روزنامه فرهیختگان در مطلبی به انتقاد از حمایت ایران اینترنشنال و بی بی سی از اسرائیل پرداخت.
این روزنامه نوشت: رسانههایی مانند ایران اینترنشنال و بیبیسی که وابسته به جریان رضا پهلویاند، تلاش کردهاند مثل حمایتهای همیشگیشان از رژیمصهیونیستی، با زیر سوال بردن نقش حزبالله و بزرگنمایی هزینههای این درگیریها برای لبنان، فضای عمومی را علیه مقاومت تحریک کنند.
حزبالله در صورت آتشبس در شرایط کنونی میتواند ادعای پیروزی کند.» این اعتراف خبرنگار بیبیسی حاضر در لبنان، پیش از اعلام آتشبس در لبنان بود. مذاکرات برای برقراری آتشبس میان اسرائیل و لبنان، بهعنوان یکی از مهمترین موضوعات منطقهای، تا روز سهشنبه ادامه داشت و نهایتاً در ساعات پایانی این روز، نتانیاهو در یک پیام ویدیویی اعلام آتشبس کرد.
این مذاکرات در حالی پیش میرفت که کارشناسان منطقهای و بینالمللی از یک سو آن را گامی به سوی کاهش تنشها میدانستند و از سوی دیگر، رسانههای وابسته به جریان ضد مقاومت، بهویژه رسانههای عبری، بهطور آشکاری نارضایتیشان از اعلام آتشبس را فریاد میزدند.
صهیونیستها اما در این مسیر تنها نیستند و همپیمانان پر و پا قرصی همچون اینترنشنال و بیبیسی و دیگر رسانههای پادوی پهلوی را در کنار خود دارند که تا پیش از اعلام آتشبس، چندان رضایتی از روند مذاکرات نداشتند و حالا هم بیش از خود نتانیاهو و رسانههای عبری ظاهراً از اعلام آتشبس خوشحالند و سعی میکنند این اتفاق را شکست حزبالله بدانند. بدیهی است که در این مذاکرات هم حزبالله امتیازاتی داشته و هم رژیمصهیونیستی منتفع شده، اما برانگیختگی این رسانهها خود نشان از پیروزی حزبالله دارد.
در طول مذاکرات آتشبس در لبنان و پس از اعلام آن، بازوهای رسانهای نتانیاهو کارویژهشان را دنبال میکنند. مأموریت آنها پیش از آتشبس، به تعویق انداختن آن بود و حالا سعی دارند نتانیاهو را برنده این میدان معرفی کنند. نهایتاً دو طرف این درگیری بر اساس شروطی مشخص به کاهش تنشها و پایان درگیریها متعهد شدند. تا لحظه تنظیم این گزارش، اما این شروط بهطور رسمی اعلام نشده است، ولی از زمان اعلام آتشبس، یک دسته از این تعهدات در رسانهها دست به دست میشود که البته همچنان رسانههای مقاومت آن را تأیید نکردهاند.
اساس این شروط، حزبالله و دیگر گروههای مسلح لبنان از هرگونه اقدام تهاجمی علیه رژیم صهیونیستی منع شدهاند، و در مقابل، اسرائیل نیز تعهد کرده است که هیچگونه عملیات نظامی علیه اهدافی در خاک لبنان، چه در زمین، هوا یا دریا، انجام ندهد. این توافق با بهرسمیت شناختن قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل، بر اهمیت بازگشت به وضعیت عادی در مرزهای شمالی اسرائیل و جنوب لبنان تأکید دارد. با این حال، هر دو طرف همچنان حق طبیعی خود را برای دفاع در صورت نقض تعهدات محفوظ نگه داشتهاند.
بر اساس این توافق، ارتش لبنان بهعنوان تنها نیروی مجاز به حمل سلاح و اعمال قدرت نظامی در جنوب لبنان معرفی شده و تمامی گروههای مسلح غیردولتی از این حوزه کنار گذاشته میشوند. دولت لبنان متعهد شده است که کلیه تأسیسات غیرمجاز مربوط به تولید و نگهداری سلاح را برچیند و تمامی تسلیحات غیرمجاز را مصادره کند. هرگونه عرضه، فروش یا تولید تسلیحات نیز باید تحت نظارت و کنترل دولت لبنان صورت گیرد، اقدامی که هدف آن تقویت نقش دولت در کنترل تسلیحات و کاهش تنشهای نظامی است.
برای نظارت بر اجرای این توافق، کمیتههای مشترک با حضور نمایندگان مورد قبول هر دو طرف تشکیل خواهد شد. این کمیته، همراه با نیروی موقت سازمان ملل متحد در لبنان (یونیفیل)، بر پایبندی به مفاد آتشبس نظارت خواهد کرد و هرگونه نقض احتمالی تعهدات را گزارش میدهد. همچنین، لبنان موظف است نیروهای رسمی امنیتی و ارتش خود را در مرزهای جنوبی و گذرگاههای مشخص مستقر کند تا از حفظ ثبات و کنترل اوضاع اطمینان حاصل شود.
