bato-adv
مرتضی عزتی در گفتگوی تفصیلی با فرارو تحلیل کرد:

مهمترین سناریو‌های تورمی پیش روی اقتصاد ایران

مهمترین سناریو‌های تورمی پیش روی اقتصاد ایران
وقتی دولت بخواهد به شکلی سیاست‌های پولی و مالی را اعمال کند که سرمایه گذاری و تولید کم شود، درواقع منبع اصلی رفاه مردم را از بین می‌برد. وقتی تولید کم می‌شود تورم بیشتر مردم را تحت فشار قرار می‌دهد و به مردم آسیب مضاعف وارد می‌کند که اثری چندبرابر حالت معمول دارد. تورم با رشد اقتصادی پایین، غیرقابل تحمل می‌شود. در سال‌های مختلف، دیده ایم که گاهی تورم ۱۵ درصد بوده، اما رشد اقتصاد هم ۶ یا ۷ درصد بوده؛ بنابراین مردم شرایط را تحمل کرده اند، اما وقتی تورم ۴۰ درصد و رشد صفر شود به شدت به مردم فشار وارد می‌شود. حتی با تورم ۱۵ درصدی هم وقتی رشد اقتصادی صفر باشد و جبران دستمزد‌ها هم به اندازه تورم نباشد، باز هم مردم تحت فشار خواهند بود.
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۵ - ۳۰ آبان ۱۴۰۳

فرارو- انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، فارغ از همه اثرات سیاسی، به لحاظ اقتصادی نیز برای برخی کشور‌ها مهم به نظر می‌رسد، ترامپ در دور پیشین ریاست جمهوری خود با اعمال فشار حداکثری بر ایران، تلاش کرد اقتصاد کشور را فلج کند و این بار نیز سوالاتی در خصوص وضعیت تورم کشور تا پایان سال جاری وجود دارد.

به گزارش فرارو، مرتضی عزتی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفتگویی تفصیلی با فرارو به این پرسش‌ها پاسخ داده و سناریو‌های تورمی پیش روی اقتصاد ایران را بررسی کرده است:‌

مهمترین سناریو‌های تورمی پیش روی اقتصاد ایران/ منتظر تایید مصاحبه شونده

احتمال تغییر سیاست‌های ترامپ مقابل ایران

مرتضی عزتی به فرارو گفت: «درباره تورم، ۲ دسته از عوامل باید از یکدیگر جدا شوند. یک دسته عوامل خارجی است و یک دسته عوامل داخلی. عوامل خارج از ایران نیز گوناگون است. بخشی از عوامل خارج از ایران به ارتباط ما با غرب برمی گردد، این نکته مهمی است که توجه کنیم اروپا نیز، خود تحت تاثیر آمریکا است. دسته‌ای از عوامل به بازار‌های جهانی و اقتصاد‌های مختلفی که وجود دارد بر می‌گردد. از قیمت نفت تا کالا‌های صادراتی و وارداتی بر این بازار‌ها موثر است. اما ارتباط با غرب به شدت تحت تاثیر سیاست‌های مستقیم ایالات متحده است که سیاست‌های مستقیم آمریکا، به صورت نسبی تحت تاثیرحذب حاکم بر آمریکا است. معمولا جمهوری خواهان تندروتر هستند و تند‌تر برخورد می‌کنند و اثرات منفی تری بر اقتصاد ایران داشته اند. داخل کشور نیز برخی عوامل به مدیریت و سیاست‌های مدیران موجود در سطوح بالا برمی گردد و دسته‌ای دیگر نیز، به عملکرد مدیران میانی مرتبط است. بخش دیگری از عوامل تاثیر گذار بر تورم را متغیر‌های داخلی اقتصاد تشکیل می‌دهند. اما اگر بخواهیم مجموع سناریو‌های تحت تاثیر این عوامل را برشماریم بسیار پرتعداد است.»

وی افزود: «به زودی شاهد حضور ترامپ در کاخ سفید هستیم. حزب جمهوری خواه و ترامپ، ۸ سال پیش سیاست‌های تندی علیه ایران اعمال کرده و از برجام خارج شدند. همچنین تحریم‌ها را تشدید کردند و به شدت با انتفاع ایران از روابط بین المللی جلوگیری کردند. هدف از این اقدامات این بود که ایران از فعالیت‌هایی که مدنظر آنان بود منع شود. برای مثال تلاش می‌شد با این فشارها، ایران فعالیت‌های هسته‌ای خود را محدود یا حذف کند، اما نتیجه زیادی از این روش نگرفتند. به احتمال بسیار زیاد، ترامپ در این دوره، به جای این که سیاست‌های قبلی را که آمریکا را به نتیجه نرساند دنبال کند، به سمت تغییر سیاست‌ها حرکت کند و سعی کند با مذاکره و چانه زنی به اهداف خود برسد.»

۲ سناریوی اصلی ایران و آمریکا

این اقتصاددان در ادامه گفت: «در ارتباط با برخورد آمریکا با ایران، ۲ سناریوی اصلی وجود دارد؛ ۱. آمریکا سیاست‌های قبلی را تشدید کند که در نتیجه اقتصاد ایران فشار زیادی را متحمل می‌وشد، اما در مقابل، ممکن است، آمریکا از اهدافی مثل منع فعالیت‌های هسته‌ای ایران دورتر شود و ایران، فعالیت‌های هسته‌ای خود را تشدید کند. هر چند در این شرایط اقتصاد ایران به شدت ضربه می‌خورد و احتمالا با کاهش فروش نفت و کاهش رشد اقتصادی رو به رو می‌شویم و در کنار این ها، تورم هم افزایش پیدا می‌کند. ۲. آمریکایی‌ها وارد سیاست مذاکره شوند و ما امیدوار باشیم در جریان این مذاکره، گشایش‌های اقتصادی رخ دهد و این گشایش‌های اقتصادی هم بتواند وضعیت رشد اقتصادی را بهبود بخشیده و تورم را کاهش دهد و منافع مالی را برای مردم به همراه داشته باشد. در بخش متغیر‌های خارجی تورم، مسائلی مثل قیمت نفت حائز اهمیت است. اگر قیمت نفت تغییر کند و افزایش درآمد‌های نفتی را داشته باشیم، طبیعتا افزایش درآمد‌های نفتی تورم کشور را کاهش می‌دهد و اگر دیگر صادرات ما نیز افزایش پیدا کند می‌تواند به کنترل نرخ ارز و تورم موثر باشد.»

وی افزود: «در بخش عوامل داخلی، سیاست‌های کلی، بیشترین اثر را دارند. این مهم است که ما به دنبال رشد اقتصادی و کنترل تورم برویم یا نرویم. اگر می‌خواهیم برویم باید زمینه‌ها را فراهم کنیم. اگر مقامات ارشد کشور می‌خواهند تورم کنترل شود و اقتصاد کشور رشد کند و اولویت خود را این موضوع قرار دهند، باید سیاست‌های خارجی و داخلی و عملکرد‌ها تغییر کند. اگر اینها تغییر کرده و به سمت رشد محوری حرکت کند وضعیت تورم و اقتصاد نیز بهبود پیدا می‌کند. یک عامل بسیار مهم نیز در اقتصاد کشور ما وجود دارد؛ اگر رشد اقتصادی بالایی به دست بیاوریم، قطعا تورم ما کاهش پیدا می‌کند. تاریخ اقتصاد ایران نشان داده هر گاه رشد مستمر ۵ ساله داشته ایم، تورم کاملا کنترل شده است، مگر این که یک شوک خارجی مثل تحریم یا مسائل غیراقتصادی و سیاسی رخ دهد.»

با تورم ۴۰ درصد و رشد اقتصادی صفر مردم تحت فشار شدید قرار میگیرند

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «سیاست‌های پولی و سیاست‌های مالی دولت نیز اهمیت زیادی دارد. متاسفانه این سیاست‌ها اخیرا عمدتا بر افزایش هزینه‌های دولت متمرکز است و چون این هزینه‌ها فاقد درآمدهای متعادل هستند، در بودجه، ناترازی ایجاد کرده و کسری بودجه نیز نیازمند تامین مالی می‌شود. وقتی مالیات و درآمدهای دولت، کفاف نمی‌دهد، دولت به دنبال استقراض می‌رود و خود استقراض هم تورم ایجاد می‌کند. با توجه به وضعیتی که اکنون داریم، سال آینده قطعا کسری بودجه دولت بسیار بیشتر از امسال خواهد بود و حتی به ۲ برابر برسد. این موضوع نیز چشم انداز افزایش تورم را به ما می‌دهد. استقراض مساوی تورم است و اگر هم دولت بخواهد مثل ۲ ماه اخیر، کسری بودجه خود را از طریق افزایش نرخ ارز جبران کند، باز هم به مسیر افزایش تورم خواهد افتاد. اگر بخواهد با افزایش خدمات و کالا‌هایی که دولت متولی آن است (نان، بنزین، سوخت و امثالهم) این موضوع را جبران کند نیز، بازهم در مسیر تورم خواهد افتاد، مگر این که دولت تصمیم بگیرد هزینه‌ها را کم کرده و کسری را جبران کند.»

وی افزود: «سیاست‌های پولی دولت در بانک مرکزی متمرکز است و بانک مرکزی می‌تواند در کنترل ناترازی‌ها، نقدینگی و امثالهم اثرگذار باشد. اگر بانک مرکزی بخواهد مسیر کنترل نقدینگی را ادامه دهد، در صورتی که این کنترل نقدینگی از سمت منابعی باشد که دولت از بانک‌ها و بانک مرکزی دریافت می‌کند، می‌تواند به کاهش تورم منتهی شود، اما اگر از مسیر اعمال فشار روی تولید باشد و قرار باشد کاهش نقدینگی از طریق مسیر کاهش اعطای تسهیلات به بنگاه‌های اقتصادی تامین کند یا به مردم تسهیلات کمتری اعطا کند، منتهی به افزایش تورم می‌شود. اگر دولت فشار کاهش نقدینگی را روی بنگاه‌های اقتصادی و مردم وارد کند، باز هم رشد اقتصادی کاهش پیدا می‌کند و این موضوع نیز تورم را افزایش می‌دهد. اما اگر به سمتی برویم که دولت کاهش نقدینگی را روی کاهش وام و تسهیلات به دولت متمرکز کند وضعیت بهبود پیدا می‌کند.»

عزتی گفت: «درباره سیاست‌های پولی متمرکز بر نرخ بهره، اگر نرخ بهره بالا و پایین برود، اثرات بسیار شدید بر اقتصاد ندارد، با این وجود اگر نرخ بهره را بالا ببرد، تا حدودی نقدینگی کنترل می‌شود، اما در مقابل، اگر نقدینگی کم شود و نرخ بهره را بالا ببرد، روی بنگاه‌های اقتصادی فشار می‌اورد و با افزایش هزینه‌های بنگاه‌های اقتصادی، شاهد کاهش سرمایه گذاری و کاهش تولید خواهیم بود که قطعا تورم را افزایش می‌دهد. در مجموع وقتی دولت بخواهد به شکلی سیاست‌های پولی و مالی را اعمال کند که سرمایه گذاری و تولید کم شود، درواقع منبع اصلی رفاه مردم را از بین می‌برد. وقتی تولید کم می‌شود تورم بیشتر مردم را تحت فشار قرار می‌دهد و به مردم آسیب مضاعف وارد می‌کند که اثری چندبرابر حالت معمول دارد. تورم با رشد اقتصادی پایین، غیرقابل تحمل می‌شود. در سال‌های مختلف، دیده ایم که گاهی تورم ۱۵ درصد بوده، اما رشد اقتصاد هم ۶ یا ۷ درصد بوده؛ بنابراین مردم شرایط را تحمل کرده اند، اما وقتی تورم ۴۰ درصد و رشد صفر شود به شدت به مردم فشار وارد می‌شود. حتی با تورم ۱۵ درصدی هم وقتی رشد اقتصادی صفر باشد و جبران دستمزد‌ها هم به اندازه تورم نباشد، باز هم مردم تحت فشار خواهند بود. ما باید برای افزایش رشد اقتصادی تلاش کنیم و نگذاریم تورم تشدید شود.»

bato-adv
مجله خواندنی ها