گریگوری پرلمان، ریاضیدان روس، با اثبات «حدس پوانکاره» نه تنها یکی از بزرگترین معماهای ریاضی قرن بیستم را حل کرد، بلکه به نوعی مرزهای دانش بشری را جا به جا کرد. این رویداد، فراتر از یک دستاورد صرفا ریاضی، تاثیرات عمیقی بر درک ما از جهان هستی و حتی فلسفه علم داشت.
به گزارش عصرایران، حدس پوانکاره در واقع به دنبال پاسخ به این پرسش بود که آیا هر سطح بسته، ساده و بدون مرز سه بعدی لزوما شکلی شبیه به کره دارد؟ این پرسش به طور مستقیم به شکل هندسی جهان هستی مرتبط است.
اثبات این قضیه، پیوند عمیقی بین توپولوژی (مطالعه خواصی از اشکال هندسی که با تغییر شکلهای پیوسته حفظ میشوند) و هندسه ایجاد کرد.
این قضیه در نظریههای گرانش کوانتومی و کیهان شناسی نیز کاربرد دارد و میتواند به ما در درک بهتر ساختار جهان در مقیاسهای بسیار کوچک و بسیار بزرگ کمک کند.
یکی از هفت مساله هزاره: حدس پوانکاره یکی از هفت مسالهای بود که موسسه ریاضیات کلی برای حل هر یک از آنها جایزهای یک میلیون دلاری تعیین کرده بود.
چالش یک صد ساله: این قضیه به مدت یک قرن ذهن ریاضیدانان جهان را به خود مشغول کرده بود و حل آن نشان از پیشرفت چشمگیر در ریاضیات داشت.
ابزاری قدرتمند برای مطالعه فضاهای پیچیده: روشهای ابداع شده توسط پرلمان برای اثبات این قضیه، ابزارهای قدرتمندی برای مطالعه فضاهای پیچیدهتر و ابعاد بالاتر فراهم کرد.
با وجود این دستاورد بزرگ، پرلمان در سال ۲۰۰۶ از پذیرش جایزه فیلدز (معادل نوبل ریاضی) و جایزه یک میلیون دلاری موسسه کلی امتناع کرد. دلایل او برای این کار تا حدودی مبهم باقی مانده است، اما برخی معتقدند که او علاقهای به شهرت و توجه رسانهها نداشت و میخواست به زندگی ساده و آرام خود ادامه دهد.
گریگوری پرلمان، به رغم دستاوردهای عظیمش در ریاضیات، زندگی بسیار ساده و منزوی را برگزیده است. این انتخاب، کنجکاوی بسیاری را برانگیخته و باعث شده تا زندگی شخصی او به اندازه کارهای علمی اش مورد توجه قرار گیرد.
کودکی و نوجوانی: پرلمان در سال ۱۹۶۶ در لنینگراد (سن پترزبورگ امروزی) متولد شد. از کودکی استعداد خارق العادهای در ریاضیات نشان داد و در مسابقات مختلف ریاضی درخشید.
تحصیلات و شروع کار: او در دانشگاه لنینگراد به تحصیل پرداخت و سپس در انستیتوی ریاضیات استکلوف مشغول به کار شد.
عزلت گرایی و رد جوایز: پرلمان به تدریج از جامعه علمی دور شد و ترجیح داد به صورت مستقل و منزوی به تحقیقات خود ادامه دهد. او از پذیرش جوایز متعدد از جمله مدال فیلدز (نوبل ریاضی) و جایزه یک میلیون دلاری مؤسسه کلی امتناع کرد.
پرلمان شخصیتی بسیار پیچیده و چند وجهی دارد. او همزمان باهوش، خلاق، حساس و گوشه گیر است.
پرلمان به دنبال یافتن پاسخهای دقیق و قطعی برای پرسشهای ریاضی است و از هرگونه اغراق و بزرگ نمایی بیزار است.
او معتقد است که جامعه علمی بیش از حد به دنبال شهرت و ثروت است و از ارزشهای واقعی علم دور شده است.
ماشا گسن، نویسنده و خبرنگار روس، با انجام تحقیقات گسترده و مصاحبه با افراد نزدیک به گریگوری پرلمان و در نهایت مشورت با یک روانشناس، تلاش کرده است تا پرده از شخصیت پیچیده و متفاوت این نابغه ریاضی بردارد. کتاب «نهایت دقت؛ یک نابغه و پیشرفت چشمگیر ریاضیات این قرن» به عنوان حاصل این پژوهش ها، اطلاعات ارزشمندی را در اختیار ما قرار میدهد که به درک بهتر انگیزهها و تصمیمات پرلمان کمک میکند.
بنابر ادعای گسن و روانشناسی که برای این کتاب مورد مشورت قرار گرفته است، پرلمان به احتمال زیاد مبتلا به سندرم آسپرگر است. سندرم آسپرگر از اختلالات رشدی است و زیرمجموعه طیف اوتیسم در نظر گرفته میشود.
افراد مبتلا به سندرم آسپرگر، به طور معمول دامنه ارتباطات اجتماعی محدودی دارند و احتمال ازدواج آنها کم است. این گروه از افراد در نشان دادن تعامل اجتماعی متقابل ضعیف هستند. به این ترتیب در مقایسه با افراد عادی، افراد مبتلا به سندرم آسپرگر وقتی به آنها لطفی میشود، احتمال کمتری دارد که با مهربانی به آن لطف پاسخ دهند.
بنابر برخی گزارشها همه افراد مبتلا به این سندرم، استعداد ریاضی خارق العاده ندارند، اما در برخی از افراد این گروه توانایی استثنایی در ریاضی گزارش شده است. با توجه به این توصیفها به نظر میرسد تشخیص سندرم آسپرگر برای این ریاضیدان چندان دور از ذهن نیست. البته در مجامع تخصصی درباره دقت نظر در تشخیص سندرم آسپرگر برای پرلمان هنوز بحثهایی وجود دارد.