فرارو- تامی استاینر کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه.
به گزارش فرارو به نقل از سایت تحلیلی دیپلمات، از زمان حمله حماس به جنوب اسرائیل در هفتم اکتبر و آغاز جنگ در غزه، چین در مواضع رسمی و دیپلماتیک خود حمایت آشکاری از «محور مقاومت» به رهبری ایران نشان داده است. با این حال، تحولات اخیر چین را به بازنگری در سیاستهای خود واداشته است. پس از پایان تعطیلات ملی چین در اوایل اکتبر، لحن پیامهای رسمی این کشور درباره ایران بهطور محسوسی تغییر یافت. این تغییر نه تنها در بیانیههای رسمی بلکه در تحلیلهای ارائهشده توسط مشاوران برجسته سیاستگذاری چین در حوزه خاورمیانه نیز مشهود است.
از حمایت تلویحی تا احتیاط آشکار
به نظر میرسد حداقل در کوتاه مدت، چین رویکردی محتاطانه اتخاذ کرده و از حمایت علنی و مستقیم از ایران و محور مقاومت فاصله گرفته است. این تحول در رویکرد چین را میتوان از واکنشهای متناقض این کشور به حملات موشکی و پهپادی ایران علیه اسرائیل دریافت. در حملهای که در آوریل انجام شد، واکنش چین بهطور آشکار حاوی پیام حمایتآمیز بود، اما در حمله مشابه ایران در اول اکتبر، لحن چین بسیار محتاطانهتر شد. علاوه بر این، در واکنش به حمله نظامی اسرائیل به ایران، وزارت خارجه چین از انتقاد مستقیم از اسرائیل خودداری کرد و حتی یکی از تحلیلگران برجسته چینی در مقالهای منتشرشده در روزنامه «چاینا دیلی» بهنوعی این اقدام اسرائیل را توجیه کرد.
در پی نخستین حمله پهپادی و موشکی ایران به اسرائیل در ۱۵ آوریل، وانگ یی، وزیر خارجه چین در تماس تلفنی با علی اکبر باقری سرپرست وزارت أمور خارجه حمایت صریح چین از ایران را به نمایش گذاشت. در بیانیه رسمی این تماس، موضع چین بهگونهای منعکس شد که به نظر میرسید اقدامات ایران علیه اسرائیل را تلویحاً تأیید میکند: «چین از اظهارات ایران مبنی بر اینکه اقداماتش محدود بوده و در چارچوب حق دفاع از خود انجام شده است، آگاه است. همچنین، از تأکید ایران بر عدم هدف قرار دادن کشورهای منطقه و همسایگان و تعهد به سیاست حسن همجواری و دوستی قدردانی میکند. چین معتقد است که ایران قادر خواهد بود شرایط را مدیریت کرده و در عین حال، ضمن حفظ حاکمیت و عزت خود، از تشدید تنش و بیثباتی جلوگیری نماید.»
با این حال، در کمتر از شش ماه، لحن دیپلماتیک چین تغییر یافت. در واکنش به حمله گسترده موشکی ایران به اسرائیل در ۲ اکتبر که همزمان با تعطیلات ملی چین بود، سخنگوی وزارت خارجه تنها به بیان نگرانیهای کلی بسنده کرد و اظهار داشت: «چین عمیقاً نگران بیثباتی در خاورمیانه است.»
چند روز بعد، در ۹ اکتبر و در واکنش به گزارشهای منتشرشده مبنی بر احتمال حملات نظامی اسرائیل علیه ایران، سخنگوی وزارت خارجه چین بار دیگر نگرانی خود را نسبت به ناآرامیهای خاورمیانه اعلام و بر ضرورت جلوگیری از تشدید تنشها تأکید کرد. در نشست روزانه خبری، وقتی از سخنگوی وزارت خارجه درباره احتمال حمله اسرائیل به تأسیسات استراتژیک ایران و انتقاد از اقدامات اسرائیل سؤال شد، وی با پرهیز از موضعگیری مستقیم تنها به ابراز نگرانی محتاطانه بسنده کرد. سخنگو از تمامی طرفین درخواست کرد تا «وضعیت را با آرامش، منطق و مسئولیتپذیری مدیریت کنند و در راستای حفظ صلح و ثبات منطقهای گام بردارند.»
چین در مسیر دیپلماسی متوازن: فاصلهگیری از ایران و تعدیل لحن نسبت به اسرائیل
پنج روز پس از تحولات اخیر در خاورمیانه، وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، در تاریخ ۱۴ اکتبر با عباس عراقچی، همتای ایرانی خود، تماس برقرار کرد. گزارش رسمی پکن از این گفتگو بهدقت از هرگونه حمایت ضمنی یا تأیید حملات موشکی ایران خودداری کرد. در عوض، این گزارش بر تلاشهای دیپلماتیک تهران برای تقویت روابط با کشورهای عربی تأکید داشت، اما همزمان، نقدی غیرمستقیم را نیز مطرح کرد. چین اعلام کرد که «با اقدامات نظامی ماجراجویانه مخالف است» و از تمامی طرفها خواست تا «برای حفظ صلح و ثبات منطقهای تلاش بیشتری کنند.»
لحن گزارش همچنین نشانههایی از عذرخواهی غیرمستقیم ایران را القا میکرد. در بخشی از این بیانیه به نقل از وزیر خارجه ایران آمده بود که تهران به تقویت هماهنگی با چین برای کاهش تنشها در منطقه متعهد است. این تماس، به جای نشان دادن روابط نزدیک میان دو کشور، بیانگر اتخاذ سیاستی متعادل و سنجیده از سوی چین در قبال ایران بود.