از سوی دیگر، نتانیاهو تعهد کرده است که بهتدریج و طی حداکثر ۶۰ روز، نیروهای خود را از جنوب خط آبی عقب بکشد. این روند بهصورت مرحلهای انجام خواهد شد تا شرایط اجرای کامل آتشبس فراهم شود. ایالات متحده نیز نقش مهمی در این توافق ایفا میکند و مسئولیت میانجیگری و حمایت از مذاکرات غیرمستقیم برای تعیین مرزهای زمینی را بر عهده دارد. فرانسه نیز بهعنوان یک شریک بینالمللی در نظارت بر اجرای توافق حضور خواهد داشت.
این توافق، که با هدف کاهش تنشها و تقویت ثبات منطقهای صورت گرفته، معادلات جدیدی را در مرزهای لبنان و شهرکهای اشغالی تعریف میکند. در حالی که از یک سو به حقوق دولت لبنان برای اعمال حاکمیت نظامی در مناطق جنوبی تأکید دارد، از سوی دیگر رژیم صهیونیستی را به تعهداتی محدود میکند که تاکنون برای آن پذیرفته نشده بود. همکاریهای بینالمللی و نقش نظارتی نهادهای جهانی مانند سازمان ملل و ایالات متحده، این توافق را به گامی مهم در جهت کاهش درگیریهای منطقهای و ایجاد نظم جدید در جنوب لبنان تبدیل کرده است.
اوایل جنگ غزه، شبکههایی که از آنها نام برده شد از گوشه و کنار دنیا به اصطلاح کارشناسانی روی آنتن میآوردند که حرف مشترک همه آنها یک چیز بود؛ «حماس اشتباه کرد». آنها میگفتند حماس با طراحی عملیات طوفانالاقصی اشتباه بزرگی کرد و حالا وقت آن است که شیرینی الحاق غزه به سرزمینهای اشغالی را به اسپانسر بزرگ، بنیامین نتانیاهو تعارف کنیم.
یکسال از آن ماجرا گذشت و حالا چرخ روزگار به شکلی چرخیده که مجریان و گزارشگران این رسانهها تمام تلاششان را میکنند که فریادهای درونشان از خبرهای مربوط به موفقیتآمیزبودن آتشبس را بروز ندهند، اما کار از «رنگ رخسار خبر میدهد از سر درون» هم گذشته و تنها راهی که این روزها پیش پای کارگردانان این برنامههاست، خاموش کردن دوربینهای فیلمبرداری است.
تحولات اخیر در مرزهای جنوبی لبنان و شمال سرزمینهای اشغالی، بار دیگر نشان داد که معادلات نظامی و سیاسی منطقه به سود محور مقاومت تغییر کرده است. حزبالله لبنان، بهعنوان یکی از اصلیترین بازیگران این محور، نه تنها توانسته است از نظر نظامی با اسرائیل رقابت کند، بلکه به یک عامل تعیینکننده در سیاست داخلی و منطقهای لبنان نیز تبدیل شده است.
در ماههای اخیر، تبادل آتش میان حزبالله و اسرائیل به شکلی منظم اما محدود، ادامه داشت. حملات حزبالله با دقت نظامی بالا و انتخاب هوشمندانه اهداف، نشان داد این گروه از لحاظ استراتژیک برتری خود را بر اسرائیل تحمیل کرده است. در حالی که اسرائیل تلاش داشت این حملات را کوچک جلوه دهد، نارضایتیها و دگرگونیهای سیستمی در کابینه نتانیاهو حاکی از لغزشپذیری خود رژیمصهیونیستی است.
مذاکرات جاری میان اسرائیل و لبنان که روز گذشته به یک سرانجام موقت رسید، اگرچه بهظاهر با هدف کاهش تنشها آغاز شده است، اما در واقع بازتابی از تغییر توازن قدرت در منطقه است. حزبالله، با استفاده از ابزارهای نظامی و سیاسی، اسرائیل را به پذیرش قواعدی جدید وادار کرده است. آنطور که از گزارشهای منتشرشده توسط رسانهها پیداست، این قواعد نه تنها شامل محدودیتهای نظامی برای اسرائیل در مرزهای شمالی سرزمینهای اشغالی میشود، بلکه پیامی روشن به تلآویو و حامیان غربیاش دارد؛ مقاومت آماده است تا در صورت هرگونه تجاوز، پاسخ کوبندهای بدهد.
با این حال، آنچه این مذاکرات را برای تحلیلگران برجسته میکند، واکنشهای رسانههای جریان ضد مقاومت است. رسانههایی مانند ایران اینترنشنال و بیبیسی که وابسته به جریان رضا پهلویاند، تلاش کردهاند مثل حمایتهای همیشگیشان از رژیمصهیونیستی، با زیر سوال بردن نقش حزبالله و بزرگنمایی هزینههای این درگیریها برای لبنان، فضای عمومی را علیه مقاومت تحریک کنند.
وبسایت عبری «کان» به نقل از ایتان داویدی، رئیس یکی از شهرکهای اشغالی، خطاب به ساکنان شمال سرزمینهای اشغالی نوشته است: «به خانه برنگردید، مثل گوسفند بهسوی کشتارگاه هدایت میشوید!» کان همچنین به نقل از داویدی نوشته ما احساس میکنیم «رها شده» و مورد بیتوجهی قرار گرفتهایم. او مستقیما از این موضوع ابراز نگرانی میکند که اتفاق ۷ اکتبر حماس، در مقایسه با چیزی که «حزبالله» قادر به انجام آن است «کوچک» خواهد بود!
بیبیسی هم این روزها دست به کار شده و گزارشگرش در لبنان اعتراف میکند که بهرغم تمام خسارتهایی که حزبالله داشته و رهبرانش را از دست داده، اگر این آتشبس الان برقرار شود، طرف حزبالله میتواند ادعا کند که پیروز میدان آنهایند و توانستهاند نتانیاهو را مجبور به پذیرش آتشبس کند.
در بخش دیگری از برنامههای این شبکه تلویزیونی، مجری برنامه که نگران شهرکنشینان صهیونیست است، نظر کارشناس برنامه را درباره راکتهای شلیکشده از طرف حزبالله به سمت این شهرکها را جویا میشود و میگوید در یک روز گذشته راکتهای زیادی به سمت شهرکها پرتاب شده و در ادامه میپرسد که فشارهای اسرائیل به لبنان، فقط به تضعیف موقت حزبالله منجر نخواهد شد؟
کارشناس این برنامه هم در پاسخ، به پایگاه اجتماعی «قوی» حزبالله در لبنان اشاره کرده و میگوید تضعیف حزبالله یک امر «موقتی» است. او میگوید «هیچکدام» از جنگهای اسرائیل در طول دهها سال گذشته نتوانسته به «یک دستاورد و آرامش موقت» ختم شود.
مجری اینترنشنال هم در ضلع سوم حمایت از نسلکشی اسرائیل از کارشناس برنامهاش میپرسد چرا نتانیاهو در موقعیت زمانی کنونی پایش را روی ترمز میگذارد؟ کارشناس هم با اشاره به جزئیات آتشبسی که در رسانهها مطرح میشده میگوید ادامه جنگ در لبنان به همین روش [ادامه جنگ] میتواند برای نتانیاهو هزینهزا باشد. این کارشناس میگوید در اسرائیل فشارهای داخلی وجود دارد و وقتی سال گذشته نتانیاهو این جنگ را در غزه شروع کرد، قرار بود گروگانها را آزاد کند ولی فعلاً بیشتر گروگانها آزاد نشدهاند. او تأکید میکند که اینها نتانیاهو را از داخل تحت فشار میبرد و این پایان به معنای «پایان حزبالله» نخواهد بود.
یکی از مسائل مهم در بازخوانی این موارد، نارضایتی این رسانهها از مذاکرات آتشبس است. «قدرت نیروهای حزبالله» یکی از دلایل تثبیت این اتفاق است. مذاکرات آتشبس در این برهه زمانی به هر شکل و شیوهای، نشاندهنده جایگاه حزبالله بهعنوان نیرویی بازدارنده است. این موضوع برای رسانههایی که همواره تلاش کردهاند مقاومت را تضعیف یا حاشیهنشین نشان دهند، یک شکست محسوب میشود.
عامل دومی که این رسانهها را ناراحت از آتشبس کرده این است که این مذاکرات اگرچه به نوعی به معنای توقف درگیریهاست، اما در واقع نشاندهنده پذیرش قواعد بازی هم از سمت حزبالله و هم از سوی رژیمصهیونیستی است. این امر برای رسانههایی که از اسرائیل بهعنوان یک ابرقدرت یاد میکنند، قابل قبول نیست و طبیعی است که همه تلاششان را در جهت جلوگیری از این اتفاق کنند.
ممکن است مذاکرات آتشبس نوعی «مصالحه» میان طرفین تلقی شود، اما شواهد موجود حاکی از چیز دیگری است. قدرتنمایی حزبالله در میدان نبرد، واکنشهای اسرائیل و تأثیر روانی این تحولات بر جبهه داخلی تلآویو، همگی از یک واقعیت حکایت دارند؛ مقاومت نه تنها تضعیف نشده، بلکه به نیرویی تثبیتشده و تأثیرگذار تبدیل شده است.
مذاکرات آتشبس به پایان رسید و حالا قرار است تحولات میان حزبالله و کابینه نتانیاهو وارد بعد دیگری شود اما این مذاکرات یک پیام واحد داشت؛ آن هم اینکه حزبالله، بهعنوان یکی از اصلیترین بازیگران منطقهای، توانسته است معادلات قدرت را به سود مقاومت تغییر دهد.
ناراحتی رسانههای جریان پهلویست و ضدمقاومت از این واقعیت، بیش از هر چیز نشاندهنده موفقیت حزبالله و محور مقاومت است. این روزها، در حالی که چشم جهان به تحولات لبنان و اسرائیل دوخته شده است، حزبالله بار دیگر ثابت کرده است که تنها با قدرت و استقامت میتوان قواعد بازی را در منطقه تغییر داد. مذاکرات آتشبس، فارغ از نتیجه نهایی، مهر تأییدی بر این واقعیت است.