فرارو- طی روزهای گذشته خبری درباره دیدار ایلان ماسک با نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در نیویورک، از سوی برخی رسانهها منتشر شد. این خبر به سرعت مورد توجه و تحلیل قرار گرفت. با این وجود، سخنگوی وزارت امور خارجه کشور، ضمن تکذیب قاطع انجام چنین دیداری، از فضاسازی گستره رسانههای آمریکایی در این خصوص ابراز تعجب کرد.
به گزارش فرارو، حشمت الله فلاحت پیشه، تحلیلگر ارشد سیاست خارجی و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم در گفتگو با فرارو به تحلیل این موضوع پرداخته است:
حشمت الله فلاحت پیشه به فرارو گفت: «وقتی در عالم دیپلماسی، خبر یک دیدار تکذیب نمیشود، به این معناست که دیدار مذکور حتما انجام شده است. با این وجود دیدیم که سخنگوی وزارت امور خارجه این دیدار را تکذیب کرده است. اگر این دیدار حقیقت داشت، میتوانست به معنای تکاپوی دو طرف ایرانی و آمریکایی برای آزمون دیپلماسی، قبل از ورود به تنش باشد. درواقع این به معنای تکاپوی ۲ طرف (ایران و آمریکا) برای آزمون دیپلماسی محسوب میشد. سابقهای که از دولت ترامپ وجود دارد، نشان میدهد که ایشان یک رابطه پرتنش را به ایران و آمریکا تحمیل کرد، اما این ترامپی که اکنون در ایالات متحده سر کار آمده به چند دلیل با گذشته متفاوت است. اول این که شخص ترامپ میداند که ایران جزو ۲۰ الویت سیاست داخلی و سیاست خارجی آمریکا نیست و عملا یک اولویت فرعی به حساب میآید و در نتیجه تمام تلاش او این است که مشکلات خارجی آمریکا را به حداقل برساند، یا بهتر است بگوییم هزینههای آمریکا را به حداقل برساند. درواقع طرح او حل مشکلات اصلی و اولویتهای آمریکا است. در مسائل خارجی هم اولویت اصلی او اقتصاد سیاسی یا مشخصا تجارت با چین است؛ بنابراین ترامپ دغدغه هژمونی دارد. در چالش هژمونی اساس بحث ترامپ این است که علت افول هژمونی ایالات متحده در دوران دموکراتها و حتی دوران بوش پسر، هزینه کرد منابع امریکا برای امنیت دیگران میداند. درواقع ترامپ معتقد است که دیگران، خود باید هزینههای امنیت خود را بپردازند و آمریکا از قدرت و نفوذ خود برای سودبخشی به خود استفاده کند.»
وی افزود: «ترامپ نماینده نسل نئومرکانتیلیسمهای آمریکا است. نئومرکانتیلیسمهای آمریکایی معتقدند آمریکا باید از قدرت خود برای کسب ثروت استفاده کند؛ بنابراین ترامپ میداند که پرداختن به موضوع ایران به معنای افزایش هزینهها است. هزینه کردن برای کنترل ایران یا علیه ایران و کمک کردن به کشورهای منطقه و به ویژه اسرائیل نیز بخشی از همین هزینهها خواهد بود. اما میداند که پرداختن به موضوعی مثل چین یعنی افزایش ۶۰ درصدی تعرفهها و ثروتمندتر شدن آمریکا. حتی پرداختن به اوکراین، به معنای جلوگیری از واگذاری مجدد هزینه یکصد میلیارد دلاری برای جنگ اوکراین و انداختن این هزینه به گردن اروپاییها خواهد بود تا اروپاییها به اسم آمریکا در برابر آتش بس در غزه پافشاری نکنند. من معتقدم دولت ترامپ دولت هزینه و فایده است. ترامپ میداند که تداوم تنش با ایران برای ایالات متحده هزینهای ندارد. هرچند این به معنای پایان فشار حداکثری نیست و هم اکنون اطرافیان ترامپ در حال طرح ریزی دور دوم فشار حداکثری هستند، اما پیش از آن ترامپ تلاش خواهد کرد یک مسیر مذاکره با ایران را امتحان کند.»
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی در ادامه گفت: «این فرض که ایلان ماسک، چنین مذاکرهای را انجام داده بود، از این جهت درخور توجه قرار گرفت و رسانهها به سرعت روی آن متمرکز شدند که وی هنوز عضو رسمی دولت آمریکا نیست و تابوی عدم مذاکره با آمریکاییها در ایران نیز نمیتواند مانع چنین مذاکره ای شود. هر چند آسیب این تابو بیشتر متوجه منافع ملی مردم ایران بوده و در جریان برجام هم دیدیم که این طرفین مذاکره بودند که مانع احیای برجام شدند، مگرنه ایران اکنون شرایط دیگری داشت. با توجه به همه اینها به اعتقاد من، انتخاب ماسک، ابتکاری است برای دور زدن موانع مذاکره مستقیم. نکته قابل توجه این است که عاملان بدبختیهای امروز مردم ایران، بیشترین واکنش را به این اخبار (قبل از تکذیب) نشان دادند. این نوع افراد از همین شرایط موجود به سود و ثروت و بازدهی مالی رسیده اند. طبیعتا وقتی صحبت از ماسک میشود، نام او با نوعی روشنگری در فضای مجازی و تغییر کاربرد اپلیکیشنها و آزادی در نشر اندیشهها همراه است و همین موضوع، بیشتر، موافقان تنش با آمریکا را نگران میکند. کاسبان تحریم، کاسبان تنش، کاسبان فیلتر، کاسبان دیپلماسیهای محرمانه و دیپلماسی با وساطت دلالها نگران هستند. تاریخ روابط ایران و آمریکا نشان میدهد که همین واسطه ها، بیشترین سود را از مشکلات ایران و آمریکا برده اند.»
وی افزود: «وقتی پیام دولت آمریکا برای تنش زدایی از طرف شخصی باشد که معتقد به آزادی گردش اطلاعات است، برخی را نگران میکند و حتی چالشها علیه ابتکار احتمالی شکلگیری مذاکره را نیز مضاعف میکند. معتقدم انتخابات گذشته ایران، شاید آخرین عهدی بود که مردم با دولت بستند. یکی از مهمترین تعهدهایی که دولت چهاردهم به مردم داده، تنش زدایی است. اما متاسفانه بسیاری از شعارهای آقای پزشکیان، قربانی یک جبر به نام «وفاق ملی» شد. تنها وفاق ملی همراه با جبر در ایران زمان آقای پزشکیان شکل گرفته تا جایی که این وفاق، نتیجهای نداشته جز عقب نشینی پزشکیان از مناصب مدیریتی و در برابر فشارها بوده است. متاسفانه بخشهایی از شعارهای ایشان تحقق پیدا نکرده است. اگر قرار باشد وفاق ملی مسدود کننده شود و ابتکارات توافقی دولت را مسدود کند به معنای عهدشکنی دولت خواهد بود. اگر ایران فرصتهای دیپلماسی موجود را از دست بدهد، حتما بازیگر اصلی مناسبات ایران و امریکا، نتانیاهو خواهد شد.»