پس از انقلاب باشگاه افسران به وزارت امور خارجه واگذار شد که با افزودن دو ساختمان متقارن ناسازگار با ساختمان اصلی در حیاط ورودی باشگاه، پهنه گسترده حیاط باشگاه تا اندازه بسیاری از میان رفت و توپ مروارید در میان آن ساختمانها و در پس دیوار و دژ جلوی آن پنهان شد.
توپ مروارید که تهرانیها به لهجه خود آن را «توپ مرواری» مینامیدند روزگاری روی سکوی کاشیکاری شدهای، در میدان توپخانه بود. زنان تهرانی در روزگار قاجار، به این توپ پارچه میبستند و از آن درمان دردها و گرفتاریهایشان را میخواستند. به طوریکه شبهای جمعه و چهارشنبهسوری، دورتادور توپ مروارید غلغلهای از زنان را میشد دید که با هیچ ضرب و زوری نمیتوانستند آنها را از اطراف توپ دورشان کرد.