جلسه هفتگی درس اخلاق آیتالله جوادی آملی روز (چهارشنبه) در مسجد اعظم قم بهصورت حضوری و با حضور اقشار مختلف مردم برگزار شد. در این جلسه، آیتالله جوادی آملی به ادامه شرح حکمت ۱۴۷ نهجالبلاغه پرداخت.
به گزارش انتخاب، او در ادامه شرح نهج البلاغه بیان داشت: مولا امیرالمومنین در این حکمت میفرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ» عالمى ربّانى، آموزنده اى که در راه راست گام برمى دارد و کسانى که با وزش هر باد به چپ و راست میل مى کنند و سپس میفرماید که این گروه سوم خود به چهار گروه تفسیم میشوند، اصرار وجود مبارک حضرت امیر علیه السلام این است که هم علم را معرفی کنند که علم حقیقی چیست؟ و هم عالم تربیت کنند و یک حوزه علمیه قوی و غنی داشته باشند.
او گفت: اگر علم اساسی روشن شد که حقیقت علم چیست؟ و اگر علمای راستین داشتیم آن وقت دین کاملاً پیروز است، جامعه در رفاه اند، جامعه در عقلانیت اند. نه جنگ جهانی اول و دوم بود و نه جریان غزه و امثال غزه و نه صهیونیستها اینجور به خودش اجازه میدادند که درّندگی و نسل کشی کنند.
آیتالله جوادی آملی ادامه داد: امام علی علیه السلام در این حکمت با بیان ویژگیهای عالمان حقیقی، برتری علم را نسبت به مال یادآور میشوند که دارایی و مال، انسان را تنها در زمان حیات محدود شاید زنده نگه دارد، اما علم، حتی پس از مرگ نیز صاحب علم را زنده نگه میدارد، و عالم با عمل بعد از مردن هم زنده است، کسی که به دنبال مال منهای علم و دین حرکت کرد، این یک جنازه عمودی است که مرده متحرک است. بعد از مدتی مرده افقی میشود.
او بیان داشت: اصرار انبیاء (علیهم السلام) به علم در درجه اول به نوآوریشان این است که یک چیز تازهای آوردند. آنکه بشر داشت و الآن هم دارد همین علوم حصولی است درس و بحث و تجربه و امثال ذلک است که انسان از راه حواس یک سلسله اموری را تجربه میکند و عالم میشود. یا از راه سمع تاریخ میشنود و عالم میشود. آن علمی که انبیاء آوردند علم شهودی است. اصرار اینکه «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»، اگر بخواهی خداشناس باشی، اگر بخواهی پیغمبرشناس باشی، اگر بخواهی معادشناس باشی، خودت را بشناس! در گوهره انسان یک حقیقتی است که این حقیقت نه آسمانی است، نه زمینی!
او سپس با اشاره به حدیث «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»، بیان داشت: علم، مخصوص علم حصولی نیست؛ اساس علم، علم حضوری است، و علم حضوری از نفس و معرفت نفس شروع میشود، انسان که خودش را با مفهوم نمیشناسد، خودش را که مییابد با علم حضوری مییابد. آنچه را که خودش را مییابد حقیقت است وجود خارجی است نه صورت ذهنی، ولذا علم حقیقی، علمی است که از شناخت نفس آغاز میشود و انسان را به معرفت الهی میرساند.
آیت الله جوادی آملی بیان داشت: در مقابل این حدیث معرف «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»، این آیه قرآن است که ﴿لاَ تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ﴾، وقتی این آیه را خوب باز میکنید یعنی اگر کسی خدا را نشناخت خودش را نمیشناسد خدا این انتقام را گرفته کسی که به فکر خداشناسی نیست خدا او را به این عذاب گرفتار میکند او را از یاد خود او فراموش میدهد، یعنی اگر کسی خدا را نشناخت کیفری که میبیند عذابی که میبیند این است که خودش را فراموش میکند.