یک شاعر و نویسنده، گفت: در حمله اسکندر ایرانیها تحت تاثیر فرهنگ هلنی قرار نگرفتند و حتی روی آنها تاثیر گذاشتند و قوم مهاجم را به رنگ خودش درآورد، مغول هم همینطور و حتی اسلام را هم ایرانی کرد.
یک استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، گفت: در زیست اجتماعی طبیعی هم، شادی و غم توامان و درهماند و اشکال گوناگون هم دارند. ما نمیتوانیم فقط غمهای یک جامعه را نشان دهیم و شادی را در سایۀ غم توضیح دهیم؛ و یا برعکس. اینها درهم و برهماند.
هرچند فرهنگ راه خود را -اگرچه- با فراز و نشیب پیش میبرد، اما زیر بار این همه ندانمکاری و حتی شاید به روایت وزیر اطلاعات، عمدیکاری، فرهنگ و هنر ایرانی و زبان فارسی هر روز نحیفتر میشود. مباد روزی که بپرسند: «راستی، فرهنگ ایرانی که روزگاری در این پهنه میدرخشید، چه شد؟» و پاسخ بشنوند: «تامام»!
گفتگو با محمد صنعتی، روانتحلیلگر و پژوهشگر فرهنگ
زیگموند فروید در وهله نخست یک عصبشناس (neurologist) و دانشمند (scientist) بود و مقالاتی علمی داشت و از مطالعاتش در این حوزهها و کار کردن با پزشکانی، چون بروئر و شارکو، توجهش به درمان «هیستریا» معطوف شده بود. در نتیجه همین مطالعات بود که به کشف ناخودآگاه نائل شد. بنابراین هدف فروید، علمی و بالینی بود، یعنی میخواست با کشف ناخودآگاه و پایهگذاری روانکاوی، بحث خود را از نظر علمی پیش ببرد.
در نشستی با حضور زيباكلام و حقشناس بررسی شد
مؤسسه بهاران روز گذشته نشست «نژادپرستی در فرهنگ ایرانی » را برگزار کرد. در این مراسم که در گرمای شدید تابستانی مرداد، با حضور پرتعداد مخاطبان مواجه شده بود، صادق زیباکلام و محمدجواد حقشناس به بیان نظرات خود پرداختند.
جبار رحمانی تحلیل میکند
نیروی انتظامی در بخشنامهای برگزاری ولنتاین را ممنوع کرد. هدفِ بخشنامه ناجا مقابله با ترویجِ فرهنگ منحط غرب است. اما آیا مقابله ناجا با این مراسم جلوی فرهنگِ غربی را خواهد گرفت؟
«نگاهی اجمالی به عصر زرین فرهنگ ایران» عنوان آخرین کتاب حسن قاضیمرادی است که بهزودی از سوی انتشارات آمه منتشر میشود. این کتاب مصاحبه مفصلی است که پروین قریشی و نسرین تخیری با ایشان انجام دادهاند. قاضیمرادی در این کتاب به دنبال ارایه تحلیلی از فراز و فرود عصر زرین، به دستاوردهای فرهنگی و تمدنی آن عصر میپردازد. آنچه در ادامه میآید، فشردهای از پیگفتار این کتاب است که به صورت مقالهای تنظیم شده است.
گفتگو با مصطفی مهرآیین؛
در جامعه ارگانیکی دورکیم معتقد بود هرچه جامعه پیچیدهتر میشود ۲،۳ عامل میتواند ارگانیسم را به هم وصل کند. اول تقسیم کار است. نکته کلیدیتر روح جمعی است یعنی همان فرهنگ و نظام ارزشها و باورها که باعث میشود جامعه مثل ارگانیسم در پیوند با هم قرار گیرد.