بازی یکی از مهمترین سرگرمیهای درباریان فجری بود. در حقیقت این کودکان درباری بودند که نخستین اسباببازیهای فرنگی و جدید را امتحان میکردند.
درهای خانه میرزا آقا خان نوری، صدراعظم ناصرالدین شاه که به «خانه امام جمعه» نیز معروف است، با پایان فار نخست مرمت آن پس از حدود پنج سال، یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳ بازگشایی شد. خانه صدراعظم ناصرالدین شاه، حوالی میدان امام خمینی (ره) و بازار تهران، خیابان ناصرخسرو، در کوچه امام جمعه واقع شده است. این بنا، حدود ۴۰ سال به میرزا آقاخان نوری، دومین صدر اعظم ناصرالدین شاه ملقب به «اعتمادالدوله» تعلق داشت که بعدها (۱۲۸۵شمسی) شخصی با نام سیدابوالقاسم، داماد مظفرالدینشاه آن را خرید و در آن ساکن شد.
اجرای تئاتر توسط ارامنه تهران و ماجرای دعوت از ناصرالدین شاه یکی از اتفاقات تاریخی است که با کلیسای سورپ گئورگ و ارامنهای که در جوار این کلیسا زندگی میکردهاند مربوط میشود.
کتاب خاطرات زهرا خانم تاجالسلطنه، دختر ناصرالدینشاه، یک گنجینۀ تاریخی است که جزئیاتی خواندنی از زندگی در دربار قاجار را در خود جمع دارد. تاجالسلطنه در این یادداشتها اغلب با نگاهی انتقادی به شیوۀ سلطنت شاهان قاجار از جمله پدر و برادرش نگاه میکند.
ناصرالدینشاه علاقه خاصی به ورزش پهلوانی داشت و شخصاً دستور تأسیس باشگاه ری را صادر کرد. این باشگاه در نخستین سالهای فعالیتش در قرق درباریها بود.
این عکسها حضور ناصرالدین شاه در دربار بریتانیا در زمان حکومت ملکه ویکتوریا را به تصویر کشیدهاند. دو تن از شاهزادگان دربار بریتانیا مسئولیت استقبال از شاه را در سفرهایی که به این کشور داشت به عهده داشتند.
این «سلفی» قاجاری، یکی از هنرمندانهترین عکسهایی است که آنتوان سوروگین از ناصرالدینشاه گرفته است. عکاس محل قرار دادن دوربین را طوری طراحی کرده که خودش و دوربینش هم در عکس حضور داشته باشند، بدون اینکه حالت عادی سوژۀ عکس به هم خورده باشد.
در گذشته و در زمان ناصر الدین شاه از تالار برلیان جهت نگهداری هدایای نفیس پادشاهان خارجی استفاده میشد و هم چنین در عصر پهلوی این مکان محلی برای برگزاری مهمانیهای رسمی بود.
علاقۀ ناصرالدین شاه قاجار به عکاسی باعث شده بود که او علاوه بر وارد کردن لوازم این هنر نوظهور به ایران، خودش هم سوژۀ عکسهای زیادی باشد.
با آغاز سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا و آشنایی وی با فرهنگ غرب و اقدامات وی در راه ترویج این فرهنگ، در اندک مدتی زنان حرم سرا و بستگان شاه از فرصت پیش آمده سود جسته و در پی آن به نحو آشکاری از آزادی پیش آمده استفاده نمودند و دست به کارهایی که تا آن زمان برای زنان ممنوعیت داشت زدند.
ناصرالدینشاه کمی بعد از ساخت این عمارت، آن را به یکی از همسرانش «امینه اقدس» هدیه داد و از همین دوره بود که نام این اراضی از حصار ملا به اقدسیه تغییر کرد.»
این بازی عبارت بود از خاموش کردن چراغ. در تاریکی که حکم قطعی در آزادی را داشت، میتوانستند همدیگر را ببوسند، کتک بزنند، گاز بگیرند، کور کنند، سر بشکنند، دست بشکنند، مختار بودند و تمام این خانمها در اول شروع بازی در میان تالار مینشستند.
ناصرالدین شاه قاجار کمترین جد و جهدی برای اندیشیدن به آنچه از نظر میگذرانده، از خود نشان نداده و همه مظاهر تمدن جدید غرب را به دیده حیرت مینگریسته و در باب آن قلمفرسایی کرده است.
«امینه اقدس» یکی از زنان حرمسرای ناصری به دلیل علاقه وافری که به برادرش داشت فرزند او را بیشتر مواقع به حرم میبرد. این طفل که علاقه زیادی به گربه داشت، در اندرون با چند گربه بازی میکرد که یکی از آنها همان ببریخان بود.
در آستانه پنجاهمین سال سلطنت، ناصرالدینشاه هنگامی که به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم (ع) رفته بود، هدف گلوله میرزا رضای کرمانی قرار گرفت و در دم جان سپرد. پس از مضروب شدن، پیکر ناصرالدین شاه را روی یک صندلی قرار دادند و دستمالی بر زخم او گذاشتند. این صندلی و دستمالی که بقایای خون خشک شده شاه قاجار پس از ۱۲۶ سال بر آنها دیده میشود، هم اکنون در کاخموزه گلستان نگهداری میشود.
ماههای گرم سال که فرا میرسید، علاقه ناصرالدینشاه به شکار هم گل میکرد. برخی میگویند هر وقت شاه قاجار خلقش تنگ میشد، باید او را به شکار میبردند تا شاید چادرزنی در روستای خوش آب و هوای دوشان تپه و شکار آهو، گوزن و خرگوش وحشی دلش را شاد کند. نقل است که ناصرالدینشاه به همین دلیل به روستای دوشان تپه علاقه بسیار داشت؛ آنقدر که شکار در تپههای این روستا و دعوت و پذیرایی از مهمانهای خارجی در این منطقه او را بسیار سرخوش میکرد. نام دوشانتپه هم نشان از وفور خرگوش در محدوده این روستا دارد.
در این عکس تاریخی تصویری از کارمندان و پزشکان خلوت ناصرالدین شاه را مشاهده میکنید.
تصویری از یکی از دختران ناصرالدین شاه موجود است که وی را در حال خیاطی نشان میدهد.
سنگ قبر ناصرالدین شاه که پیکرهای از او را به نقش کشیده است، در گوشهای از کاخ گلستان، معروف به «خلوت کریمخانی» نگهداری میشود. این سنگ در محفظهای شیشهای قرار داده شده که درون آن نیز اسکناسهایی انداخته شده است؛ صحنهای که البته چندان ناآشنا به نظر نمیآید، اما نه در کاخ گلستان و در تابوت شیشهای که از یک سنگ قبر با ارزشهای هنری و تاریخی محافظت میکند.
تیمچهای که از ابتدا به مرکزی برای فعالیت کتابفروشان تبدیل شد. «میرمحمدعلی شیرازی» از نخستین کسانی بود که حدود سالهای ۱۲۷۰ کتابفروشی کوچک خود را در این تیمچه تاسیس کرد تا از پیشگامان نشر و فروش کتاب به ویژه کتابهای مذهبی باشد.