هنرستان با همکاری ابوالحسن صبا ارکستر شماره یک هنرهای زیبا را راهاندازی و در همین دوره چند اثر از آثار صبا را برای ارکستر تنظیم کرد. او همچنین در سال ۱۳۴۱ به ریاست هنرستان موسیقی ملی برگزیده شد و تا ابتدای سال ۱۳۵۰ این سمت را عهدهدار بود.
او خود در دوره دوم هنرستان رشتههای تئوری موسیقی ایران، تلفیق شعر و موسیقی، فرم موسیقی ایران، هارمونی و ارکستر را شخصا آموزش میداد. نخستین اثر دهلوی در زمینه ارکستر موسیقی ملی، به نام سبک بال در سال ۱۳۳۲ و در دستگاه شور تصنیف شد. کنسرتینو برای سنتور و ارکستر، یکی از بخشهای این آلبوم، نتیجه همکاری مشترک دهلوی با فرامرز پایور است. آثار بعدی دهلوی مانند «گفتوگوی دل» در شور (۱۳۳۶) و «فروغ عشق» در بیات اصفهان از تجربیات ارزشمند وی در تلفیق شعر و موسیقی ایرانی بهشمار میروند.
وی از سال ۷۶ تصنیف اپرای مانا و مانی را به مناسبت سال جهانی کودک آغاز کرد. ساخت این اثر سه سال به طول انجامید که تا به حال به اجرا درنیامده و فقط موسیقیسازی آن در خرداد ۷۹ با همت و رهبری علی رهبری با ارکستر فیلارمونیک اسلواکی در شهر براتیسلاوا اجرا و ضبط شد. این هنرمند صاحب نام موسیقی ایرانی همواره به نوآوری در زمینههای مختلف اندیشیده است که تدوین متد تمبک به وسیله او و جمعی دیگر شامل حسین تهرانی، مصطفی کمال پورتراب، فرهاد فخرالدینی و هوشنگ ظریف برای ارتقای جایگاه تمبک در موسیقی ایرانی و تسهیل آموزش این ساز، توجه به ساخت سنتور کروماتیک برای جبران نقیصه کوک این ساز برای استفاده در ارکستر از جمله این مواردند.
آخرین اثر حسین دهلوی
بد نیست بگوییم آخرین اثر این هنرمند «پایهگذاری ارکستر مضرابی» بود که با همکاری جمعی بالغ بر ۵۰ نفر از نوازندگان سازهای مضرابی ایرانی تشکیل شد که ابتدای دهه ۷۰ به روی صحنه رفت. خودش اعتقاد داشت: «با تغییر شیوه زندگی ایران قدیم، باید شیوه جدید ارتباط و شیوه جدیدی از مناسبات گوناگون در زندگی ایجاد شود. از این رو گرایش از موسیقی تکصدایی به موسیقی گروهی اجتناب ناپذیر است.»
از جمله آثار شنیداری و تالیفی این هنرمند در عرصه موسیقی به «سبکبال» بر اساس موتیف کوتاهی ملهم از قطعه قاسمآبادی ساخته ابوالحسن صبا، «کنسرتینو برای سنتور و ارکستر» با همکاری مشترک فرامرز پایور، «گفتوگوی دل»، «فروغ عشق»، «به یاد صبا» برگرفته از قطعه «به یاد گذشته»، «چهار مضراب برای ویولن و ارکستر»، «نغمه ترک»، اجرای ۱۵ قسمت از اپرای ۲۶ قسمتی «بیژن و منیژه»، «دوئو سنتور در سهگاه»، «شورآفرین در شور برای ارکستر»، «چهارنوازی مضرابی در اصفهان»، «سوئیت بیژن و منیژه برای ارکستر زهی»، «بیژن و منیژه برای ارکستر سمفونیک» و «سرباز برای آواز گروهی و ارکستر» میتوان اشاره کرد.
کتاب حسین دهلوی
همچنین یکی از مهمترین آثار حسین دهلوی به کتاب «پیوند شعر و موسیقی آوازی» میتوانیم اشاره کنیم که جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش هنر را به خود اختصاص داد. این کتاب که حاصل بیش از ۴۰ سال تجربههای عملی و نظری حسین دهلوی است موارد مختلف پیوند شعر و موسیقی آوازی را با زبانی روشن و ارایه نمونهها و مثالهای موسیقایی بیان میکند. مخاطبان این کتاب بیشتر کسانی هستند که زبان آنها فارسی است و سالی چند در موسیقی کار کرده اند و در مورد مبانی این هنر آگاهی لازم را دارند و تمایل دارند در زمینه تصنیف قطعات آوازی روی شعر فارسی اطلاعات لازم را به دست آورند. خوانندگان آواز، ترانهسرایان، شاعران آوازهای کودک و دیگر علاقهمندان نیز بیشک از این کتاب بهره میبرند.
چهره ماندگار
حسین دهلوی در سال ۸۲ به عنوان چهره ماندگار از طرف مسوولان مورد تجلیل قرار گرفت. کسی که برای نظم و انضباط اجتماعی اهمیت فراوانی قائل بود و با اعتقاد به اینکه آموزش موسیقی به کودکان و همکاری آنان در قالب یک گروه نظم را به آنها آموزش میدهد و همین نظم بعدها موجب میشود تا افرادی منظم و وظیفهشناس در زندگی بار بیایند.
قرار بود دهلوی رهبری ارکستر ملی باشد
متاسفانه دهلوی سالهای اخیر را با بیماری فراموشی پشت سر گذاشته بودند. سوسن اصلانی ـ. نوازنده سنتور، آهنگساز و همسر حسین دهلوی ـ. در گفتوگویی که سال ۹۶ با ایسنا داشت، یکی از دلایل اصلی بیماری آلزایمر همسرش را افسردگی عنوان کرده و گفته بود: «زمانی هم که حال دهلوی بهتر بود از او آنچنان که باید، بهره نبردند. دهلوی به دلیل افسردگی آلزایمر گرفت. او قرار بود رهبری ارکستر ملی را بر عهده بگیرد، اما این قولها در حد حرف بود و انجام نشد که برای او ضربه بدی بود. بعدها او دیگر به دلیل کسالتش نتوانست اثری بسازد.»
باید ایستاده ایستاد
خبر درگذشت این موسیقیدان واکنشهای متعددی را در پی داشت. مجید رجبیمعمار مدیرعامل خانه هنرمندان، سیدمحمد مجتبی حسینی معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد اللهیاری فومنی مدیر دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بابک ربوخه مدیر امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با انتشار پیامهای جداگانه درگذشت استاد حسین دهلوی موسیقیدان پیشگام کشورمان را تسلیت گفتند. به اعتقاد آنها دهلوی شخصیت ارزشمندی بود که علاوه بر آراستگی به توانمندیهای سرشار در عرصههای آهنگسازی، نوازندگی، تالیف و درخشش در زمره چهرههای ماندگار این مرز و بوم، به تمامی دوستدار شفیق مردم و فرهنگ وزین ایران بود.
حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده صاحبنام موسیقی کشورمان هم به مناسبت درگذشت استاد حسین دهلوی موسیقیدان شهیر ایرانی نوشت: «حسین دهلوی، به بزرگی هنر و به بزرگی یک معلم. باید سراپا ایستاد.
به احترامش باید سراپا ایستاد و شنید نغمههایش باید سراپا ایستاد و به دور دست تاریخ نگاه کرد دستانی سر به آسمان و زمین در حرکتند، تا آهنگ غرور و عشق بیامیزند... باید ایستاده شنید، باید ایستاده نواخت و باید ایستاده ایستاد، تا زخم هجرانش نشکند دلهای افراشته را...»
دهلوی از زبان شاگردان
دهلوی چه در خلق آثاری ماندگار و نوآوری در موسیقی سنتی ایرانی، چه در پیوند اپرا و باله با قصههای ایرانی و چه در تربیت شاگردانی برجسته در موسیقی معاصر ایران کارنامهای قابل ستایش دارد.
او شاگردانی را تربیت کرد که همه متفقالقول بودند از جدیت او بر سر کلاس و اینکه درس از نظر او شوخیبردار نبود. علی رهبری یکی از شاگردان این هنرمند برجسته معتقد است که همه چیز خود را مدیون حسین دهلوی میداند و گفته بود که اولین بار او بود که من را بااستعداد دانست و معتقد بود که برای اسم در کردن و صرفا کسب پول موسیقی کار نمیکنم: «حتی یک بار جلوی تمام بچهها گفتند که این علی رهبری آینده درخشانی دارد.» رهبری در آن مصاحبه گفته بود که این جمله را تا امروز هیچ وقت فراموش نکرده و روی او تاثیر مثبتی هم گذاشته است. رهبری اشاره میکند: «اگر دهلوی آن زمان آقای دهلوی نبودند خدا میداند که من میماندم هنرستان یا... احتمال داشت که در مسیرهای دیگری قرار بگیرم. ایشان من را در مسیر موسیقی خوب، چه موسیقی ایرانی و چه موسیقی غربی قرار داد. امروز بعضیها نمیتوانند درک کنند که وقتی من میگویم حتی بتهوون را بهتر رهبری میکنم؛ بهخاطر اینکه پایه اصلی من موسیقی ایرانی بوده است.»
وقتی کار نوشتن اپرای مانی و مانا به پایان میرسد حسین دهلوی که سالها زحمت کشیده بود تا شاهد به روی صحنه رفتن این اپرا باشد، اما درنهایت خبری از اجرا برای او نبود، اما علی رهبری از آغاز نوشتن اپرای مانی و مانا در جریان کار بوده است: «حتی آقای خاتمی هم به ایشان قول داده بودند که ما به شما کمک میکنیم، چون «مانی و مانا» برای بچهها نوشته شده، اجرا شود. شنیده بودم آقای خاتمی جلوی چندین نفر قول داده بودند که اجرا میکنیم، اما در نهایت محقق نشد راستش سال ۲۰۰۰ من رییس انتشارات موسیقی «کوخ اینترنشنال» بودم. آن موقع از امکانات زیادی برخوردار بودم و بودجهای برای این کار در نظر گرفتم تا ایشان با پسرشان تشریف بیاورند به «براتیسلاوا»، تا با ارکستر فیلارمونیک ما این قطعه را بدون خواننده ضبط کنیم. ایشان خیلی خوشحال شدند. آن موقع حدود ۲۰ هزار یورو برای ایشان بودجهای از اینجا گرفتم. ایشان ۱۰ روزی هم آمدند اینجا و خیلی هم خوشحال بودند. آقای خاتمی هم در ایران، به ایشان امیدهایی داده بود، قرار ما این شد که بروند ایران، چند ماهی آنجا صدای خوانندههای فارسی را روی این قطعه بگذارند، بفرستند اینجا. ولی متاسفانه آقای دهلوی رفتند و یک سال شد دو سال و سه سال و آخرش به جایی رسید که در واقع به هیچ جایی نرسید در ایران.» رهبری دلیل عدم اجرای این اپرا را استفاده از صدای زن میداند که در واقع یکی از نقشهای اصلی اپراست و قابل صرفنظر کردن نیست: «چون صدای زن داشت، متاسفانه هنوز که هنوز است مشکل دارد.»
هومن دهلوی از پدر می گوید
هومن دهلوی فرزند این موسیقیدان از روزگار قدیم پدرش میگوید: «زمانی که ما بچه بودیم یادم هست که هنرستان چند سالی تعطیل شده بود و دوباره باز شد. در این مدت دوستانمان و هنرمندان دیگر خیلی مراجعه میکردند و فکر میکردند که شاید پدر کاری از دستش بربیاید. یادم هست که از دانشجویان رشته موسیقی در دانشگاه تهران خواسته بودند که به رشتههای دیگر (مثلا روانپزشکی) بروند. من خودم هم بعد از دوره راهنمایی میخواستم به هنرستان موسیقی بروم. ولی هنرستان تازه باز شده بود، خیلی بلاتکلیف بود و معلم خوب نداشت. به همین دلیل، چون از طرفی علاقهای هم به رشتههای تصویری داشتم، پدر مرا به هنرستان تجسمی برد و آنجا امتحانی از من گرفتند. اما خیلی از فعالیتهایم زمینه موسیقیایی داشت و با عکس آهنگسازها یا با ترکیب نتها، کارهایی میکشیدم و به در و دیوار آویزان میکردم وقتی پدرم متوجه این گرایشم شدند مرا به هنرستان تجسمی بردند و من آنجا تحصیل کردم و رشته گرافیک خواندم. ولی به طور آزاد، هم پیانو و هم ویولن و هم درسهای هارمونی را جدا میخواندم.»
بیمهری به استاد
در سالهای گذشته حسین دهلوی با بیمهریهای زیادی مواجه شد ولی گلایهای نمیکرد. بیمهری به این استاد موسیقی تا آنجا پیش رفت که در جریان برگزاری جشنواره فجر جعبه خالی از سکه را به این استاد دادند. شهروند آنلاین به نقل از کیوان ساکت، ماجرا را این طور روایت میکند: «حدود ۲۰ سال قبل در مراسم اختتامیه جشنواره موسیقی فجر قرار بود از حسین دهلوی به عنوان یکی از برگزیدگان تقدیر شود. جایزه این بخش ۱۰ سکه طلا بود، اما قبل از اعلام آن، به من اطلاع دادند که نتوانستهاند جایزه را تهیه کنند. میخواستند جعبه خالی هدیه را به ایشان بدهند تا بعد از پایان مراسم آن را تهیه و پرداخت کنند. گفتند به ایشان بگویید جعبه را باز نکنند. استاد دهلوی ناراحت شد، اما گفت: اشکالی ندارد. زمان گذشت و پیگیریها برای دریافت جایزه نتیجه نداد تا اینکه سال گذشته با پیگیریهای من و مانی جعفرزاده رقم ناچیزی به خانواده ایشان داده شد.» کیوان ساکت همچنین درباره تاثیر او بر موسیقی ایرانی توضیح میدهد: «زحمت زیادی در رشتههای مختلف آهنگسازی، نوشتن برای ارکستر، تربیت شاگردان، ایجاد نظم، تعهد و آموزش تعهد کشید. یکی از ویژگیهای ایشان در زمینه آهنگسازی در اپرا و ارکسترال این بود که در عین رعایت قوانین و تئوریهای موسیقی غربی از ویژگیهای موسیقی ایرانی هم استفاده میکرد که در همه آثارشان آشکار بود. هرگز از هویت موسیقی ایرانی دور نشد و آهنگهایش حال و هوا و رنگ موسیقی ایرانی داشت. خیلی از موسیقیدانان، آثار ارکسترال را در گامها و نتهای ایرانی ساختهاند، اما این ویژگیهای ایرانی را ندارند. بیژن و منیژه که براساس داستان شاهنامه توسط ایشان نوشته شده بود یکی از باارزشترین آثار ارکسترال ایشان است. اینها نشاندهنده درک عمیق او از موسیقی ایرانی است. البته او همه آثارش را دوست داشت و میگفت: همه آنها مثل فرزندانم هستند.»
حسین دهلوی و ساخت موسیقی فیلم
باید بگوییم که حسین دهلوی، در زمینه موسیقی فیلم هم فعالیت داشته است که از میان آنها میتوان به ساخت آهنگ برای چند فیلم مستند از ابراهیم گلستان مانند یک آتش (چشماندازها)، موج و مرجان و خارا و گنجینههای گوهر و همچنین فیلم هفده روز به اعدام» اثر هوشنگ کاووسی اشاره کرد.
در نوزدهمین دوره انتخاب کتاب سال در سال ۱۳۷۹ کتاب «پیوند شعر و موسیقی آوازی» نوشته حسین دهلوی، برنده جایزه کتاب سال شد.
منابع:
روزنامه اعتماد