تعدیل مواضع چین نسبت به اسرائیل
همزمان با این فاصلهگیری دیپلماتیک از ایران، چین موضع خود در قبال اسرائیل را نیز تعدیل کرد. این تغییر که پس از حملات ۷ اکتبر آشکار شد، نشان از سیاستی جدید داشت که در همان روز مکالمه وانگ یی با عباس عراقچی و پس از تماس وی با یسرائیل کاتز، وزیر خارجه اسرائیل، نمود یافت.
نمونهای برجسته از این تغییر رویکرد، اظهارات لین جیان، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، پس از حمله هوایی اسرائیل به مواضع ایران در ۲۶ اکتبر بود. در نشست خبری ۲۸ اکتبر، لین از پاسخ مستقیم به پرسشی که انتظار محکومیت صریح اسرائیل را داشت، خودداری کرد. این پرسش به حملات اسرائیل و تأثیر آن بر تشدید تنشها و تهدید غیرنظامیان اشاره داشت. لین در پاسخ، به اصول کلی سیاست چین اشاره کرد و گفت: «چین با نقض حاکمیت و امنیت دیگر کشورها و توسل به زور مخالف است» و از همه طرفها خواست تا از «افزایش بیشتر تهدیدات امنیتی» خودداری کنند. برخلاف محکومیتهای شدید اسرائیل توسط عربستان سعودی و امارات متحده عربی، چین از هرگونه موضعگیری مستقیم و آشکار علیه تلآویو اجتناب کرد.
سیاست گذاری در سازمان ملل متحد
نماینده چین در سازمان ملل نیز اگرچه از اقدامات اسرائیل انتقاد کرد، اما از صدور بیانیهای صریح و محکومکننده خودداری نمود. او در بیانیهای اعلام کرد: «چین اقداماتی را که حاکمیت و تمامیت ارضی ایران را نقض کنند، محکوم میکند.» هرچند لحن وی در نشست شورای امنیت سازمان ملل در ۲۸ اکتبر شدیدتر بود، اما انتخاب دقیق واژگان و رویکرد محتاطانه نشاندهنده دیپلماسی سنجیده پکن در مدیریت این بحران حساس بود.
چین در حال بازنگری سیاستهای خود در قبال ایران
یکی از پژوهشگران مؤسسه مطالعات بینالمللی چین، وابسته به وزارت امور خارجه، نسبت به اظهارات اخیر یک نماینده مجلس ایران درباره احتمال خروج از پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای هشدار داده است و این اقدام را عبور از خط قرمز دانسته که میتواند پیامدهای جدی و زیان باری برای منافع ایران به دنبال داشته باشد.
با این حال، انتظار میرود تغییرات چین در رویکرد خود نسبت به ایران، دستکم در کوتاهمدت، محدود باقی بماند. این نخستین باری نیست که پکن از تهران فاصله میگیرد. پیشتر نیز چین در مناقشات مرزی میان ایران و امارات متحده عربی، بارها از مواضع امارات حمایت کرده بود. علاوه بر این، بررسیهای اخیر نشان میدهند که روابط دوجانبه ایران و چین به دلیل «اعتماد سیاسی محدود» با موانعی روبهرو است و پکن برخلاف تهران تمایل چندانی به تعمیق این روابط ندارد. با این وجود، ملاحظات راهبردی چین درباره ایران همچنان باقی است، بهویژه در افغانستان که هر دو کشور در آن مرز مشترک دارند و ایران در آن نفوذ قابلتوجهی اعمال میکند و همچنین در همکاریهای گستردهتر با روسیه که ایران در آن نقشی مهم و تعیین کننده ایفا میکند.
آیا چین جاهطلبیهای خود در خاورمیانه را بازتعریف میکند؟
تحولات اخیر منطقه، استراتژی چین در خاورمیانه را با چالشهای جدیدی مواجه کرده است. تا پیش از این، پکن حمایت خود از تهران را بر مبنای این فرضیه قرار داده بود که ایران و نیروهای مقاومت میتوانند به تقویت منافع چین در منطقه کمک کنند و مانع از عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل شوند. تحلیلگران چینی نیز بر این باور بودند که پکن در آستانه ایفای نقشی محوری در «حکمرانی امنیتی خاورمیانه» قرار دارد، موضوعی که در گزارشهای آکادمی علوم اجتماعی چین نیز بهتفصیل مطرح شده است. موفقیت پکن در میانجیگری توافق سال ۲۰۲۳ میان عربستان و ایران بهعنوان نشانهای از توانایی این کشور در ایفای چنین نقشی قلمداد شد و خاورمیانه را به عرصهای کلیدی برای نمایش ابتکار امنیت جهانی (GSI) تبدیل کرد.
اما تجربه محدودیتهای ایران در پیشبرد منافع چین، بر سیاستهای پکن در منطقه تأثیر عمیقی گذاشته است. این تحول نهتنها به بازنگری در مواضع چین نسبت به اسرائیل منجر شده، بلکه موجب کاهش جاهطلبیهای کلانتر این کشور در خاورمیانه نیز شده است. تحلیلهای اخیر که به محدودیتهای نفوذ پکن در خاورمیانه اشاره کردهاند، این بازنگری را تأیید میکنند. به همین دلیل، تغییر رویکرد چین نسبت به ایران و محور مقاومت ممکن است به یک نقطه عطف راهبردی در سیاست خاورمیانهای پکن تبدیل شود و در نهایت جاهطلبیهای این کشور برای اجرای ابتکار امنیت جهانی در منطقه را نیز بازتعریف کند